کوری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: کوری، دنیا،
قیامت ، مواقف
محشر ،
نعمت ، تصدیق
پیامبر ،
ولایت ولیّ.
پرسش: مراد خداوند آنجا که میفرماید: «افرادی که در دنیا کور هستند، در آخرت هم کور خواهند بود»، چیست؟ آیا شخص کور در آخرت هیچگونه احساس و درک و مشاهدهای نخواهد داشت؟
پاسخ: مراد از کوری در
آیه کریمه و سایر آیات مشابه به آن، کوری جسمانی در دنیا نیست؛ بلکه مراد این است که شخص عمداً خود را به
کوری زند؛ یعنی با اینکه جلوههای وجود خدا و حقانیت نبی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و ولیّ ـ علیهالسلام ـ را میبیند و به حق و حقیقت میرسد، قلباً به آنها معتقد نمیشود. گویا اصلاً چشم او این آثار و کرامات را ندیده است. او طوری با قضایای دینی برخورد میکند که گویی نه آنها را دیده و نه آنها را شنیده است؛ لذا از گفتن
حق و اقرار به آن نیز خودداری میکند و به تعبیر قرآن کور و کر و لال (عمدی) است.
ساختمان انسان دارای ابعاد و قوای متعددی است که برخی ظاهری و حسی و برخی باطنی و مربوط به درون و
روح انسان میباشد؛ لکن قوای ظاهر علاوه بر آنکه خادم بدن و ابزار تحصیل لذات و مایحتاج بدناند ـ چنانکه در حیوان همین وظیفه را دارند ـ کانال اطلاعرسانی به
قلب و کسب معارف و تحریک عواطف و احساسات نیز هستند؛ ازاینرو در طول زندگی به انسان جهت میدهند.
حال اگر
انسان از این نعمتهای حسی ـ بهویژه چشم و گوش ـ بهخوبی استفاده کند و این دو ابزار را در راه صحیح به کار گیرد و در راه تعالی انسانیتش از آنها بهره گیرد، میتوان او را سمیع و بصیر نامید؛ نه فقط سامع و ناظر؛ اما اگر از این نعمتها بهجا استفاده نکند و بهطور کلی معارف حاصل از آنها را نشنیده و ندیده انگاشت و زبان اقرار بر آن معارف نگشود، گویا اصلاً سامع و ناظر هم نبوده است؛ زیرا چشم و گوش او آن فایدهای را که باید برای
حیات طیبه او داشته باشند، ندارند و این عدم فایده بهسبب قصور و عیبی در چشم و گوش شخص نیست؛ بلکه برخاسته از سوء اختیار انسان و عدم تنبّه و تذکر به آن یافتههاست.
ازاینرو چهبسا انسان قراین وجود خدا و خالقیت و
رحمت و عنایات او را مشاهده میکند، اما به خدا
ایمان نمیآورد؛ قراین صداقت نبی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و معجزات او را میبیند، اما او را تصدیق نکرده و به فرامینش گردن نمینهد؛ نصوص نبی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در مورد ولیّ ـ علیهالسلام ـ را میشنود و کرامات و فضایل او را مییابد، اما آنها را انکار میکند و در نتیجه ولایت ولیّ را رد میکند و تحت ولایتش درنمیآید و با او به ستیز برمیخیزد؛ یا بهرغم توجه به تذکرات خدا و رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
صداقت آنها و نشانههای ضرورت
معاد ، منکر وجود
حیات ابدی و بهشتی و جهنمی میشود و .... اگر کسی در دنیا در
طول عمر ش اینگونه زندگی کرد و چشم خود را بر انسانیت و معنویت بست و از اینها روی برتافت و بر اطاعت از خدا و رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و ولیّ ـ علیهالسلام ـ گردن ننهاد، در
آخرت نیز که صحنه تجسم
اعمال و دریافت جزا و پاداش است، از دیدن جمال دلربای کبریایی
حق ـ جل جلاله ـ و سیمای ملکوتی نبی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و اولیای خدا ـ علیهمالسلام ـ و مؤمنان و مشاهده نعمات بهشتی محروم خواهد بود تا به جهنم درآید و همانگونه که در دنیا با کوردلی راهی بهسوی
سعادت خویش در پیش نگرفت، در آخرت نیز کور محشور میشود و از یافتن
بهشت محروم میگردد.
در
قرآن کریم عوامل دنیایی ذیل بهعنوان علل
کوری در قیامت آمدهاند:
۱. اعراض از خدا و دنیاپرستی و هواپرستی؛
۲. لجبازی و بهانهگیری در امر
دین ؛
۳. فراموشی آخرت و عدم اعتقاد به آن؛
۴. بازداشتن مردم از پذیرش دین و افترا بر خدا؛
۵.
تکذیب آیات الاهی و عدم تصدیق نبی صلیاللهعلیهوآله؛
۶. قطع رحم؛
۷. عدم پذیرش
ولایت ولیّ علیهالسلام؛
۸. طغیان و عصیان.
در روایات نیز امور ذیل بهعنوان مصادیق کوری و ندیدن حق بیان شدهاند:
۱. کتمان ولایت
امام علی ـ علیهالسلام ـ و نرفتن به حجة الاسلام با وجود استطاعت تا آنکه بمیرد.
البته به موارد آیات، در روایات نیز اشاره شده است.
۲. کوری در آخرت بدان معنا نیست که شخص دیگر هیچگونه ادراکی نداشته باشد؛ همانگونه که در
دنیا نیز چنین است. او در محشر کوری خود را درک میکند و متوجه این مطلب نیز هست که این سرا، سرایی غیر از دنیاست و آنجا چشم داشته و اینجا ندارد؛ ازاینرو زبان اعتراض میگشاید؛ همانگونه که عادتش در دنیا همین اعتراض و لجبازی بود.
آنچه از ظاهر
قرآن و برخی روایات و تحقیقات مفسران به دست میآید، این است که قیامت دارای مواقف متعددی است تا اینکه بالاخره
بهشتیان به
بهشت راه یابند و جهنمیان در
دوزخ افکنده شوند و کوری این گروه مربوط به مواقف محشر است، تا قبل از ورود به
جهنم ؛ برای اینکه از
رؤیت جلال و جبروت خداوند و اولیای او محروم بمانند؛ لکن پس از ورود به جهنم چشمانشان باز میشود، تا
عذاب و حسرتشان بر ندیدن اولیای خداوند ـ علیهمالسلام ـ و دیدن دوزخیان معذب و
چهره کریه خود، مضاعف شود!
برخی از کوتهنظران، فکر کردهاند که مراد از «
من کان فی هذه أعمی » کوری جسمانی در دنیاست؛ یعنی آنان که در دنیا نابینا هستند؛ هرچند هم که بصیر و فقیه باشند، در آخرت کور محشور میشوند؛ درحالیکه مراد
آیه چنین نیست و مراد از «
فی هذه اعمی »، کوردلی در دنیاست؛ ولی مراد از «
فهو فی الاخرة اعمی »، کوری ظاهری و تبلور و تجسم کوردلی در چهره است تا سبب
عذاب او گردد و چنانکه گذشت، این کوری اخروی او در محشر است؛ اما پس از ورود به جهنم چشمش بر عذابها و تجسم سایر اعمالش گشوده میشود تا بیشتر معذب گردد؛ همانگونه که او در دنیا اینگونه عمل میکرد؛ یعنی چشم از آیات خداوند و اولیای او میدوخت و بر متاع دنیا و هم مسلکان خود خیره میکرد! «اعاذنا اللَّه و ایاکم من شرور انفسنا».
۱. جوادی آملی، عبداللَّه، فطرت در قرآن، ج ۱۲، اسراء، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۹، ص ۹۷ ـ ۱۰۴ و ۱۳۹ ـ ۱۴۰.
۲. جوادی آملی، عبداللَّه، معرفتشناسی در قرآن، ج ۱۳، اسراء، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص ۳۵۷ ـ ۳۶۲.
۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ج ۱۳، ص ۲۳۲ ـ ۲۳۳ و ج ۱۴، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۶.
۴. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان، ج ۸، کتابفروشی اسلامی، تهران، چاپ دوم، ص ۳۸۷ ـ ۲۸۸.
۵. قرائتی، محسن، تفسیر نور، در راه حق، قم، چاپ اول، ۱۳۷۴، ذیل آیات مذکور در پاورقی.
۶. قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا، کنز الدقایق، مؤسسه طبع و نشر (وزارت ارشاد)، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۱ ه ق، ج ۷، ص ۴۶۳ و ۵۲۳ ـ ۵۲۴ و ج ۸، ص ۳۶۸ ـ ۳۷۱.
۷. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ هفدهم، ۱۳۷۴، ذیل آیات مذکور در پاورقی.
پایگاه اسلام کوئست.