• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کلمات زایده

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حروف زایده، قرآن کریم.
پرسش: آیا از دیدگاه ادبیات عرب می‌توان گفت که در قرآن کریم، کلمات زایده وجود دارد؟
پاسخ:



اینکه آیا در قرآن بتوان حروفی را زایده دانست یا خیر؟ موضوعی است که از دیرباز در بین مفسران فراوان مطرح شده است؛ اگرچه برخی از متأخرین بیش از دیگران بر عدم وقوع زوائد در قرآن پافشاری کرده‌اند.
[۱] بلاغی نجفی، محمدجواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج ‌۱، ص۳۷، بنیاد بعثت، قم، ۱۴۲۰ ق.
[۲] طیب، سیدعبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۵، ص ۲۸۱، انتشارات اسلام، تهران، ۱۳۷۸ ش.



اما این اختلاف در میان مفسران قرن‌های پیشین نیز مطرح بوده است که از آن جمله می‌توان به مناقشه‌ ابن اثیر و غزالی اشاره کرد
[۳] درویش، محی الدین، إعراب القرآن و بیانه، ج ‌۲، ص ۸۹، دار الارشاد، سوریه، ۱۴۱۵ ق.
و نیز می‌توان طعنه‌ ابواسحاق ثعلبی بر ابوعبیده معمر بن مثنی و اعتراض فخر رازی بر وجود زائده در قرآن
[۵] فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‌۲، ص ۳۶۳، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۰ ق.
را از نمونه‌های بارز آن برشمرد.


منشأ این اختلاف از آنجاست که گروهی، کلام نحویون مبنی بر زیادت حروف را حمل بر بیهوده بودن آنها کرده‌اند که صد البته این تعبیر از شأن قرآن که معجزه فصاحت و بلاغت است به دور می‌باشد. همین امر موجب شده است تا در اسلوب‌هایی مانند آیات « فبما رحمة من الله لنت لهم »، «یرید الله لیبین لکم»، « قال ما منعک ألا تسجد إذ أمرتک»، « لا أقسم بیوم القیامة »
[۱۰] در مورد انواع سوگند در قرآن و حرف لا در قسم‌های قرآنی ر.ک: مقاله «سوگند در قرآن»، معرفت، محمدهادی، مجله پیام جاویدان، شماره ۱، زمستان ۱۳۸۲.
و دیگر مواردی که صحبت از زیاده بودن برخی حروف شده، دست به تأویل زده و حتی در برخی موارد از معنای حقیقی آیه دور شده و نقش‌های نامتعارف و دور از ذهنی را برگزینند.


اما با بررسی استعمال «زایده» در تمام بخش‌های ادبیات عرب به‌خوبی می‌توان دریافت که ملازمت و مناسبتی بین زایده بودن و بیهوده بودن وجود ندارد. چنانچه عبارت زایده نه‌تنها در مقام تأکید، بلکه در بسیاری موارد دیگر هم به کار رفته و معانی جدیدی را ایجاد کرده است، که نشان می‌دهد مقصود اندیشمندان نحوی از زایده، بیهوده بودن نیست که در این راستا می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد:




۵.۱ - ۱. دیدگاه اول

در علم «صرف» حرف‌های موجود در ریشه یک لغت را حروف اصلی و باقی حروف را زایده می‌گویند، اما همین حروفی که در ظاهر، زایده به‌شمار می‌آیند، موجب می‌شوند تا برای معانی متفاوتی که همه به یک ریشه برمی‌گردند، به دست آید.
[۱۱] امیل بدیع، یعقوب، موسوعة النحو و الصرف و الاعراب، ص ۳۹۳، انتشارات استقلال، قم، ۱۳۸۵ ش.

این جمله مشهور نیز توصیفی از همین معناست:«اختلاف المبانی تدل علی اختلاف المعانی»
[۱۲] عبارتی که در بیشتر کتب صرفی و نحوی از آن یاد شده است «زیادة المبانی تدل علی زیادة المعانی» می‌باشد؛ ولی عبارت صحیح با توجه به مثال‌های نقض این قاعده، همان است که در متن ذکر شد.
جابه‌جا شدن حروف اصلی (و افزوده شدن برخی حروف زاید) منجر به تفاوت در معنا می‌شود.

۵.۲ - ۲. دیدگاه دوم

در علم « بلاغت » در سرفصل «اطناب» (طولانی سخن گفتن) به ویژه در اطناب به زیاده و اطناب به تکریر که از حروف و جملات اضافی جهت بیان، توضیح، مدح و ذم و... استفاده می‌شود، تعبیر به کلام زایده و فضله نموده‌اند،
[۱۳] فوّال عکّاری، إنعام، المعجم المفصل فی البلاغة، ص ۱۵۹ -۱۷۳، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۲۰۰۶ م.
با آنکه در واقع این زیاده‌گویی، بیهوده‌گویی نیست.

۵.۳ - ۳. دیدگاه سوم

در عباراتی مانند «جئت بلا زادٍ» و «ما جائنی زید و لا عمرو» و «جائنی زید لا بل عمرو»، با اینکه «لا» دارای معنای نفی است و تأثیر بسزایی در معنای کلام دارد، نحویون به آن زایده گفته‌اند.
[۱۵] ابن هشام، عبدالله بن یوسف، جمعی از اساتید حوزه علمیه قم، مغنی الأدیب، ج ۱، ص ۸۸، ۱۹۷، واریان، قم، ۱۳۸۳ ش.
حتی در مواردی به بعضی افعال مانند «کان» زایده گفته‌اند و در‌عین‌حال فایدۀ قرار گرفتن آن در وسط جمله را دلالت بر گذشته‌ای که پایان یافته است برشمرده‌اند.

۵.۴ - ۴. دیدگاه چهارم

گاهی اوقات به حرفی که در غیر جایگاه خود قرار گرفته است؛ هرچند فایده معنایی داشته باشد، زائده هم گفته‌اند؛ مثلاً در شعر «إن لم یجد یوماً علی من یتکل» و «فهلا التی عن بین جنبیک تدفع» و یا در بحث مای زایده معوض.
[۱۶] ابن هشام، عبدالله بن یوسف، جمعی از اساتید حوزه علمیه قم، مغنی الأدیب، ج ۱، ص ۱۲۵، ۱۲۹ و ۲۳۹، واریان، قم، ۱۳۸۳ ش.


۵.۵ - ۵. دیدگاه پنجم

در بسیاری از موارد، فایدۀ آمدن زوائد، ایجاد یک معنای جدید نیست، بلکه موجب می‌شود در نقش پذیری باقی کلمات توسعه ایجاد شود تا به عنوان مثال، برخی کلمات بتوانند علاوه بر جملات اسمیه، بر جملات فعلیه هم داخل شوند.
[۱۷] در مورد انواع توسیع در ادوات ر.ک: سامرائی، فاضل صالح، معانی النحو، ج ۱، ص ۲۹۸، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۲۸ ق.


۵.۶ - ۶. دیدگاه ششم

برخی مواقع اضافه شدن یک حرف زایده موجب شده است تا معنای حصر به وجود بیاید و معنای جدیدی را برای کلمات پیرامونی به دنبال داشته باشد، مانند آنچه در مورد «أنما» و «إنما» گفته‌اند.
[۱۸] امیل بدیع، یعقوب، موسوعة النحو و الصرف و الاعراب، ص ۱۶۹، انتشارات استقلال، قم، ۱۳۸۵ ش.
[۱۹] سامرایی، فاضل صالح، معانی النحو، ج ۱، ص ۲۹۹، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۲۸ ق.


۵.۷ - ۷. دیدگاه هفتم

نحویون با وجود آنکه در برخی عبارات از حرف «مِن» تأکید و یا استغراق را استنباط کرده‌اند، اما با این وجود برای آن تعبیر زایده نیز آورده‌اند.
[۲۰] شرح الرضی علی الکافیة، ج ۴، ص ۲۶۹.
[۲۱] الأزهی، خالد بن عبدالله، شرح التصریح علی التوضیح، ج ۲، ص ۸، دار إحیاء الکتب العربیة، بیروت.
و حتی در جایی که حرف زایده فقط به جهت تقویت کلام آمده است، باز هم دلالتی بر بیهوده بودن ندارد. مثلاً نحویون فایدۀ حروفی مانند «باء زائده» را در جملات منفی، تأکید بر نفی ذکر کرده، در عین حال آن را زایده شمرده‌اند.
[۲۲] الصبان، محمد بن علی، حاشیة الصبان علی شرح الأشمونی، ج ۱، ص۲۵۰، انتشارات زاهدی، قم، ۱۳۷۷ ش.
[۲۳] الأزهی، خالد بن عبدالله، شرح التصریح علی التوضیح، ج ۱، ص ۲۰۱، دار إحیاء الکتب العربیة، بیروت.




با توجه به قراین و شواهد فوق، اگر در جایی از آیات قرآن کریم، حرفی به عنوان زایده در نظر گرفته و معنای آن فقط تأکید اعلام شده، این تنها به جهت مقتضای حال مخاطب و تناسب با بقیه آیات بوده است.
[۲۴] شرح الرضی علی الکافیة، ج ۴، ص ۴۳۲، حروف الزیادة.
[۲۵] علی‌دوست، ابوالقاسم، سلسبیل فی اصول التجزئة و الاعراب ص۳۶۴، دارالاسوة، قم، ۱۳۸۳ ش.
چنانچه اختلاف قرائات نیز در جایی که حرف زایده حذف شده است، به ظاهر نشان می‌دهد که معنای آن حرف زایده در نهایت چیزی بیشتر از تأکید کلام نبود.
[۲۶] ابن هشام، عبدالله بن یوسف، جمعی از اساتید حوزه علمیه قم، مغنی الأدیب، ج ۱، ص ۲۴۱، واریان، قم، ۱۳۸۳ ش؛ چنانچه ابن هشام قرائت ابن مسعود را در آیه ۲۶ سوره بقره (مثلا ما بعوضة)، مؤید زائده بودن آن دانسته است.



تأکید و تقویت کلام با توجه به وضعیت مخاطب به‌قدری مهم است که در بسیاری موارد نه‌تنها از حروف زاید ، بلکه از تکرار اسم یا جمله و یا حروف غیر زاید نیز بهره می‌گیرند.
[۲۷] ر.ک: مقاله «گونه‌های تأکید در قرآن»، ربانی، محمدحسن، فصلنامه پژوهش های قرآنی، شماره ۳۵ ـ ۳۶، پاییز و زمستان ۱۳۸۲.



گفتنی است که برخی از محققان نه‌تنها معنای تأکید، بلکه استفاده از حروف و دیگر ادوات زایده را برای زیبایی کلام و ایجاد سجع و قافیه در کلام فصیح و حتی قرآن جایز دانسته‌اند. چنانچه رضی و محمود صافی به این امر تصریح کرده‌اند.
[۲۸] شرح الرضی علی الکافیة، ج ۴، ص ۴۳۳.
[۲۹] صافی، محمود بن عبدالرحیم، الجدول فی إعراب القرآن، ج ‌۴، ص ۳۵۵ ذیل آیه ۱۵۹ آل‌عمران، دار الرشید، دمشق ـ بیروت، ۱۴۱۸ ق.



۱. بلاغی نجفی، محمدجواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج ‌۱، ص۳۷، بنیاد بعثت، قم، ۱۴۲۰ ق.
۲. طیب، سیدعبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۵، ص ۲۸۱، انتشارات اسلام، تهران، ۱۳۷۸ ش.
۳. درویش، محی الدین، إعراب القرآن و بیانه، ج ‌۲، ص ۸۹، دار الارشاد، سوریه، ۱۴۱۵ ق.
۴. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‌۳، ص ۴۷۶، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ ق.    
۵. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‌۲، ص ۳۶۳، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۰ ق.
۶. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۵۹.    
۷. نساء (۴)، آیه ۲۶.    
۸. اعراف (۷)، آیه ۱۲.    
۹. قیامة (۷۵)، آیه ۱.    
۱۰. در مورد انواع سوگند در قرآن و حرف لا در قسم‌های قرآنی ر.ک: مقاله «سوگند در قرآن»، معرفت، محمدهادی، مجله پیام جاویدان، شماره ۱، زمستان ۱۳۸۲.
۱۱. امیل بدیع، یعقوب، موسوعة النحو و الصرف و الاعراب، ص ۳۹۳، انتشارات استقلال، قم، ۱۳۸۵ ش.
۱۲. عبارتی که در بیشتر کتب صرفی و نحوی از آن یاد شده است «زیادة المبانی تدل علی زیادة المعانی» می‌باشد؛ ولی عبارت صحیح با توجه به مثال‌های نقض این قاعده، همان است که در متن ذکر شد.
۱۳. فوّال عکّاری، إنعام، المعجم المفصل فی البلاغة، ص ۱۵۹ -۱۷۳، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۲۰۰۶ م.
۱۴. استرآبادی، رضی‌الدین، شرح الرضی علی الکافیة، ج ۴، ص ۴۱۸، مؤسسة الصادق، تهران.    
۱۵. ابن هشام، عبدالله بن یوسف، جمعی از اساتید حوزه علمیه قم، مغنی الأدیب، ج ۱، ص ۸۸، ۱۹۷، واریان، قم، ۱۳۸۳ ش.
۱۶. ابن هشام، عبدالله بن یوسف، جمعی از اساتید حوزه علمیه قم، مغنی الأدیب، ج ۱، ص ۱۲۵، ۱۲۹ و ۲۳۹، واریان، قم، ۱۳۸۳ ش.
۱۷. در مورد انواع توسیع در ادوات ر.ک: سامرائی، فاضل صالح، معانی النحو، ج ۱، ص ۲۹۸، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۲۸ ق.
۱۸. امیل بدیع، یعقوب، موسوعة النحو و الصرف و الاعراب، ص ۱۶۹، انتشارات استقلال، قم، ۱۳۸۵ ش.
۱۹. سامرایی، فاضل صالح، معانی النحو، ج ۱، ص ۲۹۹، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۲۸ ق.
۲۰. شرح الرضی علی الکافیة، ج ۴، ص ۲۶۹.
۲۱. الأزهی، خالد بن عبدالله، شرح التصریح علی التوضیح، ج ۲، ص ۸، دار إحیاء الکتب العربیة، بیروت.
۲۲. الصبان، محمد بن علی، حاشیة الصبان علی شرح الأشمونی، ج ۱، ص۲۵۰، انتشارات زاهدی، قم، ۱۳۷۷ ش.
۲۳. الأزهی، خالد بن عبدالله، شرح التصریح علی التوضیح، ج ۱، ص ۲۰۱، دار إحیاء الکتب العربیة، بیروت.
۲۴. شرح الرضی علی الکافیة، ج ۴، ص ۴۳۲، حروف الزیادة.
۲۵. علی‌دوست، ابوالقاسم، سلسبیل فی اصول التجزئة و الاعراب ص۳۶۴، دارالاسوة، قم، ۱۳۸۳ ش.
۲۶. ابن هشام، عبدالله بن یوسف، جمعی از اساتید حوزه علمیه قم، مغنی الأدیب، ج ۱، ص ۲۴۱، واریان، قم، ۱۳۸۳ ش؛ چنانچه ابن هشام قرائت ابن مسعود را در آیه ۲۶ سوره بقره (مثلا ما بعوضة)، مؤید زائده بودن آن دانسته است.
۲۷. ر.ک: مقاله «گونه‌های تأکید در قرآن»، ربانی، محمدحسن، فصلنامه پژوهش های قرآنی، شماره ۳۵ ـ ۳۶، پاییز و زمستان ۱۳۸۲.
۲۸. شرح الرضی علی الکافیة، ج ۴، ص ۴۳۳.
۲۹. صافی، محمود بن عبدالرحیم، الجدول فی إعراب القرآن، ج ‌۴، ص ۳۵۵ ذیل آیه ۱۵۹ آل‌عمران، دار الرشید، دمشق ـ بیروت، ۱۴۱۸ ق.



پایگاه اسلام کوئیست.    






جعبه ابزار