وحشی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: وحشی، حضرت حمزه، قاتل،
پیامبر صلیاللهعلیهوآله،
توبه، اسلام،
رحمت.
پرسش: در مورد وحشی (قاتل حضرت حمزه) آمده است که وقتی توبه کرده و
اسلام آورد، پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ او را پذیرفتند، اما به او فرمودند که برو و جلوی چشم من نباش. آیا این
سخن از پیامبری که آن همه رحمت داشت، پذیرفتنی است؟
پاسخ: وحشی کسی بود که وحشیانهترین برخورد را با جنازه عموی پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ داشت. وی علاوه بر پاره کردن بدن حمزه، به دستور همسر
ابوسفیان جگر وی را درآورد. با این حال پس از اسلام آوردن مشمول
عفو پیامبر قرار گرفت و آزاد شد؛ اما حضرتش فرمود: خودت را از نظرم دور بدار.
در مورد این خطاب پیامبر به
وحشی، عدهای معتقدند که اسلام آوردن وحشی تظاهر به اسلام بود، برای در امان ماندن از
مرگ؛ ازاینرو چون بهظاهر اسلام آورد و ایمانش واقعی نبود، پیامبر اینگونه فرمود.
برای روشن شدن دلیل این سخن (خودت را از نظرم دور بدار) پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در برخورد با وحشی، قاتل جناب حمزه، ضروری است نخست نگاهی هرچند فشرده به
شخصیت وحشی و جنایتی که وی مرتکب شد داشته باشیم، آنگاه به تحلیل و بررسی اصل سخن بپردازیم.
وحشی کسی بود که وحشیانهترین برخورد را با جنازه عموی پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ داشت. وی که به دستور همسر ابوسفیان مأموریت کشتن عموی پیامبر را داشت، میتوانست در آن صحنۀ نبرد (
جنگ احد) با کشتن حمزه به مأموریتش خاتمه دهد، و تا اینجا ـ اگرچه در لشکر
کفر و در مقابل سپاه اسلام میجنگید ـ کار وی قابل اغماض و چشمپوشی است؛ زیرا که اقتضای جنگ و نبرد کشتن و زخمی نمودن است، اما وحشی، وحشیانهترین عمل ممکن را نسبت به جنازه بر
زمین افتاده یک
انسان در صحنه نبرد انجام داد. وی علاوه بر پاره کردن بدن حمزه به دستور همسر
ابوسفیان، جگر وی را درآورد.
طبیعی است که پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با مشاهده این وضعیت دلش میشکند و ناراحت میشود؛ و این نه بهدلیل خویشاوندی میان او و
حمزه بوده، بلکه به جهت خدمات درخشانش در حمایت از اسلام و از رسول خدا در مقابل حقستیزان بود که در این نبرد رسول خدا یکی از فرماندهان رشید و با وفایش را از دست داد. بدیهی است که با مشاهده حمزه در چنین وضعیتی حزن و اندوهش دو چندان خواهد شد.
همانگونه که میدانیم، عفو و
گذشت یکی از سفارشات مکتب حیاتبخش اسلام است که رسولش منادی این
ارزش اخلاقی و خود در
عمل بدان پایبند بوده. این صفت و ارزش اخلاقی در مورد مردم عادی در همه جای
دنیا و در تمام زمانها کاری شایسته و قابل تحسین است؛ اما در مورد افراد جانی و درندهخو، به نظر میرسد چندان پسندیده نباشد؛ چراکه ممکن است چنین افرادی در هر لحظه و در هرجا برای مردم جامعه مایۀ تهدید و هراس باشند؛ ازهمینرو است که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دستور قتل وحشی را صادر فرموده بودند و مسلمانان نیز سخت به دنبال اجرای آن بودند که وحشی به طائف گریخت و ساکن آنجا شد. منتها پس از مدتی، هنگامی که نمایندگان مردم طائف به حضور پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آمدند، او هم همراه ایشان آمد و به حضور رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ رسید، شهادتین گفت و اسلام آورد. رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از او پرسید: تو وحشی هستی؟ گفت: آری. فرمود: عمویم حمزه را چگونه کشتی؟ او جریان کشتن حضرت حمزه را از آغاز تا انجام شرح داد. پیامبر گریست و قطرات
اشک از سیمای نورانیش سرازیر شد؛ درعینحال وحشی مشمول عفو پیامبر قرار گرفت و آزاد شد؛ اما حضرتش فرمود: خودت را از نظرم دور بدار. وحشی میگوید: از آن پس هرگاه پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را میدیدم، خودم را از او مخفی میکردم.
این سخن پیامبر خطاب به
وحشی میتواند از چند زاویه مورد توجه باشد:
عدهای معتقدند که اسلام آوردن وحشی تظاهر به اسلام بود، برای در امان ماندن از مرگ؛ ازاینرو چون بهظاهر اسلام آورد و ایمانش واقعی نبود، پیامبر اینگونه فرمود.
روشن است با توجه به روایتی که در ذیل
آیه ۱۰۶
سوره توبه درباره «مرجون لامر الله» آمده، این نظر نمیتواند مورد قبول واقع شود.
همچنین میتواند چنین توجیه داشته باشد که هر انسانی در هر مرتبه از
کمال معنوی باشد، دارای عواطف انسانی است و طبیعی است که پیامبر اسلام نیز از این قاعده اسثتنا نخواهد بود؛ ازاینرو بدون اینکه او را از حضور در
جامعه منع کند، فرمود در جلو چشمانم ظاهر نشو که با هر بار دیدنت به یاد آن
جنایت بزرگ افتاده و قلبم جریحهدار خواهد شد. اگر غیر از این بود، دستور به اخراج و
تبعید وی میداد؛ درحالیکه چنین نکرد، و این خود بهترین شیوه گذشت است.
تفسیر رحمانیتر این سخن آن است که پیامبر خواست با این سخن، وحشی از خجالت و شرمندگی در امان باشد؛ چراکه هر وقت چشمش به چشمان
مبارک پیامبر
رحمت میافتاد، از جنایتی که در
حق آن حضرت مرتکب شد، احساس شرم و خجالت میکرد، معنای سخن رسول خدا این است که برو و به زندگی عادی خویش بپرداز و درصدد جبران گذشته باش.
گفتنی است، این توجیه نمونههایی نیز در
تاریخ دارد، آنجا که یسع بن حمزه میگوید: در مجلس
امام رضا علیهالسلام بودم؛ با هم صحبت میکردیم؛ عده زیادی نیز در خدمتش بودند که از مسائل
حلال و حرام میپرسیدند؛ در این هنگام مردی بلند قد و گندمگون وارد شد، گفت: ای پسر رسول خدا! سلام علیکم، من مردی از دوستان و ارادتمندان شما هستم، از مکه میآیم، پول خود را گم کردم و آنقدر که مرا به وطنم برساند ندارم، اگر صلاح بدانید به من کمک فرمایید تا به شهر خود برسم، در آنجا من دارای ثروتم و خدا مرا از
نعمت خویش بهرهمند کرد، وقتی به شهر خود رسیدم، آنچه به من عنایت کردهای از طرف شما صدقه میدهم، من خود نمیتوانم از
صدقه استفاده کنم. امام فرمود: خدا رحمتت کند بنشین، حضرت شروع کرد با مردم به صحبت کردن تا همه متفرق شدند، آن مرد با
سلیمان جعفری و خثیمه و من باقی ماندیم. امام فرمود: اجازه میدهید من وارد اندرون شوم. سلیمان عرض کرد: خدا شما را موفق کند.
امام علیهالسلام وارد اطاق شد و لحظهای در آنجا بود، بعد در را باز کرد و همان پشت در ایستاد دست خود را خارج نمود، از بالای در فرمود: خراسانی کجا است؟
عرض کرد، من اینجا هستم، فرمود: این دویست دینار را بگیر و از آن برای مخارج خویش استفاده کن و به آن
تبرک جو، نمیخواهد از طرف من صدقه بدهی، برو که مرا نبینی و من تو را نبینم. آن مرد خارج شد، سلیمان عرض کرد خیلی به او لطف کردید و مورد شفقت خویش قرارش دادید؛ چرا صورت خود را از او پوشاندی، فرمود: ترسیدم خواری سؤال را در چهرهاش مشاهده کنم. کسی که کار بد را شیوع دهد، خوار است و هرکه پنهان نماید، خدایش او را میآمرزد.
بنابراین با توجه به مطالب بیانشده، برخورد
پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با وحشی تعامل رحمانی است، با هر رویکردی که به این موضوع نگاه کنیم!
پایگاه اسلام کوئست.