هدایت و عدم هدایت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هدایت الهی هدایتی عام و شامل است و همه انسانها را در بر میگیرد و انتخابگری انسان در مرحله عمل به این هدایتهاست، بنا بر این در مورد هیچ انسانی هدایت اجباری وجود ندارد.
چگونگی حقایق عالم هستی یک مقوله است و چگونگی موضعگیری (اخلاق) انسان نسبت به آنها مقولهی دیگری است. زمین، خورشید، ماه و ستارگان همگی وجود دارند و شکی هم در وجودشان نیست و به روشنی میدرخشند؛ اما گروهی آنها را معبود گرفته و پرستش کردند و میکنند، گروهی اصلاً متوجه نقش آنها نشدند و گروه دیگری آنها را مورد مطالعه علمی قرار دادند و گروهی با این دانشمندان به مخاصمه پرداختند و حتی به خاطر
کشفیات علمی، آنها را شکنجه کرده و یا کشتهاند. پس «حقیقت روشن و مبرهن» یک مقوله است و «چگونگی بر خورد و موضعگیری» با آن مقوله دیگری است.
انسان محبوبهایی دارد و مغبوضهایی. از محبوبها خوشش میآید و از مغبوضها بدش میآید و اگر چیزی مانع از رسیدن خود به محبوبش باشد، از آن بدش میآید. اگر محبوبش خدا شد، از گناه بدش میآید و اگر محبوبش دنیا و متاع دنیا شد، از خدا و قیامت بدش میآید، پس علت اصلی مخالفت عدهی کثیری «بد آمدن» آنهاست. چنان چه خدا خود میفرماید عدهای وقتی نام من میآید دلشان
مشمئز میشود، تا آن که یاد
محبوب خودشان (دنیا) به میان آید و شاد شوند:
«وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ؛
و چون خداوند به تنهایی (به
وحدانیت ) یاد شود، دلهای کسانی که به
آخرت ایمان ندارند منزجر و متنفر گردد، و چون کسانی دیگر جز او (بتها و محبوبهایشان) یاد شوند به ناگاه خوشحالی میکنند».
این افراد همین برخورد را نسبت به سایر حقایقی دارند که از آنها خوششان نمیآید، مثل
پیامبر اکرم و
اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، قرآن کریم و...، چنان چه میفرماید: تو را
مسخره میکنند،
قرآن را پشت سر میاندازند، میگویند شنیدیم ولی نشنیدهاند، علیه شما غیض و دشمنی دارند و....
خداوند متعال متقین را دوست دارد (إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ)
– خداوند اهل قسط و عدل را دوست دارد (إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ)
– خداوند مجاهدین را دوست دارد (ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا)
– خداوند اهل توکل را دوست دارد (إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ)
و... بالتبع اینها را مورد هدایت قرار میدهد. (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ)
قرآن کریم نیز همینطور است، هر کس با آن دوستانه و متقیانه برخورد کند، هدایتش میکند و هر کس که ظالمانه با قرآن برخورد کند، منحرفتر میشد.
«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا؛
و از قرآن آنچه را برای مؤمنان شفا و رحمت است نازل میکنیم، ولی ستمگران را جز زیان نمیافزاید».
آنان نیز همینگونهاند. موجب رشد و هدایت بیشتر کسانی میشوند که یا آنان را دوست دارند و یا دست کم دشمنی ندارند و بدون پیشداوری و قضاوت مغرضانه با آنان برخورد میکنند، اینها حتی اگر در صفه مقابل باشند، بالاخره هدایت میشوند (امثال
حرّ )، اما اگر کسی با مواضع ظالمانه با آنان مواجه گردد، بر گمراهیاش افزوده خواهد شد. مثل
سفیانیها ،
خوارج ،
کوفیان و....
سایر عوامل نیز همینطور است. کسی که در دلش دشمنی وجود دارد، دیوار
کعبه را در فیلم و خبر ببیند نیز دلش به هم میخورد، اما دل مؤمن باز میشود. او وقتی زن و بچه فلسطینی در اسارت را میبیند، میگوید اینها
تروریست هستند و ای کاش همه اینها را بکشند تا ما خلاص شویم، وقتی نام مؤمن، مذهبی،
حزبالهی ،
بسیجی ،
شهید ،
جانباز ،
مسجد ،
رمضان و... به گوشش میرسد (اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ...)، قلبش مشمئز میشود، حالش بد میشود، عصبانی و افسرده میشود، لذا هیچ بهرهای از حقایق روشن، مبرهن و مستدل نمیبرند و معرفت و عشقی حاصل نمیکند.
سایت:ایکس -شبهه