نقش زهد در تربیت فرزندان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: زهد ،
ساده زیستی ،
تربیت فرزندان .
پرسش: زهد و ساده زیستی چه اثراتی بر روابط خانوادگی و نوع تربیت فرزندان دارد؟
پاسخ: اگر ساده زیستی در زندگی و محیط
خانواده حاکم باشد و فرزند از ابتدای رشد و شکوفایی خویش مفاهیم دیگری از قبیل
ایثار ،
اخلاق و معنویات را درک نماید و
سعادت را در
دنیا و
نعمتهای آن نداند، با دیدی باز و روشن پا به عرصه اجتماع میگذارد و با واقعیات زندگی بهتر روبرو میشود.
خانواده کانون گرم
محبت و
نشاط و
تلاش است. انسان در مسیر تکاملی خود برای پاسخگویی به نیازهای روحی و جسمیاش، شریکی برای زندگی انتخاب میکند. زن و شوهر، یکدل و یکرنگ و با
همدلی ، پیوند مبارکی را شروع نموده و با هم و به همراه هم مسیر پرفراز و نشیب زندگی مشترک را طی مینمایند.
انسان در طول زندگی با انواع سختیها و مشکلات روبرو میشود که به
یقین ، داشتن همسری خوب و آگاه، کمک شایانی به حل آنها مینماید.
از آنجا که طرفین دارای
تفکّرات و ذهنیات متفاوتی هستند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت، باید برای رسیدن به
تفاهم ، به اصول مشترکی تکیه نمود. بهترین و پایدارترین اصول، تعالیم تربیتی
اسلام است که با تمسک به آن، اختلاف نظرها رفع گردیده و
صلح و
دوستی کانون زندگی را فرا میگیرد.
یکی از اساسیترین مسایل خانوادگی، رسیدگی به وضع اقتصادی آن است که بر
مرد واجب است در حد متعارف و معمول، وسایل رفاه و آسایش زندگی را فراهم آورد.( روایات متعددی در
تشویق و تأیید تلاش برای رفاه زن و فرزند موجود است)
در این راستا، به ویژه در زمانی که جامعه دچار بحران اقتصادی و
تورم میباشد، آموزههای
دینی در پایداری
خانواده نقش مهمی را ایفا مینمایند که از آن جمله
زهد و
ساده زیستی است.
اگر نظری به اختلافات میان زن و شوهر بیندازیم که گرمی و طراوت زندگی را هدف قرار گرفته و چه بسا سبب از هم پاشیدن آن شدهاند، مسایل اقتصادی و فشارهای مادی جای زیادی را به خود اختصاص داده است. بسیاری از مشکلات اقتصادی در
خانواده از
دلبستگیهای مادی و فریفتگی به تجملات نشأت میگیرد که سبب زیادهجویی و
اسراف گشته و بار سنگینی بر نظام اقتصادی خانواده وارد مینماید.
چه بسیار اختلافاتی که از تجملات و دکوراسیون منزل، مُبل و انواع لباس و زیور آلات و... سرچشمه گرفته و آینده فرزندان را به خطر افکنده است. ریشه این قبیل اختلافات در " فقدان زهد در زندگی" است.
زهد اسلامی به معنای ترک
دنیا و
نعمتهای آن و تحمل محرومیتهای مادی نیست، زیرا
اسلام بهرهمندی از امور مادی را مردود نمیشناسد و
رهبانیت مسیحی (لا رهبانیه فی امتی )
و
جهالت صوفیه را قبول ندارد.
همان طور که
خداوند میفرماید: "قل مَن حرّم زینة الله التی اخرج لقبادهِ والطیبات الرزق"؛ ای
پیامبر ، بگو چه کسی زیورها و غذاهای پاکیزه را که
خدا برای بشر آورده
حرام کرده است؟
اسلام میگوید دنیا و زیباییهای آن نباید هدف زندگی تلقی شود. دستورات
دینی برای آن است که همه تلاش و آرزوهای ما برای رسیدن به دنیا نباشد و
کمال و
خوشبختی خویش را در بهره مندی از امور مادی ندانیم؛
از این جاست که نقش زهد در زندگی روشن میشود.
اگر زن و شوهر در عین برخورداری از نعمتهای مادی و رفاه نسبی، خوشبختی را در
فضایل اخلاقی و بینیازی
روح بدانند، دیگر برای کوچکترین مسأیل مادی کارشان به بحث و
مشاجره و اختلاف نمیکشد.
آری، کسی که مقدار خوشبختی و
سعادت را به مقدار بهرهمندی خویش در رفاه مادی مرتبط میداند و
دنیا هدف زندگی او قرار میگیرد، اسیر زرق و برق مادیات شده و
چشم و همچشمی ، رقابت در تجملات،
مدگرایی در پوشاک و دکوراسیون منزل از دغدغههای اصلی زندگی او میشود؛ زیرا در صورت محرومیت از این ظواهر فریبنده، سعادت خویش را در خطر میبیند و با وجود دلبستگیها و علاقهمندی مفرط، رعایت وضعیت اقتصادی خانواده و به خطر افتادن
آرامش و صفا را نادیده میگیرد. چه بسیار زندگیها که با پرداختن به امور مادی به انحراف کشیده شده و
مرد برای برآورده کردن خواستههای زن و فرزند، مجبور شده از راههای نامشروع کسب درآمد کرده و پاسخگوی امیال بیپایان آنان باشد.
حضرت علی (علیهالسلام) می فرماید: "الزهدُ بَین کلمتین مِن القرآن قال الله سبحانه "لکیلا تأسوا علی مافاتکم ولا تفرحوا بما اتاکم" و من لم یأس علی الماضی و لم یفرح بآلاتی فقد اَخذ الزهد بطرفیه"؛ تمام معنای زهد در دو جمله از
قرآن نهفته است، خدا در قرآن بیان فرمود: برای این که بر آن چه از مادیات
دنیا از شما قوت میگردد متأسف نشوید و به آنچه به شما میرسد شاد نگردید. هرکس بر گذشته
اندوه نخورد و بر آینده شادمان نشود بر هر دو جانب زهد دست یافته است.
مشکل اساسی بسیاری از افراد در همین است که برخلاف دستور حیات بخش قرآن، در محرومیتهای مادی متأسف و نگران میشوند و خود را دور از سعادت یافته و شادی و خوشبختی را در داشتن آنها میدانند.
هنگامی که
دنیاپرستی در جامعه رواج پیدا کند، خودکامگان سودپرست به بهانه
آزادی برای ایجاد کالاهای تجمّلی که تنها برای اشباع
هوسرانیها به درد میخورد، با ایجاد تقاضاهای مصنوعی دست به انواع گوناگون از تبلیغات و عرضه آنها میزنند و به
سودجویی خویش ادامه میدهند و امنیت و سلامت جامعه و خانواده را به خطر میاندازد.
اما در سایه زهد و ساده زیستی، ظواهر فریبنده دنیا رنگ میبازد و شخص میتواند با درک بیشتری، خویش را با واقعیت زندگی وفق داده و در شرایط سخت و دشوار هم با دلی شاد و امیدوار، به زندگی بپردازد و به راحتی از تجملات چشم پوشی نماید و در محیط
خانواده با همدلی و همکاری در جهت
سعادت و خوشبختی حقیقی گام برداشته و با پیشه ساختن
قناعت و دوری گزیدن از
اسراف ( آیات متعددی بر دوری گزیدن از اسراف دلالت میکند)
زندگی خوبی را دنبال نماید.
از این جا نقش زهد و ساده زیستی در تربیت فرزندان روشن میگردد، زیرا مادر و پدری که فلسفه زهد را درک نکرده، در مالیات غرق گشته و سعادت خویش را در برخورداری هرچه بیشتر از آن میدانند، در
تربیت فرزندان نیز سعی میکنند که همین نوع خوشبختی را برای فرزندانشان تحصیل کنند و تا جایی که می توانند انواع وسایل رفاه را برایشان مهیا ساخته و به قول خودشان نگذارند گرد محرومیت و نداری بر سر و رویشان بنشیند. چنین فرزندانی، لوس و
زود رنج و حساس و
بیمسئولیت بار میآیند؛ زیرا ساختار شخصیت هر فرد در کودکی تعیین می شود و در آن زمان است که باید به نحو صحیح تربیت شود.
آری، فرزندی که هرچه درخواست مینماید، برایش تهیه میکنند و در اختیارش میگذارند، در مسیر رشد و زندگی، در مقابل مشکلات کوچک هم تاب مقاومت و ایستادگی ندارد؛ زیرا در زندگی روزمره، همیشه اتفاقات، مطابق خواست و میل انسان روی نمیدهند.
بدین ترتیب، فرزندی که هیچ گاه طعم محرومیت را نچشیده و همیشه در طول کودکی به خواستههای خویش رسیده است، در زندگی فردی و اجتماعی نیز بر همین قاعده پیش میرود، ولی از آن جا که در جریان واقعی زندگی، کارها مطابق با خواستههای شخصی رخ نمیدهد، تحمل را از دست داده
شکست میخورد یا برای رسیدن به چیزهای که همیشه در اختیار داشته، راه انحراف را در پیش میگیرد و از مسیر درست خارج میشود.
اما اگر ساده زیستی در زندگی و محیط خانواده حاکم باشد و فرزند از ابتدای رشد و شکوفایی خویش مفاهیم دیگری از قبیل
ایثار ،
اخلاق و معنویات را درک نماید و
سعادت را در دنیا و نعمتهای آن نداند، با دیدی باز و روشن پا به عرصه اجتماع میگذارد و با واقعیات زندگی بهتر روبرو میشود.
• کتاب حق و باطل،
شهید مطهری، فصل پایانی کتاب.
• کتاب سیری در نهج البلاغه،
شهید مطهری، فصل پایانی کتاب.
سایت اندیشه قم.