مقصر بودن خطاکار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: انسان خطاکار، مقصر، حسابرسی، قیامت.
پرسش: تنها مقصر اصلی انسان خطاکار در روز حسابرسی خودش است یا نه؟
پاسخ: در هر
عمل به هر مقداری که خطاکار نقش دارد، به همان مقدار مقصر است ذرهای
خداوند در
حق او اجحاف نمیکند و دیگران هم که سهیماند، جور خود میکشند. در صورتی که آگاهانه و با
اختیار خود جرمی انجام داده باشد، نه جاهلانه و بر اثر اکراه و
اجبار.
ابتدائاً لازم است نکاتی تحت عنوان مقدمه بیان شود:
خداوند
عادل است و به هیچکس ذرهای
ظلم نمیکند.
ــ چنانکه قرآن میفرماید: «
فَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَکِنْ کَانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»؛
«خداوند هرگز به آنها
ظلم نکرد ولی آنها خودشان بر خود ستم میکردند».
ــ و در آیه دیگر میفرماید: «ما ترازوهای
عدل را در
روز قیامت بر پا میکنیم؛ پس به هیچکس کمترین ستمی نمیشود و اگر به مقدار سنگینی یک دانه خردل (کار نیک و بدی) باشد، ما آن را حاضر میکنیم و کافی است که ما حسابکننده باشیم».
بار هیچکس را کسی دیگر نمیکشد (هیچکس عمل
[
بدی
]
جز به زیان خودش انجام نمیدهد و هیچ گنهکاری گناه دیگری را متحمل نمیشود)
و
انسان جز نتیجه عملش را در آخرت نمیبیند.
چنانکه امیرالمؤمنین
علی (علیهالسّلام) میفرماید: «امروز کار و
عمل است و
محاسبه نیست و فردا محاسبه است و کار و عمل نیست» و جز تلاش خویش چیز دیگر دستگیر او نمیشود».
همانطور که قرآن میفرماید: «
وَاَنْ لَیْسَ لِلْاِنْسَانِ اِلَّا مَا سَعَی»؛
«و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست».
پس از این مقدمه، اولین جواب این است که انسان در عمل به هر مقداری که نقش دارد، به همان مقدار خود او مقصر است و در
قیامت حسابرسی و مجازات میشود؛ مثلاً اگر کسی شخص دیگری را وادار کرده است که فلان شخص را به
قتل برساند و او هم این جنایت را انجام داده، قاتل مباشر (کسی که فعل قتل و کشتن را انجام داده است) به اندازه نقش و جرم خودش مجازات میشود و آن شخص که سبب بوده و مباشر را وادار کرده، و به او دستور داده است تا قتلی انجام دهد، او هم به اندازه دخالتش در امر قتل و جنایت در روز قیامت گرفتار خواهد بود.
به عنوان نمونه، در روایتی آمده که
موسی بن جعفر (علیهالسلام) فرمود: «دو نفری که به هم دشنام دهند، فرمود آنکه آغاز به
دشنام کرده، ستمکارتر است و
گناه خودش و طرفش به گردن اوست تا آنجا که ستم شده از حد نگذرند (و اگر بیش از حد جواب
فحش او را بگوید، گناهش به گردن خودش میشود)».
میبینید تا زمانی فحشدهنده اول تمام جرم را متحمل میشود که دومی از حد تجاوز نکند و الا گناهش به گردن خودش خواهد بود و همینطور اگر رفیق، رهبر فاسد و ... نقش داشته باشند، به همان مقدار از جرم طرف کم و بر
جرم عامل و مسبب افزوده میشود.
دومین جواب این است که در صورتی خطاکار مقصر است که آگاهانه و از روی
اختیار خلاف انجام داده باشد، اگر شخصی به خاطر جهالت و
نادانی، یا بدون
اختیار و یا در حال اکراه و
اجبار کاری را انجام دهد، مقصر شمرده نمیشود؛ مگر به اصطلاح جاهلی باشد که مقصر است؛ یعنی زمینه یادگیری مسائل برای او فراهم بوده، درعینحال یاد نگرفته است؛ لذا جرمی که از روی نادانی انجام داده است، این هم
عذاب و عقاب دارد.
این نکته را هم اضافه کنیم که عذرهای نابجا و انداختن جرم و
تقصیر را به گردن دیگران پذیرفته نیست؛ چنانکه قرآن از
زبان بعضیها نقل کرده است که تلاش میکنند تقصیر را به گردن دیگران قرار دهد؛ ولی مورد پذیرش خداوند واقع نمیشود که به چند نمونه اشاره میشود:
عدهای میخواهند
شیطان را مقصر اصلی نشان دهند، خداوند شیطان را احضار میکند، و او در جواب
مجرمین میگوید: «
خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده
باطل دادم، و تخلف کردم، من بر شما تسلطی نداشتم (که شما را وادار به گناه کنم) جز اینکه دعوتتان کردم و شما (هم) دعوت مرا پذیرفتید؛ بنابراین مرا سرزنش نکنید، خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شما هستم و نه شما فریادرس من».
میبینید شیطان کاملاً تقصیر را به خود انسان برمیگرداند.
عدهای
گناه را به گردن رهبران خود میاندازد «و (در قیامت) همه آنها در برابر خدا ظاهر میشوند، در این هنگام
[
ضعفا
]
=
[
دنباله روان نادان
]
به
مستکبران میگویند ما پیروان شما بودیم آیا (اکنون که به خاطر پیروی از شما گرفتار
مجازات الهی شدهایم) شما حاضرید سهمی از الهی را بپذیرید و از ما بردارید ... ولی آنها میگویند کار از اینها گذشته و...»
و در جای دیگر جواب دادند که ما خودمان هم گرفتاریم.
گاهی محیط را مقصر میدانند میگویند ما مستضعف بودیم و محیط آلوده باعث
گمراهی ما شد.
گاهی میگویند: پروردگارا! بدبختی بر ما چیره شد (لذا گمراه شدیم) ... ما را از دوزخ بیرون آر، اگر دوباره خلاف کردیم،
ظالم و سزاوار دوزخیم»؛ ولی جواب میشنوند: «خفه شوید و حرف نزنید، مگر یادتان رفته که بندگان خوب ما را
استهزا میکردید و...».
و گاهی به این و آن میگویند: «اگر شما نبودید، ما
مؤمن میشدیم و راه
حق را میرفتیم»؛
ولی پاسخی که میشنوند این است: «
أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ»؛ «آیا ما مزاحم
هدایت شما بودیم؟ چرا با بودن راه و چراغ و چشم سالم، کجروی را انتخاب کردید»؟
و سرانجام به مأموران دوزخ میگویند «از پروردگارتان برای ما بخواهید که حتی اگر یک روز هم شده به ما تخفیف
عذاب دهد».
جواب میشنوند: «شما سالیان دراز در
دنیا این همه تبلیغات حق را شنیدید، چرا به فکر نیافتادید»
این همه دست رد به سینه گناهکار به خاطر این است که در دنیا دست رد به سینه
قرآن و
پیامبران و
امامان و
علما زدند و این نتیجه آن همه لجاجتهاست.
نتیجه این شد که در هر
عمل به هر مقداری که خطاکار نقش دارد، به همان مقدار مقصر است. ذرهای خداوند در حق او اجحاف نمیکند و دیگران هم که سهیماند، جور خود میکشند. در صورتی که آگاهانه و با اختیار خود جرمی انجام داده باشد، نه جاهلانه و بر اثر اکراه و
اجبار.
۱. گناهان کبیره، آیتالله دستغیب شیرازی.
۲. معاد، محسن قرائتی، ص۲۳۳ـ۳۰۰ و ص۳۳۹ـ۳۴۶.
۳. عدل الهی، شهید مرتضی مطهری، بخش ششم و بخش هفتم.
۱. جوادی آملی، ده مقاله پیرامون مبدا ومعاد، انتشارات الزهراء، ۱۳۷۲، ۳۰۸ به بعد.
۲. حسینی تهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، انتشارات حکمت، ۱۴۰۷، ج۱۰.
۳. فلسفی، محمدتقی، معاد از نظر روح وجسم، نشر معارف اسلامی، ج۳، ص۳۱۴ به بعد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مقصر بودن خطاکار»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۵/۰۵.