مرتد شدن مسلمانزاده
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مسلمانزاده، مرتد فطری، مرتد ملی، اسلام، حکم ارتداد.
پرسش: چرا مسلمانزاده، که هیچ اختیاری در انتخاب دین نداشته است، اگر اسلام را نپذیرد، مرتد محسوب شده و حکم آن اعدام است؟
پاسخ: خداوند به مصالح واقعی بشر دانا و آگاه است و احکام الهی بر مصالح واقعی مبتنی است. تشخیص راه
حق و مصالح برتر وظیفه هر کسی نیست. برای همین هر عقیدهای و هر انتخابی به صرف دلیل آزادی
اراده، قابل احترام نیست. احکام اسلامی تابع خواسته فرد یا افراد نیست؛ بلکه مجموع به طور کلی ملاک قانونگذاری است. این اصل، یک اصل عقلایی است.
آزادی در پذیرش و انکار دین نمیتواند بدون ضابطه و نظارت باشد؛ چون پیآمدهای ناگواری دارد و
ارتداد نهتنها اهانت به دین، بلکه مایه تزلزل در باورهای متدینان و تجاوز
آشکار به حقوق آنان است و اسلام چنین چیزی را برنمیتابد. افزون بر این، ارتداد اغلب افراد از روی تحقیق و حسن نیست. اسلام با وضع احکام ارتداد درصدد آن است که حصار ایمان اسلامی را حفظ کند و نگذارد تا عدهای مغرضانه یا حتی جاهلانه به بهانه آزادی در انتخاب با افکار و عقاید ناصواب و
باطل خود اعتقادات و باورهای مردم را در معرض خطر قرار دهند و وجود چنین احکام سختگیرانهای در امر اعتقادات نشان از اهمیت و امر
سلامت اعتقادی و
ایمان جامعه
مسلمانان دارد که کوچکترین راه نفوذ
شرک و
کفر را برای سرایت به دیگران میبندد و بهشدت با آن مقابله میکند و این امر از تدابیر بسیار ارزشمند و حکیمانه
شریعت اسلام است.
بدون
شک آزادی اراده، اساس
آفرینش انسان و دعوت همه
انبیا است. بدون
اختیار، انسان حتی یک گام در مسیر تکامل (انسانی و معنوی) نمیتواند بردارد. به همین دلیل در
آیات متعدد
قرآن تأکید شده که اگر
خداوند میخواست همه را به اجبار
هدایت میکرد، اما چنین نخواست: «
وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْاَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا اَفَاَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ».
(«
اِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَی»؛ «و اگر پروردگار تو میخواست قطعاً هر که در زمین است، یکسره ایمان میآورد»).
حکمت خداوند و
رسالت انبیا دعوت به
حق و نشان دادن راه است: «
اِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَی»؛
«بر ما نشان دادن راه است»، «هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمیگزیند»
، «ما راه را به
انسان نشان دادیم، خواه پذیرا شود و شکرگزار باشد، یا مخالفت کند و
کفران نماید».
فلسفه
اختیار انسان این است که
خداوند وی را موجود مسئول آفریده، لازمه مسئولیت شعور و آزادی اراده است، اصولاً انسانیت انسان در پرتو این دو ودیعه الهی شکوفا میگردد. او براساس اختیار میتواند انتخاب کند یا اجتناب؛ به دلیل مسئول بودن مورد تشویق یا بازخواست قرار میگیرد. لازمه این دو نیروی تکوینی، آزادی تشریعی و اجتماعی انسان است این اصل در همه جا محفوظ است و کسی نمیتواند آن را از کسی بگیرد.
حقیقت
ارتداد،
کفر بعد از
ایمان است.
مرتد یعنی کسی که از
اسلام خارج شده و کفر را برگزیند. مرتد بر دو نوع است:
مرتد فطری، کسی است که از پدر و یا مادر
مسلمان تولد یافته یا به قول بعضی درحالیکه
نطفه او منعقد شده، پدر و مادرش مسلمان بودهاند؛ سپس او اسلام را پذیرفته و بعد از آن برگشته است.
و
مرتد ملی، کسی است که از
پدر و مادر مسلمان تولد نیافته؛ بلکه خود بعد از بلوغ اسلام را پذیرفته و سپس از آن بازگشته است.
پس اسلامی در اینجا ملاک است که مسلمانزاده، خودش آن را پذیرفته، سپس از آن عدول کند.
لذا حضرت
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در
تحریرالوسیله بیان میدارند: «
من کان احد ابویه مسلماً حال انعقاد نطفته ثم اظهر الاسلام بعد بلوغه ثم خرج عنه کسی که یکی از والدینش در حال انعقاد نطفهاش مسلمان باشد، و او در حین بلوغ اظهار اسلام کند، سپس از آن خارج شود، مرتد فطری است».
پس تنها اسلام پدر و مادر کفایت نمیکند، اظهار حین بلوغ نیز شرط است.
در جای دیگر میفرماید:
و کذا ولد المسلم اذا بلغ و اختار الکفر قبل اظهار الاسلام فالظاهر عدم اجراء حکم المرتد فطریاً....
بنابراین بچه
مسلمان، اگر در حین
بلوغ، پیش از اظهار اسلام،
کفر را برگزیند، ظاهر این است که حکم مرتد فطری درباره او اجرا نمیشود؛ بلکه
توبه داده میشود و اگر توبه نکند، کشته میشود؛ اما اگر پس از اظهار اسلام،
کافر شود، توبهاش هم پذیرفته نیست.
بدین ترتیب انتخاب ارادی اول برای مسلمانزاده که بدان اشاره کردهاید، در این مسئله تأثیرش به ای ناندازه است که فرصت توبه کردن دارد و اگر توبه کند، حکم ارتداد بر او جاری نمیشود؛ درحالیکه اگر اظهار اسلام کرده باشد و بعد برگردد، توبهاش هم اثری ندارد.
افزون بر این، لازمه احترام به
اراده انسان، احترام به هر نوع عقیده نیست؛ بلکه عقیدهای محترم است که بر اصول و مبانی عقلی صحیح استوار باشد؛ از جمله آن که:
۱. عقیده باید از حقایق نهفته در
جهان هستی الهام گرفته و براساس واقعیتها استوار باشد؛
۲. در راستای تعالی و
رشد کرامت انسانی باشد؛
۳. وسیله انهدام افکار و
[۱۲] عالی
انسان نباشد؛
۴. غایتمندانه بوده و فلسفه روشنی برای زیستن متعالی انسان فراهم کند؛
تقلید کورکورانه،
ظن و گمان، و تشخیص فردی نمیتواند مبنای عقیده صحیح باشد و چنین اعتقادی خود مانعی در راه رشد و تعالی انسان است. برای همین، قرآن چنین سفارش میکند:
«
فَبَشِّرْ عِبادِ • الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ»؛
«به بندگان من بشارت ده، آنانی که سخنان را میشنوند و بهترین را برمیگزینند.» و خود مصداق «احسن» را مشخص میکند: «
وَ مَنْ اَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا اِلَی اللَّهِ»؛
«... چه کسی خوشگفتارتر است از آنکه مردم را به سوی میخواند».
آیا تشخیص خداوند بهترین است یا تشخیص کسی که تازه به سن بلوغ رسیده است؟ اگر گفتار خداوند
حجت باشد، او راه را به ما نمایانده و پیامبرانی را فرستاده است. آخرین آنها پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعليهوآلهوسلم) میفرماید: «
ایها النّاس انتم کالمرضی و رب العالمین کالطبیب فصلاح المرضی فیما یعلمه الطبیب لا فیما یشتهیه المریض»؛
«ای مردم! شما همانند بیماران، و پروردگار عالمیان همانند پزشک است، پس مصلحت بیمار در تشخیص پزشک است، نه تمایلات و خواستههای بیمار». چون چنین است «
اَدْعُوا اِلَی اللَّهِ عَلی بَصِیرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی»؛
«من و پیروانم با
بصیرت کامل، مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم». پیامبر (صلیاللهعليهوآلهوسلم) به عنوان راهنما و الگوی حسنه، مردم را به اسلام میخواند و آن را کاملترین
دین آسمانی معرفی میکند. بیایید به او
اقتدا کنیم تا به تشخیص خود.
بنابراین خداوند به مصالح واقعی بشر دانا و آگاه است،
احکام الهی بر مصالح واقعی مبتنی است. تشخیص راه حق و مصالح برتر وظیفه هر کسی نیست. برای همین هر عقیدهای و هر انتخابی به صرف دلیل آزادی اراده، قابل احترام نیست. احکام اسلامی تابع خواسته فرد یا افراد نیست؛ بلکه مجموع به طور کلی ملاک قانونگذاری است. این اصل، یک اصل عقلایی است.
آزادی در پذیرش و
انکار دین نمیتواند بدون ضابطه و نظارت باشد؛ چون پیآمدهای ناگواری دارد و ارتداد نهتنها اهانت به
دین، بلکه مایه تزلزل در باورهای متدینان و تجاوز
آشکار به حقوق آنان است و اسلام چنین چیزی را برنمیتابد. افزون بر این، ارتداد اغلب افراد از روی تحقیق و حسن نیست. اسلام با وضع احکام ارتداد درصدد آن است که حصار ایمان اسلامی را حفظ کند و نگذارد تا عدهای مغرضانه یا حتی جاهلانه به بهانه آزادی در انتخاب با افکار و عقاید ناصواب و
باطل خود اعتقادات و باورهای مردم را در معرض خطر قرار دهند و وجود چنین احکام سختگیرانهای در امر اعتقادات نشان از اهمیت و امر
سلامت اعتقادی و
ایمان جامعه مسلمانان دارد که کوچکترین راه نفوذ
شرک و
کفر را برای سرایت به دیگران میبندد و بهشدت با آن مقابله میکند و این امر از
تدابیر بسیار ارزشمند و حکیمانه
شریعت اسلام است.
۱. عیسی دلایی، ارتداد در اسلام، تهران، نشر نی، ۱۳۸۰ش.
۲. سیف الله صرامی، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، ۱۳۷۶ش.
۳. تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۳۱، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۶۵۱-۶۵۰؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۱۸، ۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۴۲۷-۴۲۶.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مرتد شدن مسلمانزاده»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۲/۱۰.