محمد بن بحر اصفهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ابومسلم اصفهانی،
نسخ،
قرآن،
معتزله.
پرسش: ابومسلم اصفهانی که بود و چه تالیفاتی داشت؟ او در باره نسخ قرآن چه دیدگاهی داشت؟
پاسخ اجمالی: ابومسلم محمد بن بحر اصفهانی از عالمان معروف قرن سوم هجری و پیرو مذهب معتزله بوده است. وی صاحب نظر در زمینههای مختلف بوده، ولی نامش در زمینه
تفسیر بیشتر درخشیده است. کتاب
الناسخ و المنسوخ یکی از آثار معروف او در زمینه اثبات عدم نسخ در قرآن است.
او معتقد است که نسخ، ازاله و از بین بردن چیزی است و چیزی از بین میرود که باطل باشد؛ از طرفی اگر فرمانی صادر شده و سپس لغو گردد، معنایش این است که صدور چنین فرمانی از ابتدا باطل بوده و به همین دلیل نسخ گردیده است؛ اما قرآن حقّی است پایانناپذیر؛پس با این برهان دانسته میشود که نسخ به قرآن راهی ندارد.
ابومسلم محمد بن بحر اصفهانی از عالمان نامور قرن سوم هجری است که در سال ۲۵۴ ق تولد یافته و در سال ۳۲۲ ق چشم از جهان فروبسته است. وی پیرو مذهب معتزله بوده است.
وی در زمینههای مختلفی صاحب نظر بوده، «سیوطی در باره او چنین میگوید: «کان نحویاً کاتبا بلیغاً، مترسلاً جدلاً، متکلماً معتزلیاً، عالما بالتفسیر و غیره من صنوف الْعلم»
ولی نامش در زمینه تفسیر بیشتر درخشیده است.
او برای تحصیل دانش از زادگاهش
اصفهان روانه
بغداد شده
و در آنجا به مدارج بالای دانش آن روز دست یافت.
در کتابهای رجال، نام و یادی از استادان و شاگردانش به میان نیامده است، اما در فنون گوناگون از وی کتابهایی به ثبت رسیده است، از آن جمله:
۱. «جامع التاویل لمحکم التنزیل»؛ تفسیری که مشتمل بر ۱۴ جلد بوده و اکنون در دسترس نیست.
۲. «جامع رسائل»؛ مجموعهای از رسالههای او است.
۳. «الناسخ و المنسوخ»؛ در زمینه اثبات عدم نسخ در قرآن.
۴. «کتاب فی النحو».
آقا بزرگ تهرانی پس از نقل کلام
شیخ طوسی در مورد ابومسلم، نتیجه میگیرد: «
رمانی و اصفهانی هر دو منتسب به معتزله بودهاند، ولی احتمال دارد که معرفی شدن آنها به اعتزال برای پنهان نگهداشتن مذهبشان بوده است».
مطلبی که از او ذیل
آیه نجوی نقل شده و
علامه حلی و
فخررازی نیز همان مطلب را از ایشان نقل کردهاند، میتواند دلیلی بر
تشیع پنهان او باشد.
با این وجود؛ تشیّع او محرز نیست، چرا که تنها اظهار ارادت به
اهلبیت (علیهالسّلام) نمیتواند دلیل تشیّع به شمار آید، چه اینکه در میان عالمان
اهلسنت نیز محبت به خاندان رسالت کم نبوده است.
تفسیر «جامع التاویل لمحکم التنزیل» میتوانست سرآمد تفاسیر اندیشمندان معتزلی باشد، ولی چون بهطور کامل و دقیق به دست ما نرسیده،
تفسیر زمخشری (الکشاف) شهرت بیشتری یافته است. بنابراین، آنچه میتوان درباره تفسیر ابومسلم دانست، تنها از میان آن دسته از مطالب تفسیری است که عالمان شیعه و اهلسنت در لابهلای تفاسیر و مصنّفات خویش از وی ثبت کردهاند که این کثرت استناد، خود اهمیت جایگاه تفسیر او را میرساند:
شیخ طوسی (م ۴۶۰ق) در مقدمه «التبیان فی تفسیر القرآن» چنین مینویسد: «از افرادی که در تفسیر، بهترین و زیباترین و میانهترین راه را پیمودهاند ابومسلم محمد بن بحر و علی بن عیسی رمانی هستند که تفسیر این دو نفر بهترین کتابهایی است که در این زمینه تصنیف گردیده است، ولی این اشکال را هم دارند که اطاله کلام و زوائد غیر لازم هم در کتابهایشان یافت میشود».
با این وجود، شیخ طوسی مطالبی از تفسیر ابومسلم را در تفسیر خود نقل کرده است.
سید مرتضی علم الهدی (م ۴۳۶ق) در کتاب تفسیری خود «
غرر الفوائد و درر القلائد» معروف به «
امالی» به پارهای از نظریات ابومسلم اصفهانی اشاره کرده است.
سید رضی (م ۴۰۶ق) گردآورنده
نهج البلاغه که خود از مفسران بوده و کتاب تفسیری «
حقائق التاویل» را تالیف نموده، در بخشی از تالیف خود که در دسترس ما است، با نگاهی انتقادآمیز به آرای ابومسلم پرداخته و بویژه در دو مورد به شدت از وی انتقاد کرده است.
ابوبکر احمد بن علی الرازی معروف به «
جصّاص» (متولد ۳۰۵ ق و متوفای ۳۷۰ق)،
جصاص تقریباً هفده ساله بود که ابومسلم از دنیا رفت؛ لذا معاصر او به شمار میآمد.
او در کتاب «احکام القرآن» خود که آنرا بر پایه مکتب حنفی نگاشته بود، یادآور سخنان ابومسلم شده و بویژه در بحث نسخ، انتقاداتی را متوجه او ساخته است:
«بعض از متاخرین از غیر اهل فقه گفتهاند هیچگونه نسخی در شریعت
پیامبر اسلام وجود ندارد و هر جا سخنی از نسخ رفته منظور نسخ آیینهای پیامبران پیشین میباشد، مثل "سبت" و "نماز به سمت مشرق و مغرب"؛ زیرا پیامبر ما آخرین پیامبر است و
شریعت او ثابت است تا
روز قیامت. صاحب این نظریه دارای بهره فراوان از دانش
بلاغت و
لغت بود، ولی بهرهای از
فقه و
اصول فقه نداشت؛ ولی در مورد نسخ نظرش پذیرفته نشد؛ زیرا هیچکس از اندیشمندان پیش از او این سخن را نگفته بود».
ظاهر آن است که مراد جصاص از «برخی متاخران» همان ابومسلم باشد.
ابوالفتوح رازی در تفسیر «
روح الجنان» در مواردی دیدگاههای او را آورده است.
فخررازی در «مفاتیح الغیب» بیش از دیگر مفسران به آرای ابومسلم پرداخته و ازاینرو، بسیاری از مطالب تفسیری ابومسلم را میتوان با استفاده از کتاب
مفاتیح الغیب بازیابی کرد.
چنانکه اشاره شد یکی از آراء ویژه ابومسلم اصفهانی، اعتقاد به واقع نشدن نسخ در قرآن است. او معتقد است که نسخ، ازاله و از بین بردن چیزی است و چیزی از بین میرود که باطل بوده و حقیقتی نداشته باشد، اما قرآن حقّی پایانناپذیر است و باطل را به آن راهی نیست. از طرفی اگر فرمانی صادر شده و سپس لغو گردد، معنایش این است که صدور چنین فرمانی از ابتدا باطل بوده و به همین دلیل نسخ گردیده است. ابومسلم میگوید، مگر نه این است که
خداوند فرموده است: «هیچگونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمیآید چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است»،
پس با این برهان دانسته میشود که نسخ به قرآن راهی ندارد.
همچنین در زمینه آیه «ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ اَوْ نُنْسِها نَاْتِ بِخَیْرٍ مِنْها اَوْ مِثْلِها»
که بیشتر مفسران، آنرا نشانی از امکان وقوع نسخ در برخی آیات قرآن میدانند، ابومسلم تفسیر دیگری دارد و میگوید معنای این آیه یکی از این چند وجه میتواند باشد:
• مراد از نسخ، نسخ آیینهای گذشته و برخی آیات
تورات و
انجیل است و نظر به وقوع نسخ در
قرآن ندارد.
• مراد از «ما ننسخ» در آیه شریفه ابطال چیزی نیست، بلکه مراد نسخه برداری و استنساخ است؛ یعنی استنساخ کتاب از لوح محفوظ و انتقال آن به سایر کتابهای آسمانی.
• مراد از «ما ننسخ» نه آن است که نسخ واقع شده و آیه شریفه از آن خبر میدهد، بلکه مراد آن است که بر فرض آن که نسخ صورت گیرد، آیه ناسخ بهتر از منسوخ خواهد بود.
پاسخهای چندی به ابومسلم اصفهانی از سوی مفسران داده شده است که بیان تفصیلی آنها خارج از مجال این نوشته است،
اما ریشه همه شبهات ابومسلم به این نکته بازگشت دارد که وی معنای نسخ را ابطال و بازگشت از نظر پیشین و نوعی پشیمانی میداند و البته این معانی در قرآن راه ندارد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «محمد بن بحر اصفهانی»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۴/۱۶.