• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ماهیت وجودی خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ماهیت، معرفت ذاتی، معرفت کنهی.

پرسش: با توجه به آیات سوره توحید، ماهیت وجودی خداوند چیست؟ و آیا در قرآن کریم یا دیگر کتب آسمانی به این واقعیت به طور مستدل و بیانی قاطع که در خور فهم و درک مردم باشد، اشاره شده است؟

پاسخ: خدا را چون دارای ماهیت اصطلاحی نیست، نمی‌توان از راه کنهی و ذات شناخت؛ بلکه منع هم شده‌ایم و تصویر ذهنی هم نمی‌توان داشت؛ ولی می‌توان از راه مفاهیم انتزاعی عقلی به‌خوبی شناخت و قرآن هم با توجه به این مطلب است که خداوند را به اوصاف عدیده معرفی می‌کند، که انسان به کمک نفی، می‌تواند خدا را بشناسد که خداوند قدرت دارد نه مانند دیگران و... و کتب آسمانی دیگر اکثراً قائل به تجسیم شده‌اند.



ماهیت یک کلمه عربی است، مخفف «ماهوّیت» است.کلمه ماهو به معنای «چیست او» با یاء (به اصطلاح ادبی) مصدریه و تاء مصدریه «ماهویت» شده و با تخفیف «ماهیت» شده است. پس ماهیت یعنی «چیست اوئی» یا «چیستی».


و این ماهیت در اصطلاح دو معنی دارد:

۲.۱ - معنای اخص

معنای اخص، همان است که در جواب از چیستی یک شیء واقع می‌شود، ماهیت به این معنی در مقابل وجود است و خداوند به این معنی ماهیت ندارد؛ چون هستی محض است و ماهیت از موجود محدود و محفوف به عدم انتزاع می‌شود.

۲.۲ - معنای اعم

معنای اعم، که به حقیقت و ذات هر شیء ماهیت گویند: «ما به الذی هو هو». طبق این معنا هستی خداوند همان حقیقت و ذات اوست؛ به خلاف دیگر موجودات «ممکنات» که وجودشان همراه با ماهیتشان حقیقت و ذات آن‌ها را تشکیل می‌دهد.
[۳] استفاده از جزوه درس استاد فیاضی، مؤسسة امام صادق (علیه‌السلام)، مقالة ششم، ص۱۷۰.



معرفت ذاتی خدا که ذهن انسان به طور مستقیم خدا را تصور کند، امکان ندارد؛ ولی به طور غیر مستقیم قادر است. به تعبیر دیگر ذهن قادر نیست غیر متناهی را تخیل کند؛ یعنی در قوة خیال که قوه‌ای نیمه‌مجرد است و خود مدرکاتش ذی بعد می‌باشند، آن را بگنجاند؛ زیرا مستلزم این است که ذهن در آن واحد بعد غیر متناهی در خود جا دهد و این غیر ممکن است و لااقل برای نفوس عادی غیر ممکن است
[۴] مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۰۶، قم، انتشارات صدرا.
و خداوند دارای ماهیت اصطلاحی نیست؛ چون لازمه‌اش محدودیت خداوند است. پس معرفت کنهی ممکن نیست و از ما خواسته هم نشده است؛ بلکه منع هم شده است. (این منع در حقیقت به امتناع و عدم امکان چنین معرفتی برمی‌گردد).
[۵] مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۳۱، مقدمه، قم، انتشارات صدرا.


۳.۱ - کلامی از امام علی

علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «لم یطلع العقول علی تحدید صفته ولم یحجبها عن واجب معرفته»؛ یعنی عقل‌ها را اجازت نداده که حدود صفات او را مشخص کنند؛ اما در عین حال آن‌ها را از مقدار لازم معرفت ممنوع نساخته است و پرده‌ای میان عقول و آن «مقدار واجب» قرار نداده است.


اما مقدار واجب را می‌توان از چند راه شناخت.

۴.۱ - راه دل یا راه فطرت



۴.۲ - راه حس و علم

راه حس و علم یا راه طبیعت همراه با پردازش برهانی عقل که این هم به نوبة خود به سه راه منشعب می‌شود:
۱. از راه نظم؛
۲. از راه هدایت و راهنمایی (و هدف‌داری مرموزی) که موجودات در مسیر خود می‌شوند؛
۳. از راه حدوث و پیدایش عالم.

۴.۳ - راه عقل

از راه عقل، که براهینی مختلف دارد.
[۷] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۲، ص۱۱۱-۱۷۸، قم، مؤسسه امام صادق، چاپ سوم، ۱۳۷۳.
[۸] مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۳۳-۶۳، مقدمه، قم، انتشارات صدرا.

خلاصه مانعی نیست که ذهن، غیر متناهی را تعقل کند؛ یعنی با ترکیب یک سلسله مفاهیم کلی، تصوری که البته از نوع ماهیت نخواهد بود، بلکه از نوع مفاهیم انتزاعی خواهد بود، برای خود می‌سازد.

بعد از این مقدمه، آن‌چه که از مجموع سؤال استفاده می‌شود، بیش‌تر ماهیت وجودی و ذاتی خداوند مورد سؤال است، (یعنی ماهیت به معنای دوم که همان ماهیت وجودی است)؛ ولی در لابه‌لای سؤال از توحید هم سخنی به میان آمده است و همچنین دیدگاه کتب آسمانی دیگر درباره خداوند. ما در ابتداء به قسمت اول پاسخ می‌دهیم.


ماهیت وجودی خداوند را می‌توان تعقل کرد، منتهی با مفاهیم انتزاعی و نفی؛ ولی تصور خیالی و ذهنی ـ چنان‌که در مقدمه بیان شد ـ امکان ندارد؛ اما تعقل ذهنی چگونه است؟

۵.۱ - دیدگاه شهید مطهری

شهید مطهری (رحمة‌الله‌علیه) می‌فرماید: «ما پیوسته در زندگانی مادی خود به یک سلسله معلولات جسمانی که آغشته به یک رشته قیود جسمانی و زمانی و مکانی می‌باشد گرفتاریم...؛ و ازاین‌روی ما هرگز نمی‌توانیم موجود مطلق را تصور نماییم؛ ولی در عین حال نباید تصور کرد که ما مقید را بی‌مطلق تصور می‌کنیم؛ زیرا هر مقید مجموع چندین مطلق است که به‌واسطه مقارنت و برخورد، هم‌دیگر را مقید ساخته و از اطلاق ‌انداخته‌اند. «انسان کوتاه سفید» مقیدی است که از سه تا مطلق به وجود آمده است؛ پس ما مطلق را تصور می‌کنیم؛ ولی در میان قیود و از همین‌جاست که اگر مطلقی را بشنویم، به واسطه انس ذهنی خود برای وی از قیود مانوسة خود تصوری می‌سازیم؛ چنان‌که یک دهاتی بی‌خبر از جهان بیرون اگر بشنود که در نیم‌کرة غربی شهر بزرگی است بنام نیویورک، در ذهن وی شکل آبادی بزرگی مجسم می‌شود، حداکثر صد برابر آبادی خودش کماً و کیفاً... . از این بیان دستگیر می‌شود که ما اطلاق مفهومی را پیوسته با نفی نگهداری می‌نماییم و نیاز ما با این نفی در مورد علیت جهان هستی (خدا) از هر مورد دیگر بیش‌تر است؛ زیرا هر چه در مورد خدا اثبات کنیم، (از ذات گرفته تا صفات) مطلق خواهد بود؛ زیرا تقید و اشتراط ـ چنان‌که روشن شد ـ معلولیت را در بردارد (معلول ذهن) و اطلاق را با نفی باید نگهداری کرد. می‌گویییم خدا موجود است؛ ولی نه مانند این موجودات، می‌گوییم خدا وجود دارد، علم دارد، قدرت دارد، حیات دارد؛ ولی نه از این وجودها، نه از این علم‌ها، نه از این قدرت‌ها، نه این حیات‌ها.
[۹] مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۹۸-۱۰۷، متن، قم، انتشارات صدرا.


۵.۲ - معرفت عقلی ذات

به بیان دیگر معرفت عقلی ذات و صفات خداوند از راه معرفت به یک سلسله مفاهیم انتزاعی هماره با نوعی تجرید از ضمایم ذهنی و خیالی و وهمی، و نفس تصور کیفیت و کمیت و محدودیت برای آن صفات و ذات یکتا و بی‌مثال میسر خواهد بود؛ زیرا ذهن ما در برخورد روزمره با موجودات امکانی (مخلوقات)، تصوراتی از این محدودیت‌های کمی و کیفی پیدا می‌کند که وقتی مفهوم وجود خالق ـ واجب الوجود ـ یا صفاتش را نیز تصور می‌کند، ناخودآگاه آن ضمایم و محدودیت‌ها را به ذات و صفات بی‌مثالش ضمیمه می‌کند؛ ازاین‌رو مفهوم وجود را بدون جسم و زمان و مکان، یا صفات را بدون کیفیت و محدودیت و آلات و ابزار (مانند دست و چشم و گوش...) نمی‌تواند تصور نماید... . حال اگر همه صفات کمالی را که عقل برای پروردگار اثبات می‌کند، از هرگونه محدودیت و کیفیت و تشبیه به صفات مخلوق منزه نگه داریم، توانستیم به معرفت عقلی صحیح از ذات و صفات خداوند دست پیدا کنیم، هر چند این عمل برای غیر معصوم کاری است بسیار مشکل: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ اِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الُْمخْلَصِینَ».


گرچه در احادیث و برخی آیات به بحث و بررسی عمیق و دقیق مربوط به چیستی خداوند پرداخته شده است، ولی مجموعه زیادی از احادیث و عمدة آیات توحیدی قرآن ـ در عین توجه، یا اشاره به آن نگاه عمیق و عادلانه ـ در قالب‌های عینی و عادی و با زبان توده مردم سعی در انتقال این‌گونه حقایق و معارف توحیدی به مخاطبان دارد؛ به طوری که هر یک از عالمان متخصص، و توده ‌اهل فرهنگ و افراد عادی، به ‌اندازه ظرفیت خود از آن بهره‌مند می‌گردند؛ مانند آیات ذیل:

۶.۱ - آیات سوره توحید

۱. «خداوند یکتا و یگانه‌ای که همة نیازمندان قصد او می‌کنند، او خود بی‌نیاز می‌باشد، زاده نشده و شبیه و مانندی ندارد».

۶.۲ - آیه ۲۳ سوره حشر

۲. «اول و آخر و پیدا و نهان به همه چیز دانا اوست».

۶.۳ - آیه ۱۱ سوره شوری

۳. «مانند او چیزی نیست، او شنوای بیناست».

۶.۴ - آیه ۱۱۵ سوره بقره

۴. «هر طرف رو کنید، چهره خدا آن‌جاست».

۶.۵ - آیات دیگر


گرچه تشبیه درست نیست، ولی برای تقریب به ذهن می‌گوییم خداوند همچون روح است در بدن که همه جای بدن هست. هیچ جا از او خالی نیست. اول بدن، آخر بدن؛ ولی در عین حال تصور درست ذهنی از آن نداریم.

۵.۱ - دیدگاه شهید مطهری

شهید مطهری در این باره می‌فرماید:
«در قرآن و نهج‌البلاغه و خطب و احتجاجات و ادعیه مسائلی مطرح شده از قبیل: اطلاق و لاحدی و احاطه ذاتی و قیومی خداوند و این‌که او هستی مطلق و نامحدود است. چیستی (ماهیت) ندارد و قید و حد را به هیچ وجه در او راه نیست، ذاتی است محدودناپذیر و بی‌مرز، هیچ مکان و زمان از او خالی نیست، هم بر زمان تقدم دارد و هم بر مکان و هم برعدد. وحدت او وحدت عددی نیست، زمان و مکان و عدد در مرتبه متأخر از او یعنی در مرتبه فعل اوست، وجودش مساوی وحدت است و دلیل وجود واجب، عین وحدت اوست، با همه چیز است و در هیچ چیز نیست، با همه چیز است؛ ولی نه به نحو تقارن و بیرون از هر چیز است؛ ولی نه به نحو انفصال و جدایی، همه چیز از آن اوست و بازگشت همه به سوی اوست، او بسیط است و هیچ‌گونه جزء برای او فرض نمی‌شود. صفاتش عین ذاتش است. هم اول است و هم آخر... . اولیتش عین آخریت و ظهورش عین بطون است. هیچ شأنی او را از شأن دیگر باز نمی‌دارد و کلام او عین فعل و ابداع اوست؛ اما حد توانایی عقول بر معرفت او چیست؟ معرفت حق نوعی تجلی او بر عقول است؛ سلب جسمیت و حرکت و سکون و تغییر و مثل و ضد و شبیه و استخدام است و استعانت به غیر او».
[۱۸] مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۴، مقدمه، قم، انتشارات صدرا.


۶.۷ - کلامی از حضرت علی

در پایان این قسمت برای این‌که به راه دل هم اشاره داشته باشیم، حسن ختام این بخش را کلام امیر موحدان [[|علی (علیه‌السلام)]] قرار می‌دهیم که می‌فرماید: «چشم با مشاهده نمی‌تواند خدا را درک کند؛ ولی با چشم دل، روشن شده، به حقایق ایمان می‌توان خدا را دید»؛ اما کتب آسمانی دیگر، به علت تحریف شدن قابل استناد نیستند و آن‌ها برای خداوند ماهیت جسمی درست کرده‌اند.
[۲۱] مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۰۸، قم، انتشارات صدرا.



نتیجه این شد که خدا را چون دارای ماهیت اصطلاحی نیست، نمی‌توان از راه کنهی و ذات شناخت؛ بلکه منع هم شده‌ایم و تصویر ذهنی هم نمی‌توان داشت؛ ولی می‌توان از راه مفاهیم انتزاعی عقلی به‌خوبی شناخت و قرآن هم با توجه به این مطلب است که خداوند را به اوصاف عدیده معرفی می‌کند، که انسان به کمک نفی، می‌تواند خدا را بشناسد که خداوند قدرت دارد نه مانند دیگران و... و کتب آسمانی دیگر اکثراً قائل به تجسیم شده‌اند.


۱. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، دفتر تبلیغات اسلامی.
۲. بحرینی، محمد رضا، شکوفایی فطرت در پرتو ولایت، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، و ج۵ و ج۲۱ و ج۲۷.
۴. طباطبایی، علامه محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم سید محمد باقر، مقدمه و ج۶.


۱. مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، منطق و فلسفه، ص۱۶۶، پاورقی، قم، انتشارات صدرا.    
۲. ملاصدرا (صدرالمتالهین)، محمد بن ابراهیم، اسفار اربعه، ج۶، ص۴۸، قم، کتاب‌فروشی مصطفوی ۱۳۱۶ه.    
۳. استفاده از جزوه درس استاد فیاضی، مؤسسة امام صادق (علیه‌السلام)، مقالة ششم، ص۱۷۰.
۴. مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۰۶، قم، انتشارات صدرا.
۵. مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۳۱، مقدمه، قم، انتشارات صدرا.
۶. امام علی (علیه‌السلام)، ترجمه نهج‌البلاغه، دشتی، محمد، ص۴۲، خطبة ۴۹.    
۷. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۲، ص۱۱۱-۱۷۸، قم، مؤسسه امام صادق، چاپ سوم، ۱۳۷۳.
۸. مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۳۳-۶۳، مقدمه، قم، انتشارات صدرا.
۹. مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۹۸-۱۰۷، متن، قم، انتشارات صدرا.
۱۰. صافات/سوره۳۷، آیه۱۶۹.    
۱۱. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۱۴.    
۱۲. حشر/سوره۵۹، آیه۲۳-۲۴.    
۱۳. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۱۵.    
۱۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۱.    
۱۶. زمر/سوره۳۹، آیه۲۹.    
۱۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۹.    
۱۸. مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۴، مقدمه، قم، انتشارات صدرا.
۱۹. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، دشتی، محمد، ص۲، خطبة ۱.    
۲۰. امام علی (علیه‌السلام)، ترجمه نهج‌البلاغه، دشتی، محمد، ص۵۷، خطبة ۷۹.    
۲۱. مطهری، مرتضی، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۰۸، قم، انتشارات صدرا.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ماهیت وجودی خداوند»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۶.    



جعبه ابزار