• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ماجرای بلعیده شدن قارون

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قارون، حضرت موسی (علیه‌السّلام)، ایمان، بنی‌اسرائیل، تورات.

پرسش: قارون چه نسبتی با حضرت موسی (علیه‌السّلام) داشت و اگر ابتدا ایمان آورده بود، چرا به آن سرنوشت دردناک دچار شد؟!

پاسخ اجمالی: «قارون بن یصهر بن قاهت» از بنی‌اسرائیل و از نزدیکان حضرت موسی (پسر عمو، یا پسر خاله) بود. بیشتر‌ اندیشمندان او را پسر عموی موسی (علیه‌السّلام) می‌دانند.
قرآن کریم قارون را به دلیل تکبر و مال‌پرستی و خودداری از پذیرش دستورات دینی، در ردیف متکبرانی؛ مانند فرعون و‌ هامان قرار می‌دهد. در این کتاب مقدس به اصل ماجرای بلعیده شدن او و ثروتش در زمین اشاره شده، اما در پاره‌ای از روایات، جزئیات بیشتری از این حادثه نقل شده است.



«قارون بن یصهر بن قاهت» از بنی‌اسرائیل و از نزدیکان حضرت موسی (پسر عمو، یا پسر خاله بود. بر اساس نقل ابن کثیر، بیشتر‌ اندیشمندان او را پسر عموی موسی (علیه‌السّلام) می‌دانند.
به نظر می‌رسد قارون در نزد فرعون مقام ویژه‌ای داشت؛ و بر اساس نقلی عامل و کارگزار فرعون بر بنی‌اسرائیل بود.
در سه سوره از قرآن نام قارون آمده است. در بخشی از آیات سوره قصص سخن از درگیری بنی‌اسرائیل با این مرد ثروت‌مند و سرکش به میان آمده، قارونی که مظهر ثروت آمیخته با کبر و غرور و طغیان بود؛ همان‌طور که قرآن درباره ثروت قارون و طغیان او چنین می‌گوید: «قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد، ما آن‌قدر از گنج‌ها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! [به خاطر آورید] هنگامی را که قومش به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی‌کنندگان مغرور را دوست نمی‌دارد».
در میان بنی‌اسرائیل افراد متعهد و دلسوزی وجود داشتند که نگران نتایج و آثار تکبر و مال‌ اندوزی قارون هم برای خودش و هم برای دیگران بوده و به نصیحتش می‌پرداختند:
«و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن و هرگز در زمین در جست‌وجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد». اما قارون در پاسخ می‌گفت: «این ثروت را به‌وسیله دانشی که نزد من است به دست آوردم».
برخی از مفسّران، علم قارون را به کاردانی و مهارت تفسیر کرده‌اند. برخی دیگر از مفسران این علم را چند چیز می‌دانند: علم تورات؛ علم انواع تجارت و کشاورزی و سایر مکاسب؛ علم کیمیا.
[۱۷] خرمشاهی، بهاءالدین، دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۱۸، تهران، ۱۳۷۷ش.

به هرحال، خداوند برای هدایت این متکبر دنیاپرست، پیامبر زمانش (حضرت موسی) را به سویش فرستاد: «ما موسی را با آیات خود و دلیل روشن فرستادیم به سوی فرعون و‌ هامان و قارون، ولی آنها گفتند او ساحری بسیار دروغ‌گو است».
سرانجام قارون این شد که؛ «ما، او و خانه‌اش را در زمین فرو بردیم و گروهی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند و خود نیز نمی‌توانست خویشتن را یاری دهد». «و قارون و فرعون و‌ هامان را [هم هلاک کردیم‌] و براستی موسی برای آنان دلایل آشکار آورد، [ولی آنها] در آن سرزمین سرکشی نمودند و [با این همه بر ما] پیشی نجستند».
البته قرآن از ذکر محل وقوع حادثه ساکت است که آیا در مصر بود، یا صحرای سینا (محل زندگی بنی‌اسرائیل)؟
قرائن و شواهد حاکی از آن است که قارون در میان بنی اسرائیل زندگی کرده و به ظاهر از مؤمنان به شمار می‌آمد، اما در‌عین‌حال مطیع محض اوامر خدا و پیامبرش نبوده است.


این‌که آخرین درگیری او با پیامبر زمانش دقیقاً چه بوده که به بلعیده شدن او در زمین انجامیده، در قرآن صریحاً چیزی در این زمینه بیان نشده است، اما در برخی روایات به ماجراهایی اشاره شده است که در نهایت بدان انجامید که قارون و ثروتش در زمین محو شوند:

۲.۱ - ابن عباس

ابن عباس می‌گوید: قارون مردی از قوم موسی (علیه‌السّلام) و پسر عموی آن‌جناب بود و همواره در جست‌وجوی علم بود، تا آن‌که دانش بسیاری جمع‌آوری نمود... تا روزی که بر موسی (علیه‌السّلام) طغیان کرد و به وی حسد ورزید.
موسی (علیه‌السّلام) به او فرمود: «خدای تعالی به من دستور داده که از بندگانش زکات بگیرم، تو هم باید زکات مالت را بدهی»، قارون از اطاعت این دستور سرباز زد و به مردم گفت: موسی (علیه‌السّلام) می‌خواهد مال مردم را بخورد، اول دم از نماز زد، شما اطاعتش کردید و دستورهایی دیگری داد و همه را پذیرفتید، آیا باز هم حرفش را گوش کرده و اموالتان را به او می‌دهید، مردم گفتند: نه ولی چاره‌ چیست؟! قارون گفت: از یکی از زنان فاحشه بنی‌اسرائیل می‌خواهیم که موسی (علیه‌السّلام) را متهم به زنا با خود کند! بنی‌اسرائیل هم به آن زن بدکاره گفتند: اگر شهادت دهی که موسی با تو زنا کرده است، هر چه بخواهی به تو می‌دهیم، زن هم پذیرفت.
قارون نزد موسی (علیه‌السّلام) آمد و گفت: از بنی‌اسرائیل بخواه تا جمع شوند و آنان را به آنچه خدایت فرموده آگاه کن! موسی (علیه‌السّلام) قبول کرد و به بنی‌اسرائیل فرمود: «شما را جمع کرده‌ام تا به اطلاعتان برسانم که پروردگارم چه دستوراتی داده» بنی اسرائیل گفتند: چه دستور داده؟ فرمود: «مرا دستور داده تا به شما بگویم تنها خدا را بپرستید، چیزی را شریک او مگیرید، صله رحم کنید و...» تا آن‌که فرمود: «و این‌که اگر کسی زنا کرد در صورتی که زن داشته باشد سنگ‌سارش کنید» گفتند: هر چند که خودت باشی؟ فرمود: «بله، اگر خودم نیز زنا کنم باید سنگسار شوم» گفتند: تو زنا کرده‌ای و باید سنگ‌سار شوی! موسی (علیه‌السّلام) با تعجب پرسید: «من زنا کرده‌ام؟!».
اطرافیان قارون فرستادند نزد آن زن که بیا و شهادت بده، چون آمد، پرسیدند درباره موسی (علیه‌السّلام) چه شهادت می‌دهی؟ موسی (علیه‌السّلام) از او پرسید: «تو را به خدا سوگند راست بگو»، زن گفت: چون مرا به خدا سوگند می‌دهی [راستش را می‌گویم] این مردم با پرداخت رشوه از من خواستند که تو را متهم به زنای با خود کنم ولی گواهی می‌دهم که تو پاکی و پیامبر خدایی! موسی با چشم گریان به سجده افتاد، خدا وحی فرستاد که چرا می‌گریی؟ با این‌که من زمین را مسخّر تو کرده‌ام، به زمین فرمان بده تا قارون را ببلعد، که اگر فرمانش دهی اطاعتت می‌کند. موسی (علیه‌السّلام) سر از سجده برداشت و به زمین گفت: «قارون و اطرافیانش را بگیر»، زمین پاهایشان را در خود فرو برد، آنان با وحشت و التماس، از موسی (علیه‌السّلام) کمک خواستند! موسی (علیه‌السّلام) دوباره به زمین فرمان داد که آنان را ببلعد! زمین آنان را تا گردن‌هایشان فرو برد، مجدداً فریادشان بلند شد، بعد از فرمان سوم موسی (علیه‌السّلام)، زمین آنان را به صورت کامل بلعید! خدا به موسی وحی فرستاد که: بندگانم هر چه نزد تو التماس کردند، پاسخشان ندادی! به عزتم سوگند اگر مرا می‌خواندند پاسخ‌شان را می‌دادم.

۲.۲ - تفسیر قمی

نقل دیگری از این داستان وجود دارد که خلاصه‌اش چنین است: موسی (علیه‌السّلام) نزد قارون آمد و حکم زکات را به وی ابلاغ نمود، قارون او را مسخره کرده و از خانه‌اش بیرون راند، موسی (علیه‌السّلام) نزد پروردگارش از رفتار قارون شکوه کرد، خدا هم او را بر وی مسلط ساخت و زمین به فرمان وی، قارون و خانه‌اش را در خود فرو برد.
در ارتباط با این روایات باید گفت که روایت اول موقوف است، یعنی از صحابی نقل شده و نه از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و روایت دوم نیز هم شامل سخنانی ناپسند بوده و هم از نظر سند موقوف و بریده است و به همین دلیل، روایت ضعیف ارزیابی می‌شود.


درباره ابتدا و سرنوشت قارون، قرآن کریم می‌فرماید: «قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد، ما آن‌قدر از گنج‌ها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! [به خاطر آورید] هنگامی را که قومش به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی‌کنندگان مغرور را دوست نمی‌دارد».
از‌این‌رو؛ برخی از مفسران گفته‌اند؛ قارون از نظر اطلاعات و آگاهی، معلومات قابل توجهی از تورات داشت، نخست در صف مؤمنان بود ولی به دلیل ضعف ایمان، غرور، ثروت و کمی ظرفیت، زکات نداد و مخالفت و سرپیچی امر حضرت موسی (علیه‌السّلام)، را کرد و کافر شد.


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج‌۱، ص۴۴۳، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج‌۱، ص۴۴۳، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.    
۳. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج‌۸، ص۱۷۵، به نقل از ابن جریح، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۴. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التاویل، ج‌۴، ص۱۸۵، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۷، ص۴۱۵، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.    
۶. ابن کثیر دمشقی‌، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج‌۱، ص۳۰۹، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.    
۷. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۳۱۰، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۶ش.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۷، ص۴۱۶.    
۹. قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.    
۱۰. قصص/سوره۲۸، آیه۷۹.    
۱۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۹.    
۱۲. غافر/سوره۴۰، آیه۲۴.    
۱۳. قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.    
۱۴. قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۱۵. قصص/سوره۲۸، آیه۷۸.    
۱۶. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۷۷، قم، دفتر انتشارات اسلامی‌، چاپ پنجم‌، ۱۴۱۷ق.    
۱۷. خرمشاهی، بهاءالدین، دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۱۸، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۸. غافر/سوره۴۰، آیه۲۳-۲۴.    
۱۹. قصص/سوره۲۸، آیه۸۱.    
۲۰. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۹.    
۲۱. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، ج‌۶، ص۴۳۶.    
۲۲. ر.ک:ابن ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ج‌۹، ص۲۲۸.    
۲۳. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج‌۲، ص۱۴۵، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.    
۲۴. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۶، ص۸۴.    
۲۵. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۶، ص۸۴.    
۲۶. قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.    
۲۷. ر.ک:مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۱۶، ص۱۵۲، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ماجرای بلعیده شدن قارون»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۴/۷.    






جعبه ابزار