• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لعن در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: لعن، لعنت، نفرین، قرآن مجید، ناسزا، فحش.

پرسش: قرآن که شاخصه اخلاق است، چرا در متن آن کلماتی مانند «لعنت» و خطاباتی تند مانند «بمیرید»! و «دور شوید»! برای گروهی از انسان ها آمده است؟
پاسخ: توجه به چند نکته را برای رسیدن به پاسخ سؤال سودمند می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - جامع بودن دین اسلام
۲ - تعابیر تند در قرآن
۳ - مناسب بودن برخورد تند با انسان‌های لجوج
۴ - مقاوم بودن مسلمانان در برابر کفار
       ۴.۱ - اهمیت تولی و تبری
۵ - پی‌آمدهای منفی دوستی با کفار
       ۵.۱ - اول
       ۵.۲ - دوم
       ۵.۳ - سوم
       ۵.۴ - چهارم
۶ - مفهوم لعن
       ۶.۱ - اولاً
       ۶.۲ - ثانیاً
       ۶.۳ - ثالثاً
۷ - افراد مورد لعن و خطابات تند در قرآن
۸ - بررسی مختصری از عمل‌کرد افراد و جریانات مطرود در قرآن
       ۸.۱ - أ. کافران
              ۸.۱.۱ - آیه ۸۸ سوره بقره
              ۸.۱.۲ - آیه ۱۰۸ سوره مؤمنون
              ۸.۱.۳ - آیه ۱۱۹ سوره آل‌عمران
       ۸.۲ - ب. دروغ‌گویان، ظالمان و آزاردهندگان خدا و پیامبر
              ۸.۲.۱ - آیه ۵۶ سوره ذاریات
              ۸.۲.۲ - آیه ۴۴ سوره اعراف
              ۸.۲.۳ - آیه ۵۷ سوره ۴۲۶
       ۸.۳ - ج. ابولهب و همسرش و ولید بن مغیره
              ۸.۳.۱ - سنگ زدن به پیامبر
              ۸.۳.۲ - مجنون خواندن پیامبر
              ۸.۳.۳ - ساحر خواندن پیامبر
۹ - علت خطابات تند در قرآن
۱۰ - پرهیز از ناسزا
       ۱۰.۱ - دیدگاه قرآن
       ۱۰.۲ - دیدگاه روایات
              ۱۰.۲.۱ - روایتی از امام علی
۱۱ - منابعی برای مطالعه بیش‌تر
۱۲ - پانویس
۱۳ - منبع


اسلام دین جامعی است و تمام ابعاد آن را باید با هم بررسی کرد، نگرش به دیدگاه‌های اقتصادی آن بدون توجه به دیدگاه‌های سیاسی آن و یا مطالعه هر دو دیدگاه، بدون آموزه‌های اخلاقی یا حقوقی و دیگر ابعاد آن شایسته نیست، پس دستورات اخلاقی آن در پرتو دیگر ابعاد و هماهنگ با آنها معنی می‌یابند.


برخی تعابیر اساساً خشن و تند نیست؛ بلکه بر اثر مرور زمان چنین تلقی شده است.


برخورد تند و خشن با انسان‌های لجوج که سد راه حرکت انسان‌ها به‌سوی کمال شده‌اند، برخوردی مناسب است؛ زیرا برخورد تند، شدیدتر از دستور جواز قتل انسان‌های متمرد نیست.


طبق تعلیمات اسلام، مسلمانان با هم‌دیگر مهربان و در مقابل کفار و دشمنان سرسخت و مقاوم‌اند.

«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» ؛ محمد صلی الله علیه وآله پیامبر خدا و پیروانش با کافران سخت در ستیزند و نسبت به یک‌دیگر رحیم و مهربان.

بنابراین یکی از فروع برجسته دین اسلام تولّی یعنی دوست داشتن دوستان خدا، و تبرّی، یعنی دشمنی با دشمنان خداست.

۴.۱ - اهمیت تولی و تبری

این دوستی و دشمنی به‌قدری اهمیت دارد که در برخی احادیث به‌عنوان محکم‌ترین دست‌آویز ایمان به شمار آمده است.
[۳] و مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳.

بدین جهت قرآن می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ»؛ «ای مؤمنان! دشمنان من و دشمان خود را به ولایت مگیرید که با ایشان طرح دوستی و محبت افکنید، در‌صورتی‌که آنها به این حقیقت که برای شما آمده، کفر می‌ورزند».


پی‌آمدهای منفی دوستی با کفار و دشمنان دین، سرّ مخالفت قرآن را روشن می‌سازد:

۵.۱ - اول

دوستی با آنها منجر به علاقه قلبی می‌شود، و قلبی که شیفته دشمنان خداست، نمی‌تواند محبت خدا را در خود جای دهد؛

۵.۲ - دوم

مؤمنان در برابر دشمنان دین، ذلیل می‌گردند و موجبات سلطه آنها بر مسلمانان فراهم می‌شود؛

۵.۳ - سوم

موجب سهل‌انگاری در جهاد علیه کفار و نارضایتی از جنگیدن با آنهاست؛

۵.۴ - چهارم

چنین کسی حاضر نیست در راه جهاد با کفار که دوستشان دارد، رنج جنگیدن و سفر و گرسنگی و محرومیت را تحمل کند؛ پس کسی می‌تواند این ناملایمات را تحمل کند که به‌طور کلی رابطه اجتماعی خود را با آنان قطع کند.
[۵] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان.





۶.۱ - اولاً

لعن در اصل به معنای طرد و دور ساختنی است که آمیخته با خشم و غضب باشد؛ بنابراین لعن از ناحیه خداوند یعنی دور ساختن کسی را از رحمت خویش و از تمام مواهب و برکاتی که از ناحیه او به بندگان می‌رسد.

۶.۲ - ثانیاً

لعن، اعلان برائت و تبیین خط مشی اعتقادی و سیاسی است.

۶.۳ - ثالثاً

لعن بر کسانی است که دست خود و دیگران را از دست خداوند و دامان رهبران معصوم جدا کردند، لعن ابراز تنفر از کسانی است که سد راه سعادت شده و دیگران را از کمال لایق انسانی محروم کردند.

در فرهنگ قرآن و زیارات، عوامل اصلی و فرعی این محرومیت مورد لعن قرار گرفته‌اند.
[۹] هم‌چنین زیارت عاشورا.




۱. کافران؛
۲. آزاردهندگان به خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله.
۳. کتمان کنندگان آیات و هدایت‌های الهی؛
۴. نسبت ناروا دهندگان به زنان و مردان شایسته؛
۵ دروغ‌گویان؛
۶. ظالمین؛
۷. مفسدان فی الارض؛
۸. ابلیس.


افراد مورد لعن و مطرود در قرآن چند گروه هستند:

۸.۱ - أ. کافران

این گروه پیشوایان مبارزه با حق در هر زمانی هستند، در قرآن برای آنان درخواست لعن، مرگ و دوری از رحمت خداوند شده است:

۸.۱.۱ - آیه ۸۸ سوره بقره


«بَلْ لَعَنَهُمُ اللّهُ بِکُفْرِهِمْ»؛ «بلکه خداوند به سبب کفرشان آنها را لعن کرده است».

۸.۱.۲ - آیه ۱۰۸ سوره مؤمنون


«قالَ اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ»؛ «بگو! دور شوید و با من سخن نگویید».

«اخسوا» که به‌صورت فعل امر است معمولاً برای دور کردن سگ به کار می‌رود، و هر‌گاه در مورد انسانی گفته شود، به معنای پستی او و مستحق مجازات بودن اوست.

۸.۱.۳ - آیه ۱۱۹ سوره آل‌عمران


«قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ»؛ بگو! به‌واسطه این خشم خود بمیرید.

این آیه خطاب به کسانی است که در درون، نسبت به مؤمنان خشمگین هستند تا حدی که از شدت خشم سرانگشتان خود را به دندان می‌گزند، اینان در ظاهر به خاطر نفوذ در بین شما طرح دوستی می‌ریزند، قرآن ضمن این‌که به مؤمنان می‌گوید: آنان را محرم اسرار خود نگیرید، به آنان می‌گوید: «مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ»؛ با همین خشمی که دارید بمیرید.

۸.۲ - ب. دروغ‌گویان، ظالمان و آزاردهندگان خدا و پیامبر

این گروه‌های سه‌گانه هم در قرآن مورد شدیدترین نکوهش‌ها قرار گرفته‌اند؛ زیرا هر کدام با روشی مردم را از مسیر هدایت منحرف می‌کنند:

۸.۲.۱ - آیه ۵۶ سوره ذاریات

درباره دروغ‌گویان می‌فرماید:

«قُتِلَ الْخَرّاصُونَ»؛ مرگ بر دروغ‌گویان.

۸.۲.۲ - آیه ۴۴ سوره اعراف


«أَنْ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَی الظّالِمِینَ»؛ لعنت خداوند بر ظالمان باد.

۸.۲.۳ - آیه ۵۷ سوره ۴۲۶


«إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»؛ کسانی که خدا و پیامبرش را آزار می‌دهند، خداوند آنان را در دنیا و آخرت از رحمت خود دور می‌سازد (لعن می‌کند).

منظور از ایذا خداوند یا همان کفر و الحاد است، یا همان آزار پیامبر و مؤمنان است، و ذکر خداوند برای اهمیت و تأکید مطلب است.
آزار پیامبر، شامل کفر، مخالفت با دستورات خداوند با نسبت‌های ناروا، و تهمت می‌شود.

۸.۳ - ج. ابولهب و همسرش و ولید بن مغیره

این اشخاص به خاطر آزار شدید آنها نسبت به پیامبر اسلام مورد شدیدترین نکوهش‌ها در قرآن قرار گرفته‌اند:

«تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَب وَ تَبَّ... وَ امْرَأَتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ»؛ مرگ بر ابولهب باد (دستان او بریده باد) هم‌چنین مرده باد همسرش، در‌حالی‌که هیزم به دوش می‌کشد.

۸.۳.۱ - سنگ زدن به پیامبر

وقتی پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ مردم را به توحید فرا می‌خواند، ابولهب از پشت سنگ به پای پیامبر می‌زد؛ به‌گونه‌ای که خون از پاهایش جاری می‌شد و فریاد می‌زد: ای مردم! محمد دروغ‌گوست، او را تصدیق نکنید.

۸.۳.۲ - مجنون خواندن پیامبر

یا می‌گفت: پیامبر مجنون است و ما پیوسته مشغول مداوی جنون او هستیم، و همسرش‌ ام‌جمیل هم در عداوت و دشمنی دست کمی از شوهرش نداشت.

۸.۳.۳ - ساحر خواندن پیامبر

ولید بن مغیره که از افراد سرشناس مکه بود و به عقل و درایت شهرت داشت، در طراحی افکار شیطانی ماهر بود، او بر پیامبر لقب ساحر گذاشت، خداوند با تعبیراتی رسا و کوبنده او را زیر شدیدترین انذارها می‌گیرد:

«فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ»؛ مرگ بر او باد چگونه (برای مبارزه با حق) نقشه کشید، باز هم مرگ بر او، چگونه نقشه شیطانی خود را آماده کرد.



با توجه به نکات فوق روشن می‌شود، علل این خطابات قرآن، شخصیت‌های منفی این افراد و گروه‌ها و انحرافاتی است که در مسیر حق ایجاد کرده‌اند؛ این‌گونه افراد منفور خدا، پیامبر و تمام انسان‌های صالح و حق‌مدار در طول تاریخ‌اند، و شدت برخورد قرآن کریم با چنین افرادی برخاسته از منطق «اشداء علی الکفار» است.


افزون بر آن‌چه گذشت، برخی واژه‌ها گرچه ممکن است در زبان و ادبیات فارسی معنای ناسزا و فحش را برسانند، ولی در زبان و ادبیات عرب هیچ‌گاه معنای ناسزا و فحش را نمی‌دهند؛ بلکه نوعی شدت برخورد خداوند متعال، آن هم بعد از استدلال و اقامه دلیل‌های فراوان خداوند از کلماتی مانند: لعن (دوری از رحمت)، موتوا (مردن) و ... استفاده می‌کند.

۱۰.۱ - دیدگاه قرآن

اساساً قرآن کریم انسان‌ها را از «سبّ» (فحش و ناسزا) نهی کرده و می‌فرماید:

«و لا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم کذلک زیّنا لکل امة عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون»؛ معبود کسانی را که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم، سپس بازگشت آنها به‌سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل می‌کردند، آگاه می‌سازد (و پاداش و کیفر می‌دهد).

۱۰.۲ - دیدگاه روایات

در روایات اسلامی نیز منطق قرآن درباره ترک ناسزا و دشمنام که امری خلاف اخلاق اسلامی است به‌خوبی روشن و بیان شده است؛

۱۰.۲.۱ - روایتی از امام علی

چنان‌که حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید:

«انی اکره لکم ان تکونوا سبابین و لکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ فی العذر...»؛
[۳۴] عبدالحمید بن ابی‌الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، قم، انتشارات کتاب‌خانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ ه. ق، ج ۱۱، ص ۲۱.
من خوش ندارم که شما فحاش باشید، اگر شما به‌جای دشنام، اعمال آنها را برشمرید و حالات آنها را متذکر شوید (و روی اعمالشان تجزیه و تحلیل نمایید) به حق و راستی نزدیک‌تر است و برای اتمام حجت بهتر می‌باشد».


تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج ۱، ص ۵۵۲ و ج ۱۴، ص ۳۳۷ ـ ۳۳۹.


۱. فتح (۴۸)، آیه ۲۹.    
۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۶۶، ص ۲۳۹.    
۳. و مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳.
۴. ممتحنه (۶۰)، آیه ۱.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان.
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۷، ج ۱، ص ۵۵۲.    
۷. احزاب (۳۳)، آیه ۶۴.    
۸. بقره (۲)، آیه ۸۸.    
۹. هم‌چنین زیارت عاشورا.
۱۰. احزاب (۳۳)، آیه ۶۴.    
۱۱. بقره (۲)، آیه ۸۸.    
۱۲. بقره (۲)، آیه ۱۶۱.    
۱۳. مؤمنون (۲۳)، آیه ۱۰۸.    
۱۴. احزاب (۳۳)، آیه ۵۷.    
۱۵. بقره (۲)، آیه ۱۵۹.    
۱۶. نور (۲۴)، آیه ۲۳.    
۱۷. آل‌عمران (۳)، آیه ۶۱.    
۱۸. اعراف (۷)، آیه ۴۴.    
۱۹. رعد (۱۳)، آیه ۲۵.    
۲۰. حجر (۱۵)، آیه ۳۵.    
۲۱. بقره (۲)، آیه ۸۸.    
۲۲. مؤمنون (۲۳)، آیه ۱۰۸.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۷، ج ۱۴، ص ۳۳۷ ۳۳۹.    
۲۴. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۱۹.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۷، ج ۳، ص ۶۲ ۶۵.    
۲۶. ذاریات (۵۱)، آیه ۱۰.    
۲۷. اعراف (۷)، آیه ۴۴.    
۲۸. احزاب (۳۳)، آیه ۵۷.    
۲۹. تبت (۱۱۱)، آیه ۱ و ۳.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۷، ج ۲۷، ص ۴۱۵ ۴۲۲.    
۳۱. مدثر (۷۴)، آیه ۱۹ و ۲۰.    
۳۲. انعام (۶)، آیه ۱۰۸.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۷، ج ۵، ص ۳۹۳ ۳۹۶.    
۳۴. عبدالحمید بن ابی‌الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، قم، انتشارات کتاب‌خانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ ه. ق، ج ۱۱، ص ۲۱.



سایت اندیشه قم.    


رده‌های این صفحه : قرآن شناسی | لعن | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار