لعن در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: لعن، لعنت، نفرین،
قرآن مجید، ناسزا، فحش.
پرسش: قرآن که شاخصه اخلاق است، چرا در متن آن کلماتی مانند «لعنت» و خطاباتی تند مانند «بمیرید»! و «دور شوید»! برای گروهی از انسان ها آمده است؟
پاسخ: توجه به چند نکته را برای رسیدن به پاسخ سؤال سودمند میباشد.
اسلام دین جامعی است و تمام ابعاد آن را باید با هم بررسی کرد، نگرش به دیدگاههای اقتصادی آن بدون توجه به دیدگاههای سیاسی آن و یا مطالعه هر دو دیدگاه، بدون آموزههای اخلاقی یا حقوقی و دیگر ابعاد آن شایسته نیست، پس دستورات اخلاقی آن در پرتو دیگر ابعاد و هماهنگ با آنها معنی مییابند.
برخی تعابیر اساساً خشن و تند نیست؛ بلکه بر اثر مرور زمان چنین تلقی شده است.
برخورد تند و خشن با انسانهای لجوج که سد راه حرکت انسانها بهسوی
کمال شدهاند، برخوردی مناسب است؛ زیرا برخورد تند، شدیدتر از دستور جواز قتل انسانهای متمرد نیست.
طبق تعلیمات
اسلام، مسلمانان با همدیگر مهربان و در مقابل کفار و دشمنان سرسخت و مقاوماند.
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» ؛
محمد صلی الله علیه وآله پیامبر خدا و پیروانش با کافران سخت در ستیزند و نسبت به یکدیگر رحیم و مهربان.
بنابراین یکی از فروع برجسته
دین اسلام تولّی یعنی دوست داشتن دوستان خدا، و تبرّی، یعنی دشمنی با
دشمنان خداست.
این
دوستی و دشمنی بهقدری اهمیت دارد که در برخی
احادیث بهعنوان محکمترین دستآویز
ایمان به شمار آمده است.
بدین جهت قرآن میفرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ»؛
«ای
مؤمنان! دشمنان من و دشمان خود را به
ولایت مگیرید که با ایشان طرح دوستی و
محبت افکنید، درصورتیکه آنها به این حقیقت که برای شما آمده،
کفر میورزند».
پیآمدهای منفی دوستی با کفار و دشمنان
دین، سرّ مخالفت قرآن را روشن میسازد:
دوستی با آنها منجر به
علاقه قلبی میشود، و قلبی که شیفته دشمنان خداست، نمیتواند محبت خدا را در خود جای دهد؛
مؤمنان در برابر دشمنان دین، ذلیل میگردند و موجبات سلطه آنها بر مسلمانان فراهم میشود؛
موجب سهلانگاری در
جهاد علیه کفار و نارضایتی از جنگیدن با آنهاست؛
چنین کسی حاضر نیست در راه جهاد با کفار که دوستشان دارد، رنج جنگیدن و سفر و گرسنگی و محرومیت را تحمل کند؛ پس کسی میتواند این ناملایمات را تحمل کند که بهطور کلی رابطه اجتماعی خود را با آنان قطع کند.
لعن در اصل به معنای طرد و دور ساختنی است که آمیخته با خشم و غضب باشد؛ بنابراین لعن از ناحیه
خداوند یعنی دور ساختن کسی را از
رحمت خویش و از تمام مواهب و برکاتی که از ناحیه او به بندگان میرسد.
لعن، اعلان
برائت و تبیین خط مشی اعتقادی و سیاسی است.
لعن بر کسانی است که دست خود و دیگران را از دست خداوند و دامان رهبران
معصوم جدا کردند، لعن ابراز تنفر از کسانی است که سد راه
سعادت شده و دیگران را از کمال لایق انسانی محروم کردند.
در
فرهنگ قرآن و زیارات، عوامل اصلی و فرعی این محرومیت مورد لعن قرار گرفتهاند.
۱. کافران؛
۲. آزاردهندگان به خدا و
پیامبر صلیاللهعلیهوآله.
۳. کتمان کنندگان آیات و هدایتهای الهی؛
۴. نسبت ناروا دهندگان به
زنان و
مردان شایسته؛
۵ دروغگویان؛
۶. ظالمین؛
۷. مفسدان فی الارض؛
۸.
ابلیس.
افراد مورد لعن و مطرود در قرآن چند گروه هستند:
این گروه پیشوایان مبارزه با
حق در هر زمانی هستند، در قرآن برای آنان درخواست لعن،
مرگ و دوری از رحمت خداوند شده است:
«بَلْ لَعَنَهُمُ اللّهُ بِکُفْرِهِمْ»؛
«بلکه خداوند به سبب کفرشان آنها را لعن کرده است».
«قالَ اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ»؛ «بگو! دور شوید و با من
سخن نگویید».
«اخسوا» که بهصورت فعل امر است معمولاً برای دور کردن سگ به کار میرود، و هرگاه در مورد انسانی گفته شود، به معنای پستی او و مستحق
مجازات بودن اوست.
«قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ»؛
بگو! بهواسطه این خشم خود بمیرید.
این
آیه خطاب به کسانی است که در درون، نسبت به مؤمنان خشمگین هستند تا حدی که از شدت خشم سرانگشتان خود را به دندان میگزند، اینان در ظاهر به خاطر نفوذ در بین شما طرح دوستی میریزند، قرآن ضمن اینکه به مؤمنان میگوید: آنان را محرم
اسرار خود نگیرید، به آنان میگوید:
«مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ»؛ با همین خشمی که دارید بمیرید.
این گروههای سهگانه هم در قرآن مورد شدیدترین نکوهشها قرار گرفتهاند؛ زیرا هر کدام با روشی مردم را از مسیر
هدایت منحرف میکنند:
درباره دروغگویان میفرماید:
«قُتِلَ الْخَرّاصُونَ»؛
مرگ بر دروغگویان.
«أَنْ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَی الظّالِمِینَ»؛
لعنت خداوند بر ظالمان باد.
«إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»؛
کسانی که خدا و پیامبرش را آزار میدهند، خداوند آنان را در
دنیا و آخرت از رحمت خود دور میسازد (لعن میکند).
منظور از ایذا خداوند یا همان کفر و الحاد است، یا همان آزار پیامبر و مؤمنان است، و
ذکر خداوند برای اهمیت و تأکید مطلب است.
آزار پیامبر، شامل کفر، مخالفت با دستورات خداوند با نسبتهای ناروا، و
تهمت میشود.
این اشخاص به خاطر آزار شدید آنها نسبت به پیامبر
اسلام مورد شدیدترین نکوهشها در قرآن قرار گرفتهاند:
«تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَب وَ تَبَّ... وَ امْرَأَتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ»؛
مرگ بر
ابولهب باد (دستان او بریده باد) همچنین مرده باد همسرش، درحالیکه هیزم به دوش میکشد.
وقتی پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مردم را به
توحید فرا میخواند، ابولهب از پشت سنگ به پای پیامبر میزد؛ بهگونهای که خون از پاهایش جاری میشد و فریاد میزد: ای مردم!
محمد دروغگوست، او را تصدیق نکنید.
یا میگفت: پیامبر مجنون است و ما پیوسته مشغول مداوی جنون او هستیم، و همسرش امجمیل هم در عداوت و دشمنی دست کمی از شوهرش نداشت.
ولید بن مغیره که از افراد سرشناس مکه بود و به
عقل و درایت شهرت داشت، در طراحی افکار شیطانی ماهر بود، او بر پیامبر لقب ساحر گذاشت، خداوند با تعبیراتی رسا و کوبنده او را زیر شدیدترین انذارها میگیرد:
«فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ»؛
مرگ بر او باد چگونه (برای مبارزه با
حق) نقشه کشید، باز هم مرگ بر او، چگونه نقشه شیطانی خود را آماده کرد.
با توجه به نکات فوق روشن میشود، علل این خطابات قرآن،
شخصیتهای منفی این افراد و گروهها و انحرافاتی است که در مسیر
حق ایجاد کردهاند؛ اینگونه افراد منفور خدا، پیامبر و تمام انسانهای صالح و حقمدار در طول تاریخاند، و شدت برخورد
قرآن کریم با چنین افرادی برخاسته از منطق
«اشداء علی الکفار» است.
افزون بر آنچه گذشت، برخی واژهها گرچه ممکن است در
زبان و ادبیات فارسی معنای ناسزا و فحش را برسانند، ولی در زبان و ادبیات عرب هیچگاه معنای
ناسزا و فحش را نمیدهند؛ بلکه نوعی شدت برخورد خداوند متعال، آن هم بعد از استدلال و اقامه دلیلهای فراوان خداوند از کلماتی مانند: لعن (دوری از رحمت)، موتوا (مردن) و ... استفاده میکند.
اساساً قرآن کریم انسانها را از «سبّ» (فحش و ناسزا) نهی کرده و میفرماید:
«و لا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم کذلک زیّنا لکل امة عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون»؛
معبود کسانی را که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی
ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم، سپس بازگشت آنها بهسوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه
عمل میکردند، آگاه میسازد (و
پاداش و کیفر میدهد).
در
روایات اسلامی نیز منطق قرآن درباره ترک ناسزا و دشمنام که امری خلاف
اخلاق اسلامی است بهخوبی روشن و بیان شده است؛
چنانکه
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
«انی اکره لکم ان تکونوا سبابین و لکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ فی العذر...»؛
من خوش ندارم که شما فحاش باشید، اگر شما بهجای دشنام،
اعمال آنها را برشمرید و حالات آنها را متذکر شوید (و روی اعمالشان تجزیه و تحلیل نمایید) به حق و راستی نزدیکتر است و برای اتمام
حجت بهتر میباشد».
تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج ۱، ص ۵۵۲ و ج ۱۴، ص ۳۳۷ ـ ۳۳۹.
سایت اندیشه قم.