قیام تنباکو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: آیت الله میرزای شیرازی،
قیام تنباکو.
پرسش: علت
فتوا ی
آیتالله شیرازی در خصوص
تحریم تنباکو چیست؟ آیا سایر امتیازات استعماری نبوده است؟
پاسخ: یکی از مسائل مهمی که در
تاریخ معاصر ایران رخ داد، «تحریم تنباکو» است.
قیام تنباکو به استعمارگران ثابت کرد نظر
مرجعیت شیعه فصل الختام همه مسائل است؛ بهگونهای که پادشاه خودکامهای مثل
ناصرالدین شاه در مقابل خواست مرجعیت و مردم مجبور به
تسلیم و عقبنشینی میشود.
این قیام موجب تثبیت
قدرت مرجعیت و افزایش نقش
علما در مسائل سیاسی و اجتماعی شد و نشان داد که شاه و استعمارگران برخلاف ادعاهایشان، طبل توخالی هستند و در واقع تمرینی برای
انقلاب قریب الوقوع مشروطه بود.
دوره
قاجار و کمی پیش از آن محور عمده حل و فصل مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رژیم
حاکم را، سیاست موازنه مثبت (جلب رضایت دو ابرقدرت روس و انگلیس، از طریق اعطای
امتیازات و منافع مختلف به آنها) تشکیل میداد.
در دوران ناصرالدین شاه خیانتهای شاه حتی باعث تعجب بیگانگان شد؛ مثل
قرارداد رویتر که این عهدنامه بهعنوان «اعطای سند
مالکیت ایران» معروف شده و اندکی پیش از امتیاز تنباکو صورت گرفت.
قرارداد تنباکو هم در
رجب ۱۳۰۷ هجری قمری پس از مراجعت
شاه به ایران تنظیم و به امضای ناصرالدین شاه رسید.
این قرارداد در ۱۵ پانزده فصل تنظیم شده و دست
ملت و
دولت ایران را بهکلی از محصول
توتون و تنباکوی ایران کوتاه میساخت و آن را در شرایط استعماری و استثماری در اختیار انگلیس قرار میداد؛ بهطوریکه
کشاورز ایرانی مجبور بود محصول خود را به بهای ارزان به کمپانی رژی بفروشد و آنگاه خودش آن را به بهای گزاف خریداری کند و تسهیلات و امکانات فراوان دیگری نیز در مورد این امتیاز به انگلیس داده شد که از جمله در اختیار داشتن زارعین و حکام ولایات بود و به آنها (انگلیسیها) اجازه میداد هر آنچه را که لازم بدانند از اسباب و وسایل عادی گرفته تا
اسلحه و مهمات جنگی به ایران وارد کنند و در صورت اختلاف بر سر قیمت، یک نفر حَکَمْ از طرف انگلیس برای تعیین قیمت انتخاب شود و رأی او لازمالاجرا باشد و...
با چنین قرارداد استعماری و خفقانآوری انگلیسیها دست به کار شدند و زارعین و سایر سکنه منطقه را تحت سلطه خود درآوردند و موجی از خارجیان در کوچهها و خیابانهای هر شهر و ولایتی به راه افتاد و نمایش
قدرت خود را آغاز کرد و هرجا میرفتی انگلیسیها در آنجا حضور داشتند و در خانه و دکان و کوچه و
بازار پر بود از اتباع انگلیسی.
بازرگانان، تجار و کشاورزان خود را عمله و زیردست بیگانه محسوب میکردند و همگان از شدت تسلط بیگانگان احساس ناامنی میکردند و خواهان لغو این قرارداد بودند. در این روزگار، یکپنجم مردم ایران به کار کشت و زرع و خرید و فروش
تنباکو مشغول بودند و واگذاری چنین امتیازی، یعنی واگذاری
حق حیات یکپنجم مردم ایران بهطور مستقیم به یک کمپانی انگلیسی.
درباره اوضاع انفجارآمیز این سالها، سیدجمالالدین اسدآبادی در نامهای به علمای
شیعه چنین مینویسد:
«ناصرالدین شاه در طول سلطنتش آزمندانه تلاش کرده است با تصاحب اموال بیوهزنان به
غارت دارایی
یتیمان، محروم کردن فقیران از قوت لایموت و غصب توشه ناچیز بیچارگان، هرچه بیشتر پول اندوزد، او برای کسب این پول مرتکب هرگونه شرارت و رذالت شده و با مردم با هرگونه سختگیری و شدتی رفتار کرده و برای دست یافتن به پول، چنان وسائل پستی به کار برده که حتی
ارواح خبیثترین موجودات از به کار بردن آنها بیزارند و عوام نیز به آن تن درنمیدهند. هیچ طریقی برای ظلم نماند که وی نیازموده باشد و هیچ کورهراهی نماند که نپیموده باشد. پس از آنکه سکنه را به
فقر کشاند و خانه ایشان را خالی و مملکت را ویران و مردم را پراکنده ساخت، جنونش او را برانگیخت تا
حقوق مسلمین و مایملک مؤمنین را به اجانب بفروشد... و وزیر ملحد و شریرش (این عمل تبهکارانه) را تحسین کرد و به شتاب زیاد و با دستپاچگی، قراردادها و پیمانهایی با اروپائیان بست و پروا نکرد که در آنها چه خیانت و ننگی است و فکر نکرد که چه خسارت عظیمی بار خواهد آورد. گویی تصمیم گرفته بود، این مملکت را از همان روز اول برای ابد ترک گوید...»
و در نامهای به آیتالله میرزای شیرازی ـ رضواناللهعلیه ـ مینویسد: «... خلاصه این مرد تبهکار (ناصرالدین شاه) کشور ایران را اینطوری به مزایده گذاشته و خانههای محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
ممالک اسلامی را به اجنبی میفروشد؛ ولی از پستفطرتی و فرومایگی که دارد به قیمت کم و وجه اندک حاضر به فروش میشود ـ بله وقتی پستفطرتی و حرص با خست و دیوانگی آمیخته شود، چنین خواهد شد...»
بهطور خلاصه میتوان گفت، با این امتیاز بنیه مالی ایران ضعیف و به یغما رفته،
فرهنگ استعماری گسترش یافته بود، با ورود بیش از دو هزار خارجی به ایران، شکل بازار و
جماعت مسلمین تغییر نموده، بهعلت ضعف بنیه مالی و فرهنگی بسیاری از ایرانیان «زن و مرد» اجیر بیگانه شدند و سلطه استعمارگران و
فساد و
فحشا هر روز بیشتر و بیشتر میشد. انگلیس در تجربهای که از مستعمره کردن هند و... داشت، با زرنگی و چابکی بیشتری وارد میدان شده و به دنبال این بود که نام ایران را از نقشه سیاسی
دنیا حذف کند و آن را جزء مستعمرات
انگلستان درآورد.
بهواسطه این خطرات عظیم است که میرزای شیرازی و
علما احساس خطر میکنند و مردم در شهرهای بزرگ به
رهبری علما
قیام میکنند. در
شیراز به رهبری عالم مجاهد سیدعلی اکبرفال اسیری، مردم
تبریز به رهبری آیتالله میرزا جواد مجتهد تبریزی، در
خراسان به رهبری آیتالله حاج شیخ محمدتقی بجنوردی، سیدحبیب مجتهد شهیدی و میرزا احمد رضوی و...، و در
تهران به رهبری آیتالله آشتیانی و
شیخ فضلالله نوری، در
اصفهان به رهبری آیتالله آقا نجفی، آقا مشیرالدین و آیتالله محمدباقر فشارکی نهضتی جدی علیه این امتیاز به راه انداختند و مردم در پشت سر آنها حضور فعال داشتند.
علما مکرر با دربار تماس میگرفتند و نظر خود را اعلام میکردند؛ ولی جواب قانع کنندهای نمیشنیدند؛ فلذا در تلگرافی به
آیتالله میرزای شیرازی ـ رضواناللهعلیه ـ شکایت کرده و خواستار چاره شدند. میرزای شیرازی به یک سازماندهی عمیق دست زد و افرادی را روانه ایران میکند تا تمام علما را در یک صف قرار دهند و کسی از روی ناآگاهی مخالفت نکند. زمینه آماده میشود و میرزای شیرازی در دربار ایران
وجدان حقیقتپذیر نمییابد و بیهراس از همه تهدیدها و خطرها با یک سطر کوتاه به جنگ استعمار پیر میرود و برای حفظ اسلام و ایران این فتوای کوتاه را صادر میکند:
«الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان، در حکم محاربه با
امام زمان ـ صلواتاللهوسلامعلیه ـ است.»
ساعتی پس از این حکم تمام قلیانها جمع میشود و در هیچجا دود تنباکو بلند نمیشود.
۱. زندگانی میرزای شیرازی، ترجمه حمید تیموری.
۲. قیام تنباکو، دکتر یعقوب آژند.
علی ـ علیهالسلام ـ میفرمایند:
دانشمندی که به غیر علمش عمل کند، همچون
جاهل سرگردانی است که هرگز از جهل به هوش نمیآید؛ بلکه
حجت بر آن دانشمند عظیمتر و
حسرت برای او ثابتتر است، و در پیشگاه خدا سزاوار سرزنش بیشتر.
سایت اندیشه قم.