قتل یک نفر مساوی قتل همه انسانها
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قتل، قرآن.
پرسش: چرا در قرآن قتل یک نفر مساوی قتل همه انسانها قرار داده شده است؟
پاسخ: از آنجا که
سرنوشت افراد به هم مرتبط است و هر زیان فردی امکان تبدیل شدن به زیان اجتماعی را دارد، قتل یک فرد به منزله
قتل همه انسانها فرض شده است و قاتل در واقع دشمن اجتماع است. پس
قرآن با این بیان بیشترین
کرامت و
ارزش را برای انسان قائل است؛ البته اگر خود
انسان آن را حفظ نماید و یک پیشگیری در سطح عموم از
جرم وحشتناک قتل کرده است که در آن حکمتهای بیشماری وجود دارد.
از دیدگاه
اسلام حیات به طور کلی نشانهای از
رحمت الهی است: «
فَانْظُرْ اِلَی آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا».
این نگاه به حیات از یکسو به آن ارزش میبخشد و از سوی دیگر، آن را امانتی در دست انسان میداند.
اختیار انسان نسبت به حیات خویش در حدی است که
خداوند به او عنایت کرده است. بنابراین حیات تنها حق افراد نیست؛ بلکه حفظ آن
تکلیف فرض شده است و گذشتن از این
حق جز در محدوده ضوابط الهی ممنوع است.
در
فقه اسلامی عنوان «نفس محترمه» مطرح است. از دیدگاه
قرآن کریم و
روایات، نفس محترمه شامل همه انسانهاست («
وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ اِلَّا بِالْحَقِّ»)،
مگر کسی که به جهت ارتکاب جرم تباهکننده حیات، مستحق
کیفر و
قصاص گردد.
حق حیات برای هر کس، و در نتیجه
تکلیف دیگران به رعایت این حق آنقدر ارزشمند است که در قرآن کریم سلب حیات یک فرد، مانند سلب حیات همه انسانها معرفی شده است.
«هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا
فساد در روی
زمین بکُشد، چنان است که همه انسانها را کشته است، هر کس انسانی را از
مرگ رهایی بخشد، گویی چنان است که همه مردم را زنده کرده است».
از
آیه شریفه اهمیت
مرگ و حیات یک انسان از دیدگاه قرآن به طور کامل مبرهن میگردد، عظمت این امر با توجه به شرایط زمان و مکان
نزول قرآن که خون انسانها مطلقاً ارزشی نداشت، بیشتر
آشکار میشود.
درباره این سؤال که چگونه قتل یک انسان مساوی است با قتل همه انسانها و نجات یک شخص مساوی است با نجات همه انسانها؟
مفسران قرآن پاسخهای مختلفی دادهاند: از جمله در «
مجمعالبیان»
پنج پاسخ، در «
تبیان»
شش پاسخ، در «
کنزالعرفان»
چهار پاسخ، در تفسیر «
المیزان»
یک پاسخ، و در تفسیر «نمونه»
دو پاسخ به آن داده شده است.
ما در اینجا به دلیل اختصار به پاسخی که در
تفسیر نمونه آمده است، اشاره میکنیم.
آنچه در پاسخ سؤال فوق میتوان گفت، این است که
قرآن کریم در آیه شریفه یک حقیقت «اجتماعی ـ تربیتی» را بازگو میکند؛ زیرا:
اولاً کسی که دست به خون انسان بیگناهی میآلاید، در حقیقت چنین آمادگی را دارد که انسانهای بیگناه دیگری را که با مقتول از نظر انسانی و بیگناهی برابرند، مورد حمله قرار داده و به
قتل برساند. او در حقیقت یک
قاتل است و طعمه او انسانهای بیگناه؛ و میدانیم که تفاوتی بین انسانهای بیگناه از این نظر نیست و نیز کسی که به خاطر نوعدوستی و
عاطفه انسانی، دیگری را از مرگ نجات دهد، این آمادگی را دارد که این طرح انسانی را در مورد هر بشر دیگری انجام دهد؛ چون او علاقهمند به نجات انسانهای بیگناه است.
ثانیاً: جامعه انسانی در حقیقت یک واحد است و افراد آن همانند اعضای یک پیکرند و هر فردی به اندازه شعاع وجودی خود در ساختمان مجتمع بزرگ انسانی و رفع نیازمندیهای آن اثر دارد؛ لذا فقدان و احیای یک فرد قطعاً در سرنوشت دیگر اعضا مؤثر است.در نتیجه تأکید
اسلام در این باره که کشتن یک فرد را مساوی با قتل همه انسانها میداند و قاتل محکوم به
قصاص است (در فرض که اولیای مقتول عفو نکنند)، در راستای حمایت از خون بیگناه و به
هدف تأمین
امنیت و
سلامت اجتماع است. چنانکه گفتهاند: «هرگاه وجود مقصر برای جامعه به قدری زیانبخش باشد که سود حاصله از آن را تحتالشعاع قرار دهد، در این صورت اعدام او مشروع خواهد بود».
از آنجا که سرنوشت افراد به هم مرتبط است و هر زیان فردی امکان تبدیل شدن به زیان اجتماعی را دارد، قتل یک فرد به منزله قتل همه انسانها فرض شده است و قاتل در واقع دشمن اجتماع است. پس
قرآن با این بیان بیشترین
کرامت و
ارزش را برای انسان قائل است؛ البته اگر خود انسان آن را حفظ نماید و یک پیشگیری در سطح عموم از جرم وحشتناک قتل نموده است که در آن حکمتهای بیشماری وجود دارد و ما ممکن است به برخی از آنها پی ببریم.
۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا، ج۵، ص۵۱۸ به بعد.
۲. محمد گیلانی، محمد، حقوق کیفری اسلامی، تهران، المهدی، ۱۳۶۳ش.
۳. علیرضا، فیض، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای اسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹ش.
۴. حسن، عباسزاده اهری، جرمها و مجازاتها در اسلام، تبریز، آیدین، ۱۳۷۸ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «قتل یک نفر مساوی قتل همه انسانها»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۱/۱۰.