فلسفه حرمت دنبلان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرسش: می خواهم بدانم علت حرام بودن دنبلان چیست؟نمایه:
دنبلان،
فلسفه احکام، فلسفه حرمت دنبلان
پاسخ:
جواب این سوال را ابتدا به صورت اجمالی، سپس به صورت تفصیلی می دهیم.
خداوند حکیم است و از شخص حکیم کار عبث و بیهوده سر نمی زند؛ از این رو
شیعه بر این باور است که همۀ
احکام بر اساس مصالح و مفاسد بیان شده اند. در مورد موضوع سؤال با توجه به برخی از آیات و روایات به دو نمونه از علت حرمت اشاره می نماییم:
۱. خداوند در
قرآن می فرماید: و (
پیامبر) چیزهاى پاکیزه را بر آنها حلال مىکند و چیزهاى ناپاک (خبائث) را
حرام.
احادیثی از
معصومین (علیهم السلام) وارد شده است که دنبلان از
خبائث است.
۲.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: قوچى از ثبیر (کوهى است در مکه) بر جناب
ابراهیم (علیه السلام) فرود آمد تا آن حضرت
ذبحش نماید، ابلیس نزد آن جناب آمد و عرض کرد: نصیب من را از این قوچ بده. ابراهیم (علیه السلام) فرمود: تو چه نصیبى در این دارى با این که قربانى
پروردگارم و فداء براى فرزندم مىباشد. خداوند متعال به آن حضرت وحى فرمود: او در این قوچ نصیبى دارد و آن
طحال حیوان مىباشد؛ زیرا طحال مرکز تجمّع خون است و بیضتین نیز حرام است؛ زیرا مکان
نکاح و
جماع بوده و مجراى
نطفه مىباشد، ابراهیم طحال و بیضتین را به ابلیس دادند.
برای حرمت دنبلان دلایل مختلفی وجود دارد که در این مقال به دو مورد بسنده می کنیم.
با توجه به این که خداوند حکیم است
و از شخص حکیم کار عبث و بیهوده سر نمی زند؛
ز این رو
شیعه بر این باور است که همهٔ
احکام بر اساس مصالح و مفاسد بیان شده اند.
در مورد موضوع سؤال با توجه به برخی از آیات و روایات به دو نمونه از علت حرمت اشاره می نماییم:
خداوند در قرآن می فرماید: "وَ یحِلُّ لَهُمُ الطَّیباتِ وَ یحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبائِث"؛
و (پیامبر) چیزهاى پاکیزه را بر آنها حلال مىکند و چیزهاى ناپاک (خبائث) را حرام.
ظاهر این است که منظور از خبث در آیهٔ شریفه چیزی است که واقعاّ پلید و زشت باشد که
شارع آن را بیان نموده است، نه هر چیزی که طبع از آن تنفر داشته باشد؛چون طبع انسان بر اساس زمان و مکان و محیط فرق می کند.
احادیثی از معصومین (علیهم السلام) وارد شده است که دنبلان از خبائث است.
مرحوم صدوق (ره) در باب سیصد و پنجاه و هفتم از
علل الشرایع سرّ حرام بودن تناول طحال و بیضتین را چنین می فرماید: محمّد بزنطى، از ابان بن عثمان نقل کرده که وى گفت: محضر مبارک حضرت امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: چگونه تناول طحال (
سپرز) حرام گشته با این که از ذبیحه محسوب مىشود؟ حضرت فرمودند: قوچى از ثبیر (کوهى است در مکه) بر جناب ابراهیم (ع) فرود آمد تا آن حضرت ذبحش نماید، ابلیس نزد آن جناب آمد و عرض کرد: نصیب من را از این قوچ بده. ابراهیم (علیه السلام) فرمود: تو چه نصیبى در این دارى با این که قربانى پروردگارم و فداء براى فرزندم مىباشد. خداوند متعال به آن حضرت وحى فرمود: او در این قوچ نصیبى دارد و آن طحال حیوان مىباشد؛ زیرا طحال مرکز تجمّع خون است و بیضتین نیز حرام است؛ زیرا مکان نکاح و جماع بوده و مجراى نطفه مىباشد، ابراهیم طحال و بیضتین را به ابلیس دادند.
سایت اسلام کوئست