عین ربط بودن مخلوقات بر اساس آیه ۷ سوره مجادله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خداوند،
آیه،
سوره مجادله،
توحید،
مشرک.
پرسش: اگر مخلوقات عین ربط هستند و وجودی مستقل و خارج از وجود خالق خود ندارند، چگونه خداوند در آیه۷ سوره مجادله خود را در قالب عدد و همتراز انسانها معرفی کرده است؟!
پاسخ اجمالی: هر چند ممکن است از ظاهر این آیه «وحدت عددی» خداوند و «امتیاز تقابلی» حق تعالی با موجودات استنباط شود، ولی با دقت بیشتر معلوم میشود این آیه نیز با «
وحدت حقه حقیقیه» و «امتیاز احاطی» هماهنگ است. علاوه بر اینکه تبیین حقیقت توحید ممکن است به حسب مخاطبان و شرایط متفاوت باشد؛ و در مراحلی در حد اثبات اصل توحید کافی باشد، بدون اینکه نیاز به تبیین نوع وحدت باشد، و برای افرادی که دارای استعداد و آمادگی بیشتری هستند لازم است مراحل عالی توحید تبیین گردد؛ بنابراین ممکن است آیه ۷ سوره مجادله در صدد تبیین اصل توحید و مرحلۀ ابتدایی آن باشد، نه بیان نوع وحدت و تبیین مراحل عالی آن.
به نظر میرسد توجه به دو نکته میتواند در تبیین پاسخ به این پرسش راهگشا باشد:
آیات قرآن کریم به گونهای حقایق و معارف را بیان میکنند که معنای ظاهری و ابتدایی آن برای همۀ مردم (حتی برای کسانی که دانشاندکی دارند) قابل فهم باشد، ولی در عین حال دارای باطن و معنای عمیقی است که فقط برای خواص و اهل دانش قابل درک است.
آیه هفت سوره مبارکه مجادله چنین بیان میکند:
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛
آیا نمیدانی که خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است میداند؛ هیچگاه سه نفر با هم نجوا نمیکنند مگر اینکه خداوند چهارمین آنها است، و هیچگاه پنج نفر با هم نجوا نمیکنند مگر اینکه خداوند ششمین آنها است، و نه تعدادی کمتر و نه بیشتر از آن، مگر اینکه او همراه آنها است هر جا که باشند، سپس
روز قیامت آنها را از اعمالشان آگاه میسازد؛ چرا که خداوند به هر چیزی دانا است».
معنای ابتدایی و ظاهری این آیه شریفه، بیان حقیقت توحید برای عامه مردم است و میدانیم بیان اصل توحید (هر چند به صورت وحدت عددی) در صدر اسلام از واجبات بوده، و میدانیم که اکثریت مخاطبان (نه همه مخاطبان) مشرکان بودند و مخاطبانی بودند که در صدد دریافت حقیقت عرفانی توحید نبودند، بلکه اصل توحید را هدف رد و انکار خود قرار داده بودند و به خدایان متعدد معتقد بودند. باید توجه داشت اثبات مرتبهای از حقیقت در مقام مخاطبه و نفی الهههای کثیر تنها به معنای رد کثرت است، اما در مورد نوع این وحدت نمیتوان از همین استدلالها قضاوت نمود، بلکه بعد از اثباتِ کلامیِ توحید در مورد نوع این وحدت باید به روایات دیگری مراجعه کرد که در آنها مخاطبانِ کلام، قابلیت دریافت این نوع وحدت را داشتهاند.
هر چند معنای ابتدایی آیه اثبات «وحدت عددی»
خداوند و «امتیاز تقابلی» خداوند با موجودات است، اما با دقت در آیه میتوان گفت در این آیه نیز حقیقت توحید به گونهای بیان شده است که با «توحید عرفانی» (وحدت حقه حقیقیه) و «امتیاز احاطی» منافات ندارد؛ زیرا در آیه آمده است که «هیچ مجموعهای نیستند مگر اینکه خداوند همراه آنها است».
برخی از مفسران در تفسیر این عبارت میگویند: منظور از اینکه خدا با ایشان (نجوا کنندگان) است، با ایشان بودن از حیث علم و آگاهی به سخنانی است که بیخ گوش یکدیگر میگویند، میفرماید: خدای تعالی در این نجوا شریک ایشان است.
با این بیان روشن میشود که منظور از چهارم بودن خدا برای سه نفر اهل نجوا و ششم بودن برای پنج نفر اهل نجوا همین است که: خدا با ایشان است در علم، و مشترک با آنان است در اطلاع بر سخنان سری آنها، نه اینکه خدای تعالی عدد سه نفر آنان را به صورت یک انسانی مجسد چهار نفر کند؛ زیرا خدای سبحان منزه از جسمیت و مادیت است.
علامه طباطبایی میفرماید: مقتضای وحدت سیاق این است که: منظور از دو استثنای "اِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ" و "اِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ" یک چیز باشد، و در هر دو بخواهد بفهماند که چیزی بر خدا پوشیده نیست. پس در حقیقت برگشت معنای این دو استثناء به یک استثنا است، و آن "اِلَّا هُوَ مَعَهُمْ" است و این معیت یا معیت علمی است، و معنایش این است که: خدا در هر حال مشارک ایشان است در آگاهی، و یا معیت وجودی است، و معنایش این است که: هر جا قومی فرض شود که مشغول نجوا هستند، خدای تعالی همانجا هست و شنوا و دانای به سخنان ایشان است.
و منظور از جمله "اَیْنَ ما کانُوا" این است که مطلب را از نظر مکان عمومیت دهد، و بفهماند وقتی معیت خدا با اهل نجوا معیت علمی است، نه نزدیکی جسمانی، دیگر تفاوت نمیکند که آن مکان نزدیک باشد یا دور. پس هیچ مکانی از خدای سبحان خالی نیست، در عین اینکه او در مکان نمیگنجد.
ایشان سپس اضافه میکند: از آنچه گذشت این معنا هم روشن میشود که مفاد آیه مورد بحث (یعنی چهارمی بودن خدا برای سه نفر اهل نجوا، و ششمی بودنش برای پنج نفر اهل نجوی) با آیه شریفه «لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا اِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَة»
که میفرماید: «آنها که معتقدند خدا سومی سه خدا است کافر شدند» منافاتی ندارد؛ چون منظور صاحبان این عقیده (خدا سومی سه خدا است) این بود که خدا واحد عددی است که با انضمام دو خدای دیگر میشوند سه خدا، و حال آنکه وحدت خدا عددی نیست، او احدیالذات است، و محال است چیزی غیر او با او فرض شود تا دوم او باشد. پس مراد از چهارمی بودن خدا برای سه نفر اهل نجوا و ششمی بودنش برای پنج نفر، همین است که بیان شد؛ یعنی اینکه خداوند عالم به سخنان سری است؛ آنچه از نظر نجواکنندگان سری شمرده میشود برای خداوند مکشوف و ظاهر است.
منظور آیه این نیست که خدا مانند اهل نجوا وجودی محدود دارد، وجودی که دومی و سومی هم برایش فرض میشود، تا پرسیده شود که چرا در
سوره مائده، گویندگان به اینکه خدا ثالث ثلاثه است را
کافر خوانده، و آنگاه خودش را در این آیه، چهارمی سه نفر اهل نجوا، و ششمی پنج نفر آنان معرفی کرده است.
نکته دیگر اینکه بحث توحید از لحاظ بیان و گفتار و بحث و مناظره و تفکرات فلسفی و... شایعترین مباحث در بین اهل مذهب محسوب میشود؛ بنابراین طبیعی است که این بحث در مقام بیان در آیات قرآن و کلمات معصومان در سطح واحدی ارائه نشده باشد، بلکه در تمامی این مباحث میزان درک مخاطب و بهرهای که از این حقیقت میتواند نصیب او شود لحاظ شده است.
وحدت حقه حقیقیه (غیر عددی) اکثراً در قالب اشارات بیان شده و کمتر مورد بحث و مناظره قرار گرفته است؛ در عین حال، کم نیستند بیاناتی که از
ائمه (علیهالسّلام) در باب این درجه از توحید (وحدت حقه حقیقیه) نقل شده است.
ولی توحید ظاهری که اکثراً در مقام بحث و مناظره با منکران مطرح شده، غیر از مقام تبیین حقیقت نهایی توحید است؛ ازاینرو میبینیم که در کلمات معصومان و قرآن نوع استدلال برای توحید خدا (از باب مماشات با مخاطب) در ظاهر به وحدت عددی تمایل دارد. (هرچند گوینده کلام از توهم وحدت عددی در مورد خداوند بدور است)، بلکه وقتی از باب ضرورت لازم باشد که توحید در مقام مخاطبه ذهنی بیان شود، چارهای نیست جز اینکه تصوری ذهنی را دامن زند و ذهن هم خواهناخواه در مورد یگانگی، فقط یگانگی عددی را درک میکند. اینگونه است که در
علم ریاضیات حتی بینهایت نیز در ذهن به صورت عدد متصور میشود.
از طرفی، قیدهای فراوانی که در سخنان معصومان به این عقیده دینی اضافه شده، مانع از این است که بتوان وحدت عددی را همان حقیقت توحید دانست. بنابراین، این تعارض ناشی از اصل و حقیقت امر نیست، بلکه مربوط به مقام بیان و خطاب است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «عین الربط بودن مخلوقات بر اساس آیه ۷ سوره مجادله» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۲/۱۶.