ضرورت رجعت در تشیع
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: رجعت،
تشیع،
مذهب،
اجماع.
پرسش: آیا رجعت از ضروریات مذهب تشیع است؟
بسیاری از اندیشمندان، اعتقاد به رجعت را از ضروریّات (ضروری، چند معنا دارد که در اینجا به معنای غیر قابل انفکاک بهکار رفته است.)
مذهب تشیّع (همچون
علّامه مجلسی که میگوید: «بدان که از جمله اجماعیّات شیعه، بلکه ضروریّات مذهب فرقه محقّه، حقّانیت رجعت است».
و در جای دیگر میگوید: «به گمان من، کسی که در امثال این موضوع
شک کند، در
امامان دین، شک کرده است».
شیخ حرّ عاملی میگوید: «صحّت رجعت، از ضروریّات
مذهب امامیّه است. همه علمای معروف، نویسندگان مشهور، بلکه عموم مردم میدانند که این، جزء مذهب شیعه است».
وی سپس نام افراد بسیاری را میبرد که در باب رجعت، کتاب نوشتهاند و اوّلین آنها،
سلیم بن قیس هلالی است که از
امیر مؤمنان (علیهالسّلام) روایت میکند و میگوید: «کار به جایی رسید که یقین من به رجعت، کمتر از یقینم به
قیامت نبود.»
وی سپس ماجرای گفتگوی
مؤمن طاق و
ابوحنیفه را در موضوع رجعت نقل میکند و نتیجه میگیرد که: «این جریان هم دلیل است که سنّی و شیعه، همه میدانستهاند که رجعت، جزء مذهب شیعه است، و این، معنای ضروری مذهب است که از
اجماع، بالاتر است»
مرحوم آیة اللَّه شیخ جواد تبریزی، رجعت را از
اصول مذهب نمیدانست؛ امّا به دلیل اخبار معتبر (که
تواتر اجمالی دارند)، آن را یقینی میدانست».
و برخی، انکار آن را موجب خروج از مذهب میدانند.
احتمالاً کثرت احادیث این باب - که به حدّ
تواتر، است - و نیز اعتبار شماری از این احادیث، موجب شده است که اعتقاد به رجعت، از ضروریّات مذهب شود.
امّا برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و اعتقاد به آن را به اثبات احادیث مربوط، وابسته دانستهاند. (مانند علّامه
سیّد محسن امین در
کتاب نقض الوشیعة و محمّد جواد مغنیه در
الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة مغنیه،
و محمّدرضا مظفّر در
عقائد الامامیّة البتّه گویا مقصود آنان، این بوده که اعتقاد به «رجعت»، مانند عدل و امامت از اصول مذهب نیست، (چنانکه در الجوامع و الفوارق بین السنّة و الشیعة
به این موضوع تصریح میکند.) و گرنه با توجّه به کمیت و کیفیت احادیث رجعت، باید آن را از ضروریّات مذهب دانست، هر چند از فروع اعتقادی است. (با توجّه به اینکه این بزرگان کتابهایشان را در پاسخ به مخالفان نوشتهاند، احتمال میرود که این نظر را به این دلیل دادهاند که مخاطب، ظرفیت درک آن را نداشته و به ناچار در حدّ ظرفیت او سخن گفتهاند. این روشی است که از شیوه تبلیغ
انبیا به دست آمده است.
پیامبر خدا (صلیاللّهعلیهوآله) فرمود: «اِنَّا مَعاشِرَ الاَنبِیاءِ اُمِرنا اَن نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلی قَدرِ عُقُولِهِم.»
امامان شیعه نیز به همین روش عمل کردهاند. مثلاً
امام صادق (علیهالسّلام) در پاسخ پرسش از امور بزرگی مانند رجعت، به دلیل آنکه مخاطبان نمیتوانستند معنای درست آن را درک کنند، پاسخ دادند که اینک وقت این حرفها نیست: «عَن زُرَارَةَ قَالَ: سَاَلتُ اَبا عَبدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) عَن هَذِهِ الاُمُورِ العِظامِ مِنَ الرَّجعَةِ وَ اَشباهِها فَقالَ: اِنَّ هَذَا الَّذی تَساَلُونَ عَنهُ لَم یَجِئ اَوانُهُ وَ قَد قَالَ اللَّه عزّ و جلّ: «بَلْ کَذَّبُواْ بِمَا لَمْ یُحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَاْتِهِمْ تَاْوِیلُهُ»
عیّاشی نیز در تفسیرش، مشابه این پرسش و پاسخ را به نقل از حمران از
امام باقر (علیهالسّلام) میآورد
به نظر میرسد به دلیل شباهت کامل متن پرسش و پاسخ، یک حدیث بوده و دو گونه نقل شده است.)
حدیثنت، برگرفته از مقاله «ضرورت رجعت در تشیع» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۱۸.