صمد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: صمد.
پرسش: کلمه الصمد در الله الصمد به چه معناست؟
پاسخ: برای واژه "
صمد " در واژهنامهها، روایات و کلمات مفسران معانی زیادی ذکر شده است؛ لذا در این مختصر نمونههایی را از هر سه گروه (لغت، روایت و
تفسیر ) بیان میکنیم.
راغب در مفردات میگوید: صمد به معنای آقا و بزرگی است که برای انجام کارها بهسوی او میروند و بعضی گفتهاند:"صمد" به معنای چیزی است که تو خالی نیست؛ بلکه پر است.
امام حسین ـ علیهالسلام ـ در حدیثی برای صمد پنج معنا بیان فرموده است:
۱. "صمد"، کسی است که در منتهای
سیادت و آقایی است؛
۲. صمد، ذاتی است دائم، ازلی و جاودانی؛
۳. صمد، وجودی است که جوف ندارد. به معنای هر چیز توپُری است که درونش خالی نباشد؛
۴. صمد، کسی است که نمیخورد و نمیآشامد؛
۵. صمد، کسی است که نمیخوابد.
در
روایت دیگری آمده است، صمد کسی است که قائم به نفس و بینیاز از غیر است.
از
امام علی بن الحسین ـ علیهالسلام ـ نقل شده است: صمد کسی است که
شریک ندارد و حفظ چیزی برای او مشکل نیست و چیزی از او مخفی نمیماند.
همچنین نقل شده است، مردم بصره نامهای به محضر امام حسین ـ علیهالسلام ـ نوشتند و از آن حضرت معنای صمد را پرسیدند،
امام ـ علیهالسلام ـ در پاسخ آنها فرمود:
"بسم اللَّه الرحمن الرحیم، اما بعد؛ در قرآن بدون آگاهی مجادله و گفتوگو نکنید؛ چراکه من از جدم رسول اللَّه شنیدم می فرمود: هر کس بدون
علم سخن بگوید، باید در محلی از
آتش که برای او تعیین شده جای گیرد، خداوند خودش صمد را
تفسیر فرموده است: "
لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ ":نه زاد و نه زاده شد و احدی مانند او نیست؛ ... آری خداوند صمد، کسی است که از چیزی به وجود نیامده و در چیزی وجود ندارد و بر چیزی قرار نگرفته، آفریننده اشیا و
خالق آنهاست، همه چیز را به قدرتش به وجود آورده، آنچه را برای
فنا آفریده به ارادهاش از هم متلاشی میشود و آنچه را برای
بقا خلق کرده، به علمش باقی میماند، این است خداوند صمد...".
لازم به ذکر است با توجه به معناهایی که در روایات برای "صمد" بیان شد، در واقع همه آنها به یک حقیقت بازگشت میکند و آن بزرگ و آقایی است که بینیاز از هر چیز میباشد، و همه نیازمند به او هستند.
علامه طباطبایی میگوید: معنای اینکه خدا
صمد است، این است که هر چیزی در
ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهای مقاصد است. اصل در معنای کلمه "صمد" قصد کردن و یا قصد کردن با اعتماد است. وقتی گفته میشود:"صمده، یصمده، صمدا" از باب "نصر، ینصر"، معنایش این است که فلانی قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد؛ درحالیکه بر او اعتماد کرده بود. بعضی از مفسران این کلمه را ـ که صفت است ـ به معانی متعددی تفسیر کردهاند که برگشت بیشتر آنها به این معناست: "سید و بزرگی که از هر سو به جانبش قصد میکنند تا حوایجشان را برآورد" و چون در آیه مورد بحث مطلق آمده، همین معنا را میدهد؛ پس خدای تعالی سید و بزرگی است که تمام موجودات
عالم در تمام حوایجشان او را قصد میکنند.
آری وقتی خدای تعالی پدید آورنده همه عالم است و هر چیزی که دارای هستی است، هستی را خدا به او داده؛ پس هر چیزی که نام "چیز" بر آن صادق باشد، در ذات و صفات و آثارش محتاج به خداست و در رفع حاجتش او را قصد میکند؛ همچنان که خودش فرموده: «
أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ »؛ «آگاه باشید که ایجاد و
تدبیر تنها به دست اوست»
و نیز بهطور مطلق فرموده: «
وَ أَنَّ إِلی رَبِّکَ الْمُنْتَهی »؛ «محققاً منتهای هر چیزی بهسوی اوست»
پس خدای تعالی در هر حاجتی که در عالم وجود تصور، شود صمد است؛ یعنی هیچ چیز قصد هیچ چیز دیگر نمیکند، مگر آن که منتهای مقصدش او است و برآمدن حاجتش بهوسیله اوست.
از اینجا روشن میشود که اگر الف و لام بر سر کلمه "صمد" در آمده، منظور افاده حصر است، میفهماند تنها خدای تعالی صمد علی الاطلاق است؛ برخلاف کلمه "احد" که الف و لام بر سرش درنیامده، برای اینکه این کلمه با معنای مخصوصی که افاده میکند، در جمله اثباتی بر احدی غیر خدای تعالی اطلاق نمیشود؛ پس حاجت نبود که با آوردن الف و لام حصر احدیت را در جناب
حق تعالی افاده کند یا احدیت معهودی از بین احدیتها را برساند.
پایگاه اسلام کوئست.