شوخطبعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شوخطبعی،
حضرت علی علیهالسلام.
پرسش: آیا مخالفان امام علی ـ علیهالسلام ـ شوخطبعی ایشان را نشانی از شایسته نبودن حضرتشان برای خلافت عنوان کردهاند؟
پاسخ:
افرادی که بعد از رحلت نبی مکرم اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با
امامت و
خلافت امام علی ـ علیهالسلام ـ مخالفت کردند، بهانههای مختلفی آوردند که یکی از آنها این بود که ایشان زیاد شوخی میکند!
منظور آنان از این جمله، عیبگیری بر حضرتشان بوده و ظاهراً خواستند به غلط به مردم چنین بباورانند که ایشان همه چیز را به شوخی میگیرد و انسانی جدی نیست؛ و گرنه صرف شوخطبعی نقص به شمار نمیآید.
در مورد اینکه چه کسانی این
عیب را بر حضرت مطرح کردند، دو دیدگاه وجود دارد:
آنچه از سخنان امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ در
نهج البلاغه به دست میآید، این است که عمرو عاص در زمان خلافت آن حضرت، این مطلب را میان اهل شام پخش میکرد.
ولی ابن ابیالحدید چنین تبلیغاتی را به خلیفه دوم نیز نسبت میدهد.
که البته ممکن است چنین سخنانی از زمان رحلت
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مطرح شده و در ادامه، عمرو عاص در زمان
معاویه مبادرت به پخش آن کرده باشد.
در هر صورت اینکه چنین نسبتی به آن حضرت داده شده است در
تاریخ وجود دارد؛ اما پاسخی که
امام علی علیهالسلام به آنان میدادند، جالب است.
ایشان میفرماید: «مرا از پسر زانیه تعجب است، که به مردم شام وانمود میکند که در من شوخطبعی است، و انسانی بازیگرم، شوخی میکنم و در بازی کردن کوشایم. او به
باطل سخن گفته، و با اینگونه
سخن مرتکب
گناه شده. بدانید که بدترین گفتار
دروغ است. او در سخن راندن
دروغ میگوید، و وعده میدهد و تخلف میکند؛ چون درخواست میکند، اصرار میورزد، و چون از او درخواست شود، بخل میورزد، به عهدش خیانت میکند و قطع رحم مینماید، و چون به میدان
جنگ آید، برای شعلهور ساختن جنگ چه امر و نهیها میکند، البته پیش از بیرون آمدن شمشیرها از غلاف!!، و چون جنگ آغاز شود بزرگترین حیلهاش برای نجات خود، نشان دادن عورتش به مردم است! به خدا قسم، یاد
مرگ مرا از بازی باز میدارد، و نسیان آخرت او را از گفتن
حق مانع میشود. او با معاویه بیعت نکرد، مگر به شرط بخشیده شدن
مصر به او، و اخذ رشوه کمی برای دست برداشتن از دین.
البته باید توجه داشت امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ به جهت جامعیت وجودی، واجد صفات متعدد ـ بلکه جامع اضداد ـ بودند؛ از یکسو آن حضرت انسانی شوخطبع و شاداب بوده و در جای مناسب به اقتضای حال مزاح نموده و دارای طبع نرم و لطیفی بودند؛ اما درعینحال در جایی که اقتضای جدیت و صلابت داشت، به اندازهای شدت
عمل به خرج میدادند که حتی دوستان از هیبت آن حضرت به هراس میافتادند.
برخی گزارش کنندگان جنگ احد میگویند: در هنگامی که جنگ شدید شده بود، چشمان آن حضرت مانند دو کاسهای از خون بود و از برق نگاه آن حضرت، دلها از جا کنده میشد.
پایگاه اسلام کوئست.