شناسایی سپاه دشمن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شناسایی سپاه دشمن، کسب اطلاعات، اعزام گشتی.، فنون نظامی، اصول استتار.
پرسش : آيا در سيره پيامبر شناسايی سپاه دشمن قبل از آغاز عمليات نظامی مرسوم بوده است؟
پاسخ: «از روزگاران گذشته تاکنون کسب اطلاعات از دشمن چه در زمان
صلح و چه در زمان جنگ مرسوم و
متداول بوده و اطلاعات نقش بزرگ و مؤثری در امور نظامی دارد.
ارتشی که اطلاعات سودمند از دشمن و روحیه و آیین جنگی او نداشته باشد، مانند کوری است که حتی پیش پای خود را نمیبیند و در هر لحظه ممکن است با خطرهای بزرگ روبهرو شود.
فراهم ساختن وسایل
مادی و ایجاد عوامل روحی که بتواند در تقویت بنیه
ارتش مؤثر واقع شود، وقتی و مفید است که با اطلاعات دقیق و صحیح همراه باشد؛ یعنی ابزار نظامی و تجهیزات با توجه به اطلاعات کسب شده از دشمن و متناسب با آنها؛ بنابراین ۸۰% پیروزی به آمادگی قبلی و اطلاعات
اکتسابی از وضع دشمنی مربوط است.»
با اینکه اصول نظامی و تاکتیکهای جنگی امروز با گذشته تفاوت زیادی کرده است، ولی ارزش کسب اطلاعات از اوضاع دشمن و آگاهی از اسرار نظامی و فنون جنگی آنها و
استعداد نیروهایی که به میدان نبرد میروند، هنوز به قوت خود باقی است. اکنون نیز این مسئله اساس نبردها و پایه پیروزیها است؛ البته این موضوع امروز جنبه
آموزش به خود گرفته است و کلاسها و آموزشگاههایی برای
تدریس اصول جاسوسی و ضد جاسوسی پدید آمده است. امروز سران کشورهای بزرگ، قسمت مهمی از موفقیت خود را در گسترش سازمانهای جاسوسی خود میدانند که بتوانند پیش از نبرد، از نقشههای جنگی و طرحها و برنامههای نظامی دشمن آگاه باشند و طبق اطلاعات به دست آمده به تجهیز امکانات و نیروهای نظامی خودشان بپردازند.
در تمام نبردها کسب اطلاعات، نخستین گام پیروزی بود، تا فرمانده
لشکر از استعداد دشمن و نقطه تمرکز و روحیه
جنگجویان آگاه نباشد، چهبسا ممکن است در نخستین برخورد شکست بخورد. یکی از روشهای پیامبر(ص) در تمام نبردها کسب اطلاعات از پایه آمادگی دشمن و محل او بود.
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ نیز به
فنون نظامی تسلط کامل داشت؛ لذا درباره شناسایی موقعیت و وضع نظامی دشمن اقداماتی قبل از رویارویی مستقیم با دشمن انجام میداد و سپس سپاه خود را براساس همین شناسایی آرایش نظامی میداد.
برای نمونه، رسول خدا «عدی» و «طلحه بن عبید الله» و «سعید بن زید» را برای کسب اطلاعات از مسیر کاروان قریش و تعداد
محافظان کاروان و نوع کالایشان اعزام نمود: اطلاعات رسیده به قرار زیر بود:
۱. کاروان بزرگی است که تمام اهل
مکه در آن شرکت دارند؛
۲. سرپرست کاروان «
ابوسفیان» و در حدود چهل نفر
پاسبانی آن را بر عهده دارند؛
۳. هزار شتر، مال التجاره را حمل میکنند، و ارزش کالا حدود پنجاه هزار
دینار است.
در کسب اطلاعات نیز پیامبر بسیار دوراندیش و آگاه بوده است.
پس از آن دستور داد زنگهای
شتران را باز کنند و اقدامات احتیاطی به منظور جلوگیری از کشف حرکت
ستون و رعایت
مقررات استتار انجام گیرد و از هرگونه فعالیت و حرکتی که ممکن است مأمورین احتمالی دشمن را آگاه نماید، خودداری گردد.
فرماندهی نیروی «عقبدار» (پشتیبانی) را به «قیس مازنی» واگذار کرد و خود فرماندهی «جلودار» را بر عهده گرفت و فرمان پیشروی داد.
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ بهخاطر اهمیت امور نظامی توجه به اصول نظامی داشت، در امر اطلاعات دقیق و کوشا بود، معمولاً جلوی سپاهیان حرکت میکرد و اغلب مسافتی جلو میافتاد و به
کاوش می پرداخت.
ازاینرو ستون رزمی اسلام در نقطهای که کاملاً با «اصول استتاری» موافق بود، موضع میگرفت و از هرگونه
تظاهر که باعث کشف اسرار گردد جلوگیری مینمود و دستههایی مختلف را به کسب اطلاعات از قریش و کاروان اعزام میکرد. در یکی از جنگها خود پیامبر با یک
سرباز دلاور مسافتی راه رفتند، بر
رئیس قبیلهای وارد شده و به او گفتند: از قریش و
محمد و یاران او چه اطلاعی داری؟
وی چنین گفت: به من گزارش دادهاند که محمد و یاران او چنین روزی از
مدینه حرکت کردهاند؛ اگر گزارش دهنده راستگو باشد، اکنون او و یارانش در چنین نقطهای هستند، (و نقطهای را که ستون اسلام در آنجا موضع گرفته بودند، نشان داد) و نیز به من خبر دادهاند که قریش در چنین روزی از مکه حرکت کردهاند، اگر گزارش دهنده راستگو باشد، ناچار اکنون در فلان نقطه هستند، (نقطهای را معین کرد که قریش درست در آنجا تمرکز داشتند.)
۱. یک گروه گشتی که در میان آنها، زبیر عوام و سعد أبیوقاص بود، به فرماندهی علی علیهالسلام، کنار آب بدر رفتند تا اطلاعات بیشتری به دست آورند، دو
غلام اسیر کردند که این دو اسیر اطلاعات لازم را به پیامبر دادند.
۲. دو نفر
مأموریت پیدا کردند که وارد دهکده «بدر» شوند و اطلاعاتی از کاروان به عمل آورند، آنها در کنار تلی نزدیک به آب پیاده شدند، وانمود کردند که تشنه هستند و آمدهاند آب بخورند، اتفاقاً در کنار چاه دو زن با یکدیگر سخن می گفتند: یکی به دیگری میگفت: که چرا قرض خود را نمیدهی، میدانی من نیازمندم؛ دیگری در پاسخ وی میگفت: که فردا یا پس فردا کاروان میرسد و من برای کاروان کار میکنم، و سپس بدهی خود را ادا مینمایم.
«مجدی بن عمرو» که در نزدیکی این دو زن بود، گفتار بدهکار را
تصدیق کرد و آن دو زن را از هم جدا نمود، هر دو سوار از شنیدن این خبر خوشحال شدند، با رعایت قاعده «
استتار» خود را به
فرماندهی کل قوای اسلام رساندند، و پیامبر را از آنچه شنیده بودند، آگاه ساختند؛ اکنون پیامبر گرامی ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ با کسب این اطلاعات از ورود
کاروان و موقعیت
قریش کاملاً آگاه شده است؛ لازم است به مقدمات کار بپردازند.
عباس عموی پیامبر که یک مسلمان واقعی غیر متظاهر به اسلام بود، پیامبر را از نقشه جنگی
قریش آگاه ساخت. عباس نامهای به خط و
امضا و مهر خودش نوشت و آن را به شخصی از
قبیله «بنیغفار» سپرده، تعهد گرفت که آن را ظرف سه روز به پیامبر برساند. قاصد هنگامی نامه را رساند که پیامبر در باغهای خارج شهر به سر میبرد. وی پس از عرض ادب نامه سربسته را به دست حضرت داد. پیامبر نامه را خواند؛ ولی مضمون آن را به یاران نگفت.
ناگفته پیداست که رسول خدا، هرچه زودتر باید یاران خود را، از
نقشه دشمن آگاه سازد، از این رو پس از مراجعت به شهر، نامه را برای همه خواند.
دستههایی هستند که وظیفه گردآوری اخبار مربوط به نیروها و تجهیزات دشمن و نیز اخبار مربوط به زمین را بر عهده دارند و بر دو نوعند:
دستههای کوچک و سریع که وظیفه گردآوری اخبار بر عهده آنهاست، و حق درگیری ندارند.
دستههایی که اخبار را از طریق جنگ به دست میآوردند و ازاینرو در شمار و تجهیزات از گشتیهای شناسایی نیرومندترند.
مسلمانان با این گشتیها میخواستند که در برابر
مشرکان،
یهود و
منافقان قدرتنمایی نموده تا برای نشر
دین آزادنه تبلیغ نمایند.
با ذكر نمونههايی از عمليات نظامی پيامبر ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ و ارسال مأمورين شناسايی قبل از آغاز عمليات كه تقريباً در تمام جنگها مستقيماً توسط خودش يا افراد مورد اطمينان انجام می گرفت، نتيجه میگيريم كه پيامبر ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ از آن جهت كه پيروزیهای نظامی در پيشبرد
اهداف عالی اسلام و
رسالت آن حضرت نقش بهسزايی داشت، لذا به اين كار اهميت فوقالعاده قائل بوده است.
سایت اندیشه قم