• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شرایط پالایش عقیده

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: پژوهش‌ها، تأنّی،

پرسش: چگونه می‌توان به نتیجه پژوهش‌ها در امور اعتقادی اطمینان یافت؟



بدون این شرایط، اطمینان به نتایج پژوهش‌ها حاصل نمی‌گردد:


تأنّی، به معنای خودداری از شتاب کردن در اظهار نظر و انتظار پخته شدن رأی است. پژوهش‌گر، آن‌گاه که در مسئله‌ای می‌اندیشد، نخست به یک‌اندیشه ابتدایی می‌رسد که نمی‌توان بر آن اعتماد کرد. تأنّی، به پژوهش‌گر فرصت می‌دهد تا به تدریج با بررسی دقیق و توجّه به جوانب گوناگون مسئله،‌ اندیشه‌ای پخته و قابل اعتماد، عرضه بدارد.
امام علی (علیه‌السّلام) فرموده است:
«الرَّایُ مَعَ الاَناةِ، و بِئسَ الظَّهیرُ الرَّأیُ الفَطیرُ؛ رأی [درست]، با تانـّی حاصل می‌گردد و بدترین پشتوانه، رأی ناپخته (خام) است. »
نقطه مقابل تأنّی، شتاب کردن است و شتاب کردن، از آن‌جا که پژوهش‌گر را از فرصت‌های کافی برای بررسی کامل و رسیدگی تمام عیار، محروم می‌کند، زمینه‌ساز لغزش‌ اندیشه و اشتباه در بررسی می‌گردد، چنان‌که امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
« ثمرة العجلة العثار؛ لغزش ثمره شتاب کردن است. »
«العَجَلُ یوجِبُ العِثارَ؛ شتاب کردن، سبب لغزش می‌شود.»
از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز چنین گزارش شده است:
«مَن تَاَنّی اصَابَ او کادَ، و مَن عَجِلَ اخطَاَ او کَادَ؛ آن‌که تانـّی بورزد، به واقع می‌رسد، یا بدان نزدیک می‌شود؛ و آن‌که شتاب بورزد، خطا می‌کند، یا به خطا نزدیک می‌شود.» پس تأنّی، پژوهش‌گر را به رأی درست، نزدیک می‌کند و اگر دیگر شرایط پالایش عقیده فراهم آید، او به واقعیت دست می‌یابد و چنانچه شرایط دیگر فراهم نگردد و به واقعیت دست نیابد، لااقل بدان نزدیک می‌شود. در مقابل، شتاب، پژوهش‌گر را به خطا می‌اندازد و اگر شخص شتاب زده در بررسی‌هایش به واقع نیز برسد، یک اتّفاق است. از این‌رو، امام علی (علیه‌السّلام) فرزندش امام مجتبی (علیه‌السّلام) را چنین سفارش کرده است:
«اَنهاکَ عَنِ التَّسَرُّعِ بِالقَولِ وَ الفِعلِ؛ تو را از شتاب‌زدگی در گفتار و رفتار، بر حذر می‌دارم.»

۲.۱ - تجربه

به‌طور طبیعی، رأی کسانی که در اظهار نظر و بررسی، از تجربه و خُبرویّت بهره نمی‌برند، نادرست و غیر واقعی است. امام علی (علیه‌السّلام) نقش تجربه و تأثیر آن را در شناخت، چنین به تصویر می‌کشد:
«کُلُّ مَعرِفَةٍ تَحتاجُ اِلَی التَّجارِبِ؛ هر شناختی، به تجربه‌هایی نیازمند است. »
در حدیثی دیگر، امام علی (علیه‌السّلام) معارف عقلی را به دو بخش تقسیم می‌کند:
«العَقلُ عَقلانِ: عَقلُ الطَّبعِ و عَقلُ التَّجرِبَةِ و کِلاهُما یُؤَدّی اِلَی المَنفَعَةِ؛ عقل، دو گونه است: عقل سرشتی و عقل اکتسابی. و هر دو به سود می‌انجامد. »
همچنین در حدیثی دیگر، چنین فرموده است:
«فِی التَّجارِبِ عِلمٌ مُستَانِفٌ؛ در تجربه‌ها، دانش جدید [نهفته] است. »
و نیز چه رسا و زیبا فرموده است که:
«رَأیُ الرَّجُلِ عَلی قَدرِ تَجرِبَتِهِ؛ [ارزش] رأی آدمی، به‌اندازه تجربه و خُبرویّت اوست. »
یعنی هر چه تجربه انسان در زمینه‌هایی که اظهار رأی می‌کند، افزون‌تر گردد، اظهار نظرش به واقع نزدیک‌تر می‌شود. به سخن دیگر، هر که باتجربه و خبره‌تر باشد، رأیش استوارتر است.
در روایت دیگری، از امام علی (علیه‌السّلام) چنین نقل شده است:
«املَکُ النّاسِ لِسَدادِ الرَّأیِ کُلُّ مُجَرَّبٍ؛ سرآمدِ مردم در داشتنِ رأی استوار، انسان‌های باتجربه‌اند.»
بنا‌بر‌این، امام علی (علیه‌السّلام) دانشی را که از راه تجربه به دست می‌آید، دقیق‌تر از دانشی می‌داند که تنها در فضای درس و بحث حاصل گردد.
به عقیده ایشان، طبّ تجربی از طبّ کلاسیک به حکمت و علم‌پزشکی، نزدیک‌تر است. بدین جهت می‌فرماید:
«المُجَرَّبُ احکَمُ مِنَ الطَّبیبِ؛ انسان باتجربه، داناتر از پزشک است.» از نگاه امام (علیه‌السلام)، به عنوان یک قاعده عمومی، در هر زمینه که تجربه کافی فراهم شود، کار، محکم و استوار می‌گردد، و چه رسا این مطلب را در این سخن فرموده است:
«مَن حَفِظَ التَّجارِبَ اصابَت افعالُهُ؛ آن‌که تجربه آموزد، رفتارش استوار می‌گردد. »

۲.۲ - تمرکز‌اندیشه

تمرکز‌اندیشه، جوانب هر مسئله را برای پژوهشگر روشن می‌سازد و موجب می‌گردد وی رأیش را با اعتنا و توجّه به همه ملزومات ارائه می‌کند. هر چه انسان در پژوهش، به تمرکز بیشتر در‌اندیشه برسد، به حقیقت، نزدیک تر می‌شود و هر چه تمرکزش کمتر گردد، از حقیقت، دورتر می‌شود. از این رو، اگر پژوهشگر می‌خواهد از رأیی استوار برخوردار باشد، می‌باید عوامل تمرکز‌اندیشه را فراهم سازد و از موانع تمرکز، دوری کند.

۲.۲.۱ - عوامل تمرکز‌ اندیشه

مهم‌ترین عواملی که به تمرکز فکر می‌انجامند، در این روایت امام صادق (علیه‌السّلام) جمع شده‌اند:
«خَمسُ خِصالٍ مَن فَقَدَ واحِدَةً مِنهُنَّ لَم یَزَل ناقِصَ العَیشِ زائِلَ العَقلِ مَشغولَ القَلبِ: فَاوَّلُها صِحَّةُ البَدَنِ، وَ الثّانِیَةُ الاَمنُ، وَ الثّالِثَةُ السَّعَةُ فِی الرِّزقِ، وَ الرّابِعَةُ الاَنیسُ المُوافِقُ... وَ الخامِسَةُ (و هِیَ تَجمَعُ هذِهِ الخِصالَ) الدَّعَةُ؛ پنج خصلت است که هر کس یکی از آنها را از دست بدهد، دل مشغول، پریشان عقل و ناکام در زندگی می‌شود: نخست. سلامت بدن، دوم. امنیّت، سوم. گشایش در روزی، چهارم. رفیق سازگار، و پنجم. آرامش که همه این ویژگی‌ها را در خود دارد.»
در این حدیث، امام صادق (علیه‌السّلام) از خصلت‌هایی که نقش اساسی در کام روایی در زندگی، سلامت فکر و آرامش خاطر دارند، سخن می‌گوید؛ خصلت‌هایی که بودن آنها سبب تمرکز‌اندیشه می‌شود و نبود آنها تمرکز را بر هم می‌زند.

۲.۳ - پویایی‌ اندیشه

پویایی و نشاط‌اندیشه و جلوگیری از بسته‌اندیشی، شرطی دیگر برای دستیابی به عقیده درست و رأی استوار است. سفارش امام علی (علیه‌السّلام) در این زمینه، چنین است:
«امخِضُوا الرأی مَخضَ السّقَاء یُنتِج سَدیدَ الآراءِ؛ نظر را مانند مَشکِ کَره‌گیری، به هم زنید تا آرای استوار، به بار آورَد. »
اگر‌ اندیشه بر محور یک رأی، سرسختی بورزد و در آن جولان ندهد، به جمود و تحجّر می‌رسد و در نتیجه نشاطش بر هم می‌خورد و از جنبش و رشد باز می‌ماند و قدرت شناخت درست نظریّه‌ها و سنجش دقیق آنها را از نظر درستی و بطلان یا ضعف و قوّت، از کف می‌دهد.
بدین جهت، امام (علیه‌السّلام) به پژوهش‌گر تأکید می‌ورزد که برای رسیدن به باورهای درست و آرای استوار، می‌باید با جنبش و پویایی‌اندیشه، خود را از بسته‌اندیشی رها سازد و آرای علمی را در ذهن خویش کاملاً بر هم زند و در ابعاد گوناگون مسئله به دقّت بنگرد.

۲.۴ - تبادل نظر

یکی دیگر از شرایط پالایش عقیده، تبادل نظر است. سفارش امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) در این باره، چنین است:
«اِضرِبوا بَعضَ الرَّایِ بِبَعضٍ یَتَوَلَّدُ مِنهُ الصَّوابُ؛ آرا را بر هم زنید تا از آن، درستی به دست بیاید. »
از این سخن، چنین نتیجه‌گیری می‌شود که تبادل نظر به دور از تعصّب، به‌طور طبیعی، نقاط قوّت و ضعف و نیز خطا و درستی آرا و نظریّه‌ها را روشن می‌سازد. بر این پایه، آن‌که به خود اجازه می‌دهد که در آرای دیگران، تحقیق و بررسی کند، اگر اهل پژوهش باشد، می‌تواند آرای درست را از نادرست تشخیص دهد. امام علی (علیه‌السّلام) فرموده است:
«مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطَاَ؛ آن‌که به پیشواز آرای گوناگون می‌رود، لغزشگاه‌ها را می‌شناسد. »
در مقابل، کسی که به خود اجازه نمی‌دهد که در آرای دیگران بنگرد و از آنها اطلاع یابد، بلکه در هر زمینه که با آن رو‌به‌رو می‌شود، با شتاب به اظهار نظر می‌پردازد و تنها به راهنمایی‌اندیشه خود، اعتنا و بر آرای عقلی خویش اعتماد می‌کند، به گفته امام علی (علیه‌السلام)، در این آرای گوناگون، گرفتار خطاهای آشکار و فرساینده می‌شود:
«مَن جَهِلَ وُجوهَ الآراءِ اعیَتهُ الحِیَلُ؛آن‌که درباره آرای گوناگون، جهالت ورزد، ترفندها او را از پای در می‌آورند.»

۲.۵ - امدادهای غیبی

امدادهای غیبی، نقش بزرگی در دست یافتن به باورهای علمی، شناخت حقیقت و پالایش عقیده دارند. انسان، هر قدر هم که ورزیده و ماهر و آگاه باشد، به دلیل محدود بودن معلوماتش، نمی‌تواند به تمام ابعاد مسائل مورد بررسی خود احاطه یابد و از کلّیه زوایای آنها آگاه شود. از این‌رو، اگر بخواهد واقع را بویژه در مسائل پیچیده علمی بیابد، به امدادهای غیبی، و به تعبیر دیگر، به گونه‌ای از الهام و اشراق، نیاز دارد. بدین‌جهت، الکسیس کارل، معتقد است که اکتشافات علمی، تنها نتیجه‌ اندیشه انسان نیست. وی در این زمینه می‌گوید:
به یقین، اکتشافات علمی، تنها محصول و اثر فکر آدمی نیست و نوابغ، علاوه بر نیروی مطالعه و درک قضایا، از خصایص دیگری چون: اِشراق و تصوّر خلاّقه، برخوردارند. آنان با اشراق، چیزهایی را که بر دیگران پوشیده است، می‌یابند و روابط مجهول بین قضایایی را که ظاهراً با هم ارتباطی ندارند، می‌بینند و وجود گنجینه‌های مجهول را به فراست در می‌یابند. تمام مردان بزرگ، از موهبت «اشراق» برخوردارند و بدون دلیل و تحلیل، آنچه را دانستنش اهمّیت دارد، می‌دانند.... یک دانشمند بزرگ، خود به خود، به سوی راهی که منجر به کشف تازه‌ای خواهد شد، کشانده می‌شود. این، همان کیفیتی است که پیش از این، «الهام» نامیده می‌شد.
دانشمندان را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: یکی منطقی و دیگری اِشراقی. علوم، ترقّیِ خود را مرهون این دو دسته متفکّرند. در علوم ریاضی نیز که اساس و پایه‌ای کاملاً منطقی دارد، اِشراق، سهم دارد.... در زندگی عادی نیز مانند قضایای علمی، اشراق، یک عامل شناسایی قوی و در عین حال خطرناک است و تمیز آن از توهّم، گاه دشوار است... و فقط مردان بزرگ و پاکان ساده دل می‌توانند با آن به کمال و اوج زندگی معنوی برسند. این موهبت، حقّا شگفت‌انگیز است، تا جایی که درک واقعیت، بدون دلیل و تعقّل، برای ما غیر قابل تفسیر می‌نماید.
[۳۶] کارل، آلکسیس، انسان موجود ناشناخته، ص۱۳۹-۱۴۰، ترجمه پرویز دبیری، تهران شرکت افست.

همین نظریّه را دانشمند ریاضیدان فرانسوی، ژاک‌هاداما، تأیید می‌کند، آن‌جا که می‌گوید:
وقتی ما به شرایط اکتشافات و اختراعات می‌اندیشیم، محال است بتوانیم اثر ادراکات ناگهانی درونی را نادیده بگیریم. هر دانشمند پژوهش‌گری، کم و بیش، این احساس را کرده است که زندگی و مطالب علمی او، از یک رشته فعالیت‌های متناوب تشکیل شده است که در عدّه‌ای از آنها، اراده و شعور وی مؤثّر بوده و بقیّه، حاصل یک سلسله الهامات درونی بوده‌اند.
بنا‌بر‌این، می‌توان گفت که: هر چه امدادهای غیبی و الهامات درونی یک‌اندیشمند افزون‌تر شوند، آرا و عقایدش درست‌ترند و می‌تواند حقایق علمی بیشتری را کشف کند، و اگر این امدادها به کمال برسند، آرا و عقاید انسان از خطا مصونیت می‌یابد.

۲.۵.۱ - ریشه اشراق‌های درونی

امّا ریشه این اشراق‌ها و الهامات درونی چیست؟ مادّه گرایان از پاسخ دادن بدان ناتوان‌اند؛ ولی خداپرستان می‌دانند که ریشه آن، خداوند است. خداوند متعال است که بر بنده‌اش منّت می‌گذارد و این موهبت را به هر که بخواهد، به‌اندازه شایستگی‌اش و به مقتضای حکمت‌الهی، عنایت می‌فرماید، و دعا یکی از وسایل دست‌یابی به این شایستگی است. از این‌رو، امام سجّاد (علیه‌السّلام) خداوند را می‌خواند و به ما می‌آموزد که خداوند را این‌گونه بخوانیم تا ما را بر آرای استوار، مدد برساند:
«و اَعوذُ بِکَ مِن دُعاءٍ محَجوبٍ، و رَجاءٍ مَکذوبٍ، و حَیاءٍ مَسلوبٍ، وَ احتِجاجٍ مَغلوبٍ، و رَأیٍ غَیرِ مُصیبٍ؛ [خدایا!] به تو پناه می‌برم، از: دعای به مانع خورده، امید دروغین، بی‌حیایی، استدلالی که شکست خورده، و رأی نااستوار.»
به علاوه، می‌باید توجّه کنیم که «دعا»، یکی از ریشه‌های الهام و اشراق است و انسان را به سوی ریشه‌های دیگر نیز می‌کشاند.


۱. اربلی، ابن‌ابی الفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۱۴۱.    
۲. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۷۸، ص۸۱، ح۷۶.    
۳. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۲۷، ح۲۹.    
۴. لیثی واسطی، علی بن ابی‌نزال، عیون الحکم و المواعظ، ص۳۹، ح۸۴۸.    
۵. ابو‌القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۷، ص۳۱۰، ح۸۵۸.    
۶. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۳، ص۲۵۹، ح۳۰۸۲.    
۷. قضاعی مصری، محمد بن سلامة، مسند الشهاب، ج۱، ص۲۳۲، ح۳۶۳.    
۸. متقی‌ هندی، علی بن حسام، کنز العمّال، ج۳، ص۹۹، ح۵۶۷۸.    
۹. مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۲۲۱، ح۱.    
۱۰. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۷، ح۸.    
۱۱. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۷۱ ص۳۳۹، ح۵.    
۱۲. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۷۸، ص۹۸.    
۱۳. ر. ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه عقاید اسلامی، ج۲، ص۴۵۶، ح۱۷۷۵.    
۱۴. ر. ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه عقاید اسلامی، ج۲، ص۴۵۴، ح۱۷۷۲.    
۱۵. ر. ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه عقاید اسلامی، ج۲، ص۴۵۴، ح۱۷۷۳.    
۱۶. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۸۸، ح۴۳.    
۱۷. لیثی واسطی، علی بن ابی‌نزال، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۶۹، ح۴۹۴۳.    
۱۸. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص۱۹۶، ح۲۲۲.    
۱۹. لیثی واسطی، علی بن ابی‌نزال، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۱۹، ح۲۷۰۴.    
۲۰. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص۶۴، ح۱۲۴۸.    
۲۱. لیثی واسطی، علی بن ابی‌نزال، عیون الحکم و المواعظ، ص۴۵، ح۱۱۲۸.    
۲۲. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص ۶۶۶، ح۱۵۲۷.    
۲۳. صدوق، محمد بن‌ علی، الخصال، ص۲۸۴، ح۳۴.    
۲۴. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۱۹۹.    
۲۵. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۸۶، ح۵.    
۲۶. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص۱۵۸، ح۹۱.    
۲۷. لیثی واسطی، علی بن ابی‌نزال، عیون الحکم و المواعظ، ص۹۱، ح۲۱۵۰.    
۲۸. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص۱۵۸، ح۸۹.    
۲۹. لیثی واسطی، علی بن ابی‌نزال، عیون الحکم و المواعظ، ص۹۱، ح۲۱۵۴.    
۳۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۲۲، ح۴.    
۳۱. ابن بابویه قمی، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۸.    
۳۲. امام‌علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغة، ص۳۴۳، حکمت ۱۷۳.    
۳۳. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۹۰.    
۳۴. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص۵۸۴ح۲۲۳.    
۳۵. لیثی واسطی، علی بن ابی‌نزال، عیون الحکم و المواعظ، ص۴۵۳، ح۸۱۲۸.    
۳۶. کارل، آلکسیس، انسان موجود ناشناخته، ص۱۳۹-۱۴۰، ترجمه پرویز دبیری، تهران شرکت افست.
۳۷. مطهری، مرتضی، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص۸۰.    
۳۸. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۹۴، ص۱۵۶.    
۳۹. ر. ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه عقاید اسلامی، ج۲، ص۴۸۱ (خاستگاه الهام).    



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «شرایط پالایش عقیده» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۳/۲۱.    


رده‌های این صفحه : مقالات حدیث‌نت




جعبه ابزار