سیاستهای نظامی امام علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام علی (علیهالسّلام)،
تاریخ،
جنگ،
سیاست،
حکومت امام علی،
دانش،
غفلت.
پرسش: امام علی (علیهالسّلام) سیاستهای نظامی داشت؟
پاسخ:
امام علی (علیهالسّلام)، رزمآوری شجاع بود و بیباک. هماوردجویی او در میدانهای نبرد، و فرازمندی او در نبردها، شهره
تاریخ است. افزون بر این، او فرماندهی بود تیزنگر، مدبّر و حزماندیش.
اینکه
حکومت امام علی (علیهالسّلام) با وجود کوتاهی، یکسر به
جنگ و نبرد داخلی با توطئهگران گذشت، بسی تاسّفآور است؛ امّا سیره او در این نبردها سرشار است از آموزههای نظامی و نگرش انسانی، و آکنده از کرامت در جنگ و نبرد، و بسی درسآموز و بیدارگر.
سیاستهای علی (علیهالسّلام) را در نبرد، بدینسان میتوان گزارش کرد:
گفتیم که امام علی (علیهالسّلام)، رزمآورترینِ رزمآوران صحنههای نبرد بود. او که عمری دراز را در صحنههای جهاد سپری کرده بود، بیگمان، بیشترین و کارآمدترین تجربهها را در اختیار داشت. افزون بر این، او به لحاظ شجاعت، دلیری و بُرنادلی و آگاهی به گونههای نبرد، بینظیر بود. امام، شخصا سپاهیان خود را آموزش میداد و پیش از آغاز نبرد، ضمن سازماندهی نیروها و آرایش رزمآوران، نکات مهم آموزشی را تکرار میکرد. هنگامی که شبیخونهای
معاویه فزونی گرفت و مخالفان، او را به ناآشنایی با فنون جنگی متّهم کردند، امام، ضمن گلایه از برخی یارانش فرمود: «
وافسَدتُم عَلَیَّ رَایی بِالعِصیانِ وَالخِذلانِ حَتّی لَقَد قالَت قُرَیشٌ انَّ ابنَ ابی طالِبٍ رَجُلٌ شُجاعٌ ولکِن لاعِلمَ لَهُ بِالحَربِ. للّهِِ ابو هُم! وهَل احَدٌ مِنهُم اشَدُّ لَها مِراساً واقدَمُ فیها مَقاماً مِنّی؟ لَقَد نَهَضتُ فیها وما بَلَغتُ العِشرینَ، وها انَا ذا قَد ذَرَّفتُ عَلَی السِّتّینَ. ولکِن لارَایَ لِمَن لایُطاعُ.؛
با نافرمانی و سستی، کار را بر من تباه کردید تا آنجا که
قریش میگوید پسر
ابوطالب، دلیر است، امّا
دانش جنگ ندارد. خدا پدرانشان را مزد دهد! کدام یک از آنان، بیشتر از من در میدان جنگ بوده و بیشتر از من، نبرد و میدان را آزموده؟ هنوز بیست سال نداشتم که پا در معرکه گذاشتم و اکنون، سالیان عمرم از شصت، فزون است؛ اما آن را که فرمان نبرند، سررشته کار از دستش بیرون است.»
علی (علیهالسّلام)، در آموزشهایِ نظامی رزمندگان، از تاکید بر ریزترین نکات آموزشی نیز
غفلت نمیورزید، مانند این که: نیروها از اسلحه خود جدا نشوند؛ از فرصتهای مناسب در ضربه زدن به دشمن، بیشترین بهره را برگیرند؛ به چهره دشمن، خیره نشوند؛ کثرت نیروهایِ دشمن، در دلهایشان هراس نیافریند؛ و این که اگر شکست خوردند، چه کنند و چگونه عقبنشینی تاکتیکی را معمول دارند؛ و...
نیروها گرچه در یک جبهه و با یک آهنگ باشند، لیکن به لحاظ روحی و سطح آگاهی و حدّ و حدود توانایی و فداکاری، یکسان نخواهند بود. صحنههای رویارویی نیز یکسان نیست و هر صحنهای را مردانی و رزمآورانی مناسب و شایسته، لازم است و بر این اساس، یکی از برجستهترین نکات در سیاستهای جنگی علی (علیهالسّلام)، تشکیل سپاه مخصوص است
که امام، به آنان عنوان «شُرطَة الخمیس (نیروهای ویژه)» داده بود.
پیراستهترین، فداکارترین و رزمآورترین نیروهای علی (علیهالسّلام)، در «شرطة الخمیس» سازماندهی شده بودند. این نیرو، کارآیی شگفت و شگرفی داشت و امام، هماره از آنان، برای اهداف ویژه و صحنههای خاص، بهره میگرفت. امام علی (علیهالسّلام) در خطبهای خطاب به آنان فرموده است:
انتُمُ الاَنصارُ عَلَی الحَقِّ، وَ الاخوانُ فی الدِّینِ، وَالجُنَنُ یَومَ البَاسِ، وَالبِطانَةُ دونَ النّاسِ، بِکُم اضرِبُ المُدبِرَ، و ارجو طاعَةَ المُقبِلِ، فَاَعینونی بِمُناصَحَةٍ خَلِیَّةٍ مِنَ الغَشِّ، سَلیمَةٍ مِنَ الرَّیبِ فَوَاللّهِ انّی لَاَولَی النّاسِ بِالنّاسِ. شمایید یارانِ حق، و برادران دینی، و سپرها در روزگار بلا و سختی، و مَحرمهایی جدای از دیگر مردمان. به کمک شما پشت کنندهها را میزنم و پیروی روی آوردگان را امید دارم. پس مرا یاری کنید با خیرخواهیِ تهی از دغلی و سالم از دوریجویی که به خدا سوگند، من از مردمان بر آنها سزاوارترم.
شرطة الخمیس، به تعبیر امروز، «اصولگرایان» و «حزباللهیها»ی خردمند و کاردانِ کنار امام بودند که هم به موقع، انتقاد میکردند و دیدگاههایِ خود را درباره سیاستهای او بیان میکردند، و هم در سختترین شرایط حکومتی امام، به او وفادار بودند.
گویا اینان را به لحاظ نشانههای ویژهای که داشتند و یا چون با پیمان ویژهای در محضر امام بودند، «شُرطة الخمیس»
مینامیدند.
از
اصبغ بن نباته پرسیدند: چگونه شرطة الخمیس نامیده شدید، ای اصبغ؟
گفت: ما جانفشانی را برای او تضمین کردیم، و او پیروزی را برای ما.
تردیدی نیست که نیروهای معنوی و توانِ روحی، در حرکتها و صحنه آفرینیها نقشی تعیینکننده و شگرف دارد. از اینرو، امام برای قدرت روانی و بنیه معنوی و روح سلحشوری نیروهای رزمی، اهمیّت ویژهای قائل بود و از هر راه ممکن، تلاش میکرد تا روحیه نیروهای مسلّح را در برخورد با دشمن، تقویت کند و استوارگامی آنان را در برابر دشمن، از طریق افزونسازی روحیه سلحشوری، ارتقا بخشد. سخنرانیهایِ امام در این زمینه، بسی قابل تامّل و خواندنی است.
سخنرانیهای آتشین، گفتارهای هیجانبار، خطابههای شورانگیز و شعارهای هیجانآفرینِ امام، ترسیم صحنههای دلانگیز فرجام زندگی، تبیین جایگاه نهایی رزم آوران در فراسوی زندگی، و همه و همه از سوی او، در جهت فراهم آوردن و گستراندن چنین حالتهایی بوده است.
امام، چون نیروهای نبردکننده را سامان میداد، با خطابههایی در اوج
بلاغت و ستیغ
فصاحت، چنان زودگذری و ناهنجاری زندگی دنیوی را تصویر میکرد و در برابر آن، والایی و عظمت
آخرت را بیان میکرد که گاه، تاثیر آن در نیروها تا زمانهایی طولانی بر جای میماند؛ و چنین است که در بسیاری از آنان، سر از پا نشناختن، ایثارگری، رزمآوری، بُرنادلی و شورآفرینی، آمیزه زندگیشان، و استوار گامی، شکستناپذیری و رویارویی دلیرانه با دشمن، آمیخته حرکتشان بود.
ایجاد روحیه «شهادتطلبی» در یاران علی (علیهالسّلام) که بیگمان، در اثر خطابهها و آموزههای والایِ حضرت بود، شگفتآور است.
از جمله شیوههای شایان توجّه علی (علیهالسّلام) در
نبرد، توجّه به نقش «تلقین» است که امام، برای افزون سازی نیروی معنوی مجاهدان، از آن بهره میگرفت و آن را بدانها توصیه میکرد. امام، درباره تجربه شخصی خود به فرزندش
محمّد بن حنفیه میگوید:
انَّنی لَم القِ احَدا الّا حَدَّثَتنی نَفسی بِقَتلِهِ، فَحَدِّث نَفسَکَ بِعَونِ اللّهِ بِظُهورکَ عَلَیهِم. من با کسی [
در جنگ
] رو در رو نشدم، جز آن که به خودم کُشتن او را تلقین میکردم. پس پیروزی بر آنان را با کمک الهی، به خود تلقین کن.
از سوی دیگر، امام نشان میدهد که تلقین ضعف و هراس و توانمندی حریف، از جمله موجبات درهم ریختگی صفوف و شکست از حریف است. از امام سؤال کردند:
بِاَیِّ شَیءٍ غَلَبتَ الاَقرانَ؟ چگونه بر هماوردان، پیروز گشتی؟ در پاسخ فرمود:
ما لَقیتُ رَجُلاً الّا اعانَنی عَلی نَفسِهِ. کسی را ندیدم، جز آن که مرا بر خود، یاری داد.
یکی دیگر از راههای تقویت بنیه معنوی، ترسیم بس گویای فرجام شوم دنیوی و اخروی تن زدن از نبرد با دشمن و فرار از صحنه جنگ، توسط علی (علیهالسّلام) بود، که از جمله روشهای مقاومسازی روانی مجاهدان در سیاستهای نظامی علوی است.
افزون بر آنچه یاد شد، امام بر این نکته تاکید میکرد که فرماندهان، هرگز آنچه از واقعیت وضع حاکم را که تاثیر سوء در روح و روان رزمآوران دارد، افشا نکنند. امام در
هنگامه صفّین و در دشوارترین حالتهای رویارویی، برای یکی از فرماندهان، وضع آینده درگیری و فرجام آن را ترسیم میکند و نشان میدهد که رویارویی آینده، چهسان سنگین، دشوار و از بینبرنده نیروهاست؛ امّا تاکید میکند که این حقیقت، باید در گنجینه سینهات بماند و به گوش سپاه نرسد.
امام در دستیابی به
پیروزی، تمام چارهاندیشیهایِ خردمندانه را معمول میداشت. او که پیشتر گفتیم در
سیاست کشورداری، هرگز به «
خدعه و نیرنگ» وَقعی نمینهاد و در سیاست مدیریتی، هرگز از آن بهره نمیجست، در نبردها از آن بهره میگرفت و در اینباره تاکید میکرد که:
کُن فِی الحَربِ بِحیلَتِکَ اوثَقَ مِنک بِشِدَّتِکَ. در نبرد، بر نیرنگ و حیلهات بیشتر اعتماد کن تا بر توان و نیرویت.
و این، از جمله تفاوتهای سیاستهای علوی و اُموی است.
آموزههای امام (علیهالسّلام) و موارد عینی این موضوع نیز نشاندهنده آن است که «خدعه» در سیاست جنگی، چارهاندیشه خردمندانه است برای دستیابی به پیروزی و تا حدّ امکان، تن زدن از چنگ زدن به خلافِ واقع.
عدی بن حاتم میگوید که در هنگامه رویارویی نیروها در صفّین، علی (علیهالسّلام) با صدایی رسا، آنگونه که یارانش میشنیدند، فرمود:
وَاللّهِ لَاقتُلَنَّ مُعاوِیَةَ و اصحابَهُ.به خدا سوگند، معاویه و یارانش را خواهم کشت.
آنگاه در پایان کلام، در حالی که صدایش را کوتاه کرده بود، فرمود: انشاءاللّه!
راوی میگوید، گفتم: «ای امیر مؤمنان! شما
سوگند یاد کردی و آنگاه، استثنا کردی. چرا؟». امام فرمود:
الحَربُ خُدعَةٌ. جنگ، نیرنگ است.
امام در برخورد با
عمرو بن عبدود نیز از این شیوه بهره گرفت و با استفاده از فرصتی که با این شیوه فراچنگ آمده بود، او را از پای درآورد.
بدینسان، بهرهگیری مولا از خدعه نیز همسوی با ارزشها و کرامتهای انسانی است و از سوی دیگر، روشی کارآمد و دقیق در رزمآوری.
در فرهنگ علوی، جنگ، برای
دفاع از کیان مکتب و در جهت دفع
ظلم و رفع ستم و زدودن دشواریهای راه
حکومت است. او که «شمشیر از پی حق میزد»، نمیتوانست در دشوارترین لحظات نبرد و در سختترین لحظات جنگ، از اصول اخلاقی و بنیادهای انسانی غافل بماند. نگرشِ این خلق و خوی جنگی و آیین اخلاقی نبرد در
سیره علوی، درسآموز است و بیدارکننده. برخی از عناوین این موضوع را بدین قرار میتوان گزارش کرد:
امام، هرگز آغاز به جنگ نکرد و تا دشمن، در نهایت خیرهسری، عرصه را بر گفتگو و رویارویی مسالمتآمیزْ تنگ نکرد، دست به شمشیر نبرد و به همراهان و یاران خود نیز تاکید کرد که هرگز آغازِ به نبرد نکنند. به واقع، این سیاست امام، تاکیدی است بر
صلح دوستی اسلام علوی و ارزشهای انسانی، و مخالفت با ستیزهجویی.
امام، این سیاست را هماره معمول داشت و بر آن پای فشرد.
جندب ازدی میگوید: «
انَّ عَلِیّا کانَ یَامُرُنا فی کُلِّ مَوطِنٍ لَقینا فیهِ مَعَهُ عَدُوّا فَیَقولُ: لا تُقاتِلُوا القَومَ حَتّی یَبدَؤُوکُم فَاَنتُم بِحَمدِاللّهِ (عزّوجلّ) عَلی حُجَّةٍ وتَرکُکُم ایّاهُم حَتّی یَبدَؤُوکُم حُجَّةٌ اُخری لَکُم؛
هرگاه همراه
علی (علیهالسّلام) با دشمن روبهرو میشدیم، به ما فرمان میداد: «با آنان، نبرد نکنید تا آنان، آغاز کنند؛ چرا که شما بحمداللّه (عزّوجلّ)
برهان دارید و رها کردن آنان تا نبرد را آغاز کنند، برهانی دیگر است برای شما».
بدینسان، او نشان میداد که در فرهنگ او ستیزهگری اصل نیست و صلح و آرامش، اصل است.
چنین بود که امام، به نیروهای رزمآورش سفارش کرده بود تا آغاز به جنگ نکنند و چون آتش جنگ با شروع دشمن، شعلهور شد و به یاری خداوند، دشمنْ شکست خورد، فراریان را نکُشند، بر مجروحان یورش نبرند، بدنها را عریان نسازند، اجساد را
مُثله نکنند و... اینها و جز اینها در سیره جنگی علوی، نشاندهنده این است که جنگاوری در سیاست آن بزرگوار، استثناست و تاکید بر ارزشهای انسانی و گسترش آن قاعده.
علی (علیهالسّلام) بر رزمآوری، استوار گامی، میدانداری، شورآفرینی و دشمنشکنی نیروهایش تاکید میکرد و از هر جهت، آنان را برای رزم، آماده میساخت؛ امّا بدانها تاکید میکرد که هرگز در برابر دشمن، هماوردجویی نکنند و صلای «هل مِن مبارز؟» ـ که شیوهای بود برای رعبآفرینی ـ، در ندهند. به واقع، این نیز ادامه همان سیاست مخالفت با ستیزهجویی است. امام، تنها سفارش میکرد که چون دشمن هماورد جُست و همرزم طلبید، برای جلوگیری از خیرهسری خصم، میدان را خالی نکنند.
اسلام، آیینی است جهانی و آموزههای آن، جهانشمول و زمانشمول، و بدینسان، سیاستهایی جهانی و بینالمللی را نیز رقم زده است. در
اسلام، در رویاروییهای نظامی و سیاسی، نمایندگان سیاسی کشورهای بیگانه و فرستادگان دشمن (گرچه در اوج هنگامه نبرد)، مصونیت دارند. علی (علیهالسّلام)، این آموزه ارجمند را به سپاهیان آموخته بود و از آنها خواسته بود که این سیاست را جدّی بگیرند و حتّی اگر کسانی مدّعی پیامآوری از سویِ دشمن بودند، بدون بررسیهای لازم و کشف حقیقت، با او برخورد نکنند.
گفتیم که جنگ در نگاه امام علی (علیهالسّلام)، برای رفع موانع گسترش حق و
هدایت،
انسان است. از اینرو، او هرگز روشنگری دشمن را فرو نمیگذاشت و برای هدایت آنان، هیچ فرصتی را از دست نمیداد. امام، در اوج شعلهوری آتش جنگ و رویارویی نیروها نیز به هدایت دشمن میپرداخت و مکرّر،
اقامه حجّت میکرد تا جنگ درنگیرد. باری، جنگ در
سیره علوی، جز در هنگام ضرورتْ شکل نمیگرفت.
در سیره علوی، ابعاد معنوی و گسترش روح معنویت در انسان و جامعه انسانی، بر هر چیز دیگر، مقدّم است. امام، ایجاد و گسترش این حالت را در اوج نبرد نیز فراموش نمیکرد. چون صفها آراسته میشد و نیروها آماده درگیری میشدند، امام سخن میگفت و با سخنانی روشنگر، میکوشید تا
فتنه را خاموش کند؛ امّا سود نمیبخشید و خیرهسری دشمن، جنگ را ناگزیر میساخت. امام، در هنگام جنگ، به
نیایش میپرداخت،
یاد خدا را در دلها زنده میکرد و با زمزمههای عارفانه، فضای سپاه خود را عطرآگین میساخت و از
خدا استمداد میجست. بدینسان،
جهاد و نبردش نیز مقدمه حبّ الهی بود و زمینه نزدیک شدن به خدا، و گامی در جهت تحقّق آرمانهای الهی و ارزشهای انسانی. محتوای دعاهای امام در نبرد و مضمون نیایشهایِ آن بزرگوار، بر آنچه آمد، دلیلی است روشن و بسی قابل تامّل.
امام، از هر راهی و با هر تمهیدی میکوشید تا جنگ، کمترین ضایعه را داشته باشد و تا آنجا که ممکن است، پس از ناگزیری از نبرد، کسانِ اندکی کشته شوند. بدینسان، امام میکوشید تا نبرد، بعد از ظهر آغاز شود، تا با فرا رسیدن شب، جنگْ دامن برچیند و در نتیجه، خونِ کمتری ریخته شود و جنگجویان، زودتر باز گردند و فراریان از صحنه، بتوانند بگریزند.
چون آتش جنگ فروکش میکرد، علی (علیهالسّلام) دستور میداد که با سپاه شکست خورده، مجروحان، اسیران و بازماندگانِ سپاه دشمن، بویژه با
زنان، نهایت خوشرفتاری انجام شود. امام ـ چنانکه پیشتر نیز آوردیم ـ، دستور میداد تا فراریان را دنبال نکنند، مجروحان را نکشند، به خانههای مردم وارد نشوند، از اموال مناطقِ فراچنگ آمده ـ جز آنچه در اردوگاه دشمن مییابند ـ چیزی برندارند، هرگز به زنان آزار نرسانند و متعرّض آنان نشوند، گرچه به آنان و فرماندهان نبرد، ناسزا بگویند.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «سیاستهای نظامی امام علی» تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۲/۰۴.