دقیق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: دقیق، دقیقه،
عرب،
کافی.
پرسش: در اصول کافی حدیثی است که در آن از لفظ دقیقه استفاده شده است. علمای
وهابی وجود لفظ دقیقه را در زمان
ائمه که ساعت
اختراع نشده بود، دلیل
تحریف کتاب کافی میدانند. من معتقدم که این کلمه در اصل ذفیفه بهمعنای ظریف و اندک میباشد و در کتاب کافی به اشتباه تبدیل به دقیقه شده است، نظر شما چیست؟ "روایت: محمدبن یحیی، عن أحمدبن محمد، عن الحسینبن سعید، عن علیبن أسباط عن الحکمبن مسکین، عن بعض أصحابنا قال: قلت لابی عبدالله ـ علیهالسلام ـ متی یعرف الاخیر ما عند الاول؟ قال: فی آخر دقیقة تبقی من روحه.
پاسخ: کلمه دقیقه کلمهای نو در
کلام عرب نیست و در لغت آنان به معنای جزء کوچک است. کلمه دقیقه به همان معنای لغوی خودش استعمال شده است که به معنای جزء کوچک است؛ پس معنای حدیث این است که: "..... در آخرین جزء زمانی که از روحش باقی است"، بنابراین کلمه دقیقه با همان معنای لغویاش قابل معناست.
کلمه "دقیق" و "الدقیقه" از کلمات نوظهور عرب نیستند؛ بلکه کلماتیاند که در لغت عرب سابقه طولانی دارند.
معجم مقاییس اللغة که از قدیمیترین کتابهای
لغت است، دراینباره میگوید: «دق، به معنای صغیر و بر کوچک بودن دلالت میکند».
لذا این کلام عرب مشهور است که "ما له دَقِیقة و لا جَلِیلة" یعنی نه گوسفندی دارد و نه
شتری؛ یعنی دقیق بهمعنای
حیوان کوچکتر (در مقابل شتر که حیوان یزرگتر است) استعمال شده است.
بنابراین کلمه دقیقه کلمهای نو در کلام عرب نیست؛ پس اکنون به استعمال این کلمه در
روایت کتاب شریف
کافی میپردازیم.
در این روایت
امام ـ علیهالسلام ـ میفرماید: «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِ ـ علیهالسلام ـ مَتَی یَعْرِفُ الْأَخِیرُ مَا عِنْدَ الْأَوَّلِ قَالَ فِی آخِرِ دَقِیقَةٍ تَبْقَی مِنْ رُوحِهِ».
این
حدیث و مشابه آن با همین الفاظ، قبل از کتاب
کافی، در کتاب "
بصائر الدرجات"،
تألیف صفار (م ۲۹۰) موجود است که حدود ۴۰ سال قبل از کلینی (مؤلف کافی)
وفات کرده است.
در همه نسخههایی که از
کافی یافت شده است، کلمه "دقیقه" به همین شکل وارد شده است و حتی اختلاف
نسخه هم در بین نیست.
کلمه دقیقه به همان معنای لغوی خودش استعمال شده است که بهمعنای جزء کوچک است، پس معنای حدیث این است که: "..... در آخرین جزء زمانی که از روحش باقی است"، بنابراین کلمه دقیقه با همان معنای لغویاش قابل معناست.
ائمه ـ علیهمالسلام ـ به
شهادت تاریخ، فصیحترین افراد عرب بودهاند و استعمال یک کلمه در کلام آنان نشانه صحت استعمال آن کلمه در
زبان عرب است.
میتوان حدیث را با در نظر گرفتن مطلب دیگری معنا کرد و آن، این است که چهبسا بین لفظ "آخر" و "دقیقه"، کلمه "وقت" حذف شده باشد، چنین امری در
کلام فصیح عرب دیده میشود که صفت جانشین موصوف میشود؛ مثلاً گفته میشود " لأعذّبه شدیداً" که در اصل " لأُعذّبه عذاباً شدیداً" بوده است، که عذاباً (موصوف) حذف شده و شدیداً (صفت) بهجای آن نشسته است. در این حدیث هم چهبسا چنین بوده است که فرموده: "فی آخر وقت دقیقه" یعنی در آخرین جزء وقت (در آخرین لحظات باقیمانده از وقت زندگیاش)، در این معنا، "دقیقه" باز هم به همان معنای لغوی که جزء کوچک باشد، استعمال شده است. این معنا شبیه این است که برای کلمه دقیقه جار و مجروری بوده باشد که به علت وضوح آن حذف شده است؛ مانند آنکه بگوییم "فی آخر دقیقة من الوقت".
علاوه بر این مطالب، در
قرآن که کتاب آسمانی همه مسلمانان است و همه به صحت و عدم
تحریف آن اجماع دارند، کلمه "الساعة" فراوان استعمال شده است که به معنای وقت و زمان استعمال شده است،
و علت نامگذاری قیامت به الساعة این است که
قیامت زمان برانگیخته شدن و رسیدگی به
اعمال است. در این صورت آیا شایسته است که بر قرآن نیز اشکال شود که چرا الساعة را بهمعنای زمان استعمال کرده است!؟ با آنکه در وقت
نزول قرآن "ساعت" که وسیله اندازهگیری زمان است، وجود نداشته است؟!
شبیه این مطلب در برخی روایات نیز وجود دارد که کلمه "الساعة" به معنای مدتی از زمان در آن استعمال شده است. در روایتی
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ علت تشریع پنجاه رکعت در طول شبانهروز را وجود ۲۵ ساعت در طول شبانهروز دانستهاند، ایشان میفرمایند: «
نماز در
روز و
شب پنجاه رکعت است؛ زیرا ساعات شب، دوازده ساعت و ساعات روز نیز دوازده ساعت است و بین
طلوع فجر و طلوع
خورشید هم یک ساعت است؛ لذا برای هر ساعت دو رکعت نماز تشریع شده است».
در نتیجه نهتنها روایتی که کلمه دقیقه در آن آمده است، تحریف شده نیست، بلکه نمیتوان کتابهایی را که چنین روایاتی در آن آمده است، بهسبب وجود این روایات تحریف شده دانست. بله، شاید در ترجمه این روایت، در مرحله اول همان دقیقه بهمعنای کنونی آن به
ذهن متبادر شود، اما باید دانست که ترجمه واقعی کلمه دقیقه، همان جزء کوچکی از زمان است.
پایگاه اسلام کوئست.