• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

داوری درباره کتابی مانند قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: مدعیان، داوری ، قرآن.
پرسش: چه کسی صلاحیت دارد ادعای مدعیان آوردن کتابی همانند قرآن را داوری کند؟
پاسخ: داوری و نظر دادن در هر رشته‌ای مخصوص متخصصان آن رشته است. اگر کسی ادعا داشته باشد که توانسته است کتابی یا حتی سوره‌ای مثل سوره‌های قرآن آورده است، داوری و بررسی صحت چنین ادعایی در صلاحیت کسانی است که در جنبه‌ها و وجوه متعدد قرآن مثل ادبیات ، معانی و بیان، بدیع و.... خبرویت داشته و کارشناس باشند. قرآن معجزه جاوید پیامبر اسلام ، از ابتدای نزول همه را دعوت به مبارزه و آوردن مثل خود یا ده سوره و یا حتی یک سوره مثل سوره‌های خود کرده است و تاکنون هیچ‌کس نتوانسته است چنین کاری را انجام دهد. علت معجزه بودن قرآن همین عجز مردم از چنین کاری است.



داوری و نظر دادن در هر رشته‌ای در محدوده تخصص متخصصان آن رشته است و برای اینکه در‌باره کتاب یا سخنی که ادعای همانندی با قرآن را دارد، بخواهد داوری شود، چند چیز باید رعایت شود:

۱.۱ - ۱. منصف و بی‌طرف بودن داوران

این کار باید توسط داوران منصف و بی‌طرف برگزارشود.

۱.۲ - ۲. خبره و حاذق بودن داوران

این داوران باید در محدوده داوری خود خبره و حاذق باشند و از آن‌جایی که قرآن در زمینه علوم مختلف نظیر فصاحت و بلاغت ، اسلوب بیان و شیو ه نظم آن، آهنگ بین کلمات، اخبار غیبی، عدم تناقض در صدر و ساقه آن، اعجاز علمی و اشتمال بر معارف حقیقی، اخلاق فاضله، قوانین صالحه‌ و.... سرآمد و بی‌نظیر و دارای امتیازات و ویژگی‌های منحصر به فرد فراوان است؛ داوری باید در همه این زمینه‌ها باشد و داور یا داوران باید در همه این زمینه‌ها متخصص و صاحب‌نظر باشند؛ پس اگر سخن یا کتابی قصد هماوردی با قرآن را دارد، باید در این زمینه‌ها، با قرآن مقایسه شود.


معجزه جاوید پیامبر گرامی اسلام قرآن است که از جنبه‌های زیادی اعجاز دارد و برای همیشه باقی است و با همه دوستان و دشمنان خود تحدی و آنان را به مبارزه دعوت کرده است و از آنان خواسته است اگر در الهی بودن قرآن شک و تردیدی دارند، کتابی مثل آن یا ده سوره یا حداقل یک سوره مثل یکی از سوره‌های قرآن بیاورند؛ اما تاکنون هیچ‌کس نتوانسته است چنین کاری را انجام دهد و حتی یک سوره مثل یکی از سوره‌های قرآن بیاورد. علت معجزه بودن قرآن نیز همین است.
[۴] جهت اطلاع بیشتر از معجزه بودن قرآن به سؤ الات ۷۰ (سایت:۳۱۱) مراجعه کنید.
البته در طول تاریخ عده‌ زیادی سعی داشته‌اند تا سکه قرآن را از اعتبار بیندازند و با زحمت زیاد کلمات و عباراتی را ردیف کرده و نام سوره بر آنها گذاشتند؛ اما درکوتاه‌ترین زمان نوشته‌های آنان از طرف ادبا و دانشمندان عرب مورد نقد قرار گرفت و ایراداتی که در کلام آنان وجود داشت، سستی ادعای آنان را برای همگان آشکار ساخت.


داوری درباره قرآن در طول تاریخ توسط عده‌ای صورت گرفته است. این اشخاص هر‌کدام درباره جنبه‌ای از وجوه اعجاز قرآن داوری کرده‌اند که در آن رشته خبره بوده‌اند. گاهی این کارشناسان از دوستداران و گاهی از افراد بی‌طرف نسبت به قرآن بوده‌اند و بسیاری از اوقات هم کسانی بوده‌اند که خود در‌صدد مبارزه با قرآن بوده‌اند و دشمن آن به‌حساب می‌آمده‌اند. اعتراف دشمنان و کسانی که قصد بر‌اندازی قرآن و اسلام را داشتند به بزرگی قرآن، بالاترین اعتراف است که از داوری هر شخص بی‌طرفی بالاتر است؛ زیرا چنان‌که مشهور است:"الفضل ما شهدت به الاعداء" یعنی بزرگی و برتری آن است که دشمنان به آن اعتراف کنند"؛ زیرا وقتی کسی، که قصد براندازی داشته است به عظمت قرآن اعتراف کند، مسلماً انسان‌های بی‌طرف، به عظمت آن اعتراف می‌کنند.


در ابتدای نزول قرآن در صدر اسلام بسیاری از فصحای عرب که از دشمنان درجه اول اسلام و شخص پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بودند، اعترافات بزرگی درباره عظمت و بزرگی قرآن نموده‌اند که بسیار گویاست ما در این‌جا به برخی از کلمات آنان اشاره می‌کنیم:

۴.۱ - ۱. ولید بن مغیره

ولید بن مغیره که از سران بلندپایه و سرشناس عرب به‌شمار می‌رفت و از دشمنان اسلام بود، بعد از شنیدن آیات قرآن چنین گفت:آنچه این مرد می‌گوید به خدا سوگند ! نه شعر است و نه سحر و نه گزافه. بی‌گمان گفته او سخن خداوند است.

۴.۲ - ۲. نضر بن حارث بن کلده

نضر بن حارث بن کلده که از سران قریش و تیزهوشان عرب شناخته می‌شد و با پیامبر گرامی اسلام دشمنی آ شکار داشت به قریش می‌گوید:" پیش آمد بزرگی رخ داده است، محمد آورد آنچه را آورد! به او گفتید ساحر است، نه به خدا سوگند! به او گفتید کاهن است. نه به خدا سوگند!. به او گفتید:شاعر است. نه به خدا سوگند! به او گفتید:دیوانه است. نه به خدا سوگند! نه شبیه کاهنان و ساحران صحبت می‌کند و نه آنچه آورده است بر اوزان شعر ی استوار است. درست بیندیشید که رخداد بزرگی پیش آمده است. نباید آن را ساده گرفت.
[۶] معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، ص ۳۵۳.


۴.۳ - ۳. عتبة بن ربیعه

در الدر المنثور آمده است که ابن ابی‌شیبه، عبد بن حمید، ابویعلی و حاکم ، ابن مردویه، ابونعیم، و بیهقی، و ابن عساکر از جابر بن عبد‌اللَّه روایت آورده‌اند که گفت:روزی قریش دور هم جمع شده و گفتند:تحقیق کنید ببینید از همه شما داناتر به سحر و کهانت و شعر کیست، برود نزد این مرد که بین جمع ما تفرقه افکنده و نظام ما را درهم و برهم کرده و به دین ما بدگویی می‌کند، تا با او حرف بزند ببیند چه جواب می‌شنود. همگی گفتند:ما به‌جز عتبة بن ربیعه کسی را داناتر از خود سراغ نداریم، رو به عتبه کردند و گفتند:ای ابو ولید، برخیز و نزد این مرد برو.

۴.۳.۱ - سخنان عتبه به پیامبر

عتبه نزد پیامبر رفت و گفت:به خدا سوگند ما برای قومت هیچ فرزندی شوم سراغ نداریم که شوم‌تر از تو باشد. تو جمع ما را پراکندی، امور منظم ما را از هم گسیختی، دین ما را مورد حمله و عیب‌جویی قرار دادی. تو ما را در بین عرب رسوا ساختی، تا آنجا که در بین همه عرب شایع شد که در قریش ساحر و کاهنی پیدا شده و به خدا سوگند ما دیگر هیچ راه چاره‌ای برایمان نمانده، مگر اینکه بی‌خبر و ناگهان دست به اسلحه برده، به جان یکدیگر بیفتیم. هان ای مرد! بگو تا اگر احتیاجاتت فزونی گرفته، برایت پول جمع‌آوری کنیم؛ آن‌قدر که از تمام افراد قریش توانگرتر شوی و مرد یگانه قریش گردی و اگر شهوتت گل کرده، بگو تا هر زنی از قریش می‌خواهی هرچند ده زن باشد، برایت بگیریم.

۴.۳.۲ - پاسخ دندان‌شکن پیامبر به عتبه

رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود:تمام شد؟ گفت:بله، دیگر حرفی ندارم. فرمود:" بسم اللَّه الرحمن الرحیم حم تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ " و همچنان آیات این سوره را خواند تا رسید به این آیه" فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ ". عتبه گفت:دیگر بس است. آیا غیر از اینها سخنی نداری؟ فرمود:نه. عتبه نزد قریش رفت. قریش پرسیدند:ابا ولید! چه خبر آوردی؟ در پاسخ گفت:به خدا سوگند کلامی از او شنیدم که تاکنون مثل آن را نشنیده بودم. به خدا سوگند نه شعر بود، نه سحر بود، و نه کهانت، و باز به خدا سوگند می‌خورم این کلامی که من از او شنیدم، به‌زودی موجی به دنبال خواهد داشت.

۴.۴ - ۴. انیس برادر ابوذر، از بی‌طرفان به عظمت قرآن

ابوذر برادری داشت به نام "انیس" که در زمان جاهلیت با دوازده تن از شعرای نامی عرب مسابقه داد و بر همه چیره گشت. در سفری که به مکه داشت، با پیامبر دیدار داشت و بعد از بازگشت جریان سفر را به ابوذر چنیین گفت: مردی در مکه بود که ادعای پیامبری می‌کرد، مردم به او شاعر یا کاهن و یا ساحر می‌گفتند؛ ولی من سخنان ناهنجار کاهنان را شنیده‌ام و اوزان شعری را خوب یاد دارم؛ ولی هرگز شبیه آن نمی‌باشد. به خدا سوگند او راست می‌گوید و مردم درباره او دروغ می‌گویند.
[۸] صحیح مسلم، ج ۱۲، ص ۲۵۳، نرم افزار الشاملة. از دیگر این افراد طفیل بن عمرو دوسی است.

این قسمتی از اعتراف خبرگان در موضوع فصاحت و بلاغت، درباره قرآن بود. انسان باید مطمئن باشد، اگر کتاب یا سخنی می‌توانست در طی این همه سال کمترین سخنی شبیه قرآن داشته باشد، از دید تیزبین و نقاد دشمنان و بی‌طرفان، پوشیده نمی‌ماند. امروز هم بعضی از قدرت‌ها در‌صدد ضربه زدن به قرآن برآمده‌اند و احتمالاً خواسته‌اند آیات مشابهی بیاورند؛ اما آ ن‌قدر بی‌ربط و غیر واقعی است که ارزش نظر دادن توسط خبرگان را نداشته است.


۱. بقره (۲)، آیه ۲۳.    
۲. یونس (۱۰)، آیه ۳۸.    
۳. هود (۱۱)، آیه ۱۳.    
۴. جهت اطلاع بیشتر از معجزه بودن قرآن به سؤ الات ۷۰ (سایت:۳۱۱) مراجعه کنید.
۵. موسوی همدانی، سیدمحمدباقر، ترجمه المیزان، ج ۲۰، ص ۱۴۴.    
۶. معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، ص ۳۵۳.
۷. موسوی همدانی، سیدمحمدباقر، ترجمه المیزان، ج ۱۷، ص ۵۶۳.    
۸. صحیح مسلم، ج ۱۲، ص ۲۵۳، نرم افزار الشاملة. از دیگر این افراد طفیل بن عمرو دوسی است.



پایگاه اسلام کوئیست.    


رده‌های این صفحه : اعجاز قرآن | تحدی | قرآن شناسی




جعبه ابزار