حقیقت گناه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:گناه، آثار گناه، قیامت، نافرمانی خدا، توبه.
پرسش :حقیقت
گناه چیست و چه اثری بر
روح و
روان انسان دارد؟ میخواستم بپرسم تصور ما از گناه چیست؟ آیا گناه چیزی به جز این است که عملی باعث رساندن آسیبی یا ضایع شدن حقی از خود یا دیگران بشود؟ تصور شما از گناه چیست و راه نجات از آن چگونه ممکن است؟
پاسخ :
"گناه" که در لغت عرب به "اثم" و "عصیان" گفته میشود، به معنای "سرپیچی و خطا و لغزش و مخالفت با امر و نهی مولا" میباشد؛ یعنی انجام کاری که در نظر مولا و خالق، ناپسند و نکوهیده میباشد. چون دارای مفسده است، مورد نهی قرار گرفته و یا انجام ندادن و ترک کاری که به جهت مصلحت واجب شده است. بنابراین، گناه مخالفت با
عبودیت و
بندگی است.
انسان گناهکار
شهوت و
غضب را که از فروعات انسانند و باید از
عقل او اطاعت کنند به جای امیرِ معزول؛ یعنی عقل مینشاند و زمانی که شهوت و غضب، فرمانروای درون او شدند، محبوب او خواهند بود و آنگاه هر کاری انجام میدهد یا باید شهوت پسند و یا غضبپذیر باشد و به این جهت دست به گناه میزند. همان گونه که انسان، موظف است به دیگران خیانت نکند، موظف است به خود نیز خیانت نکند. اگر کسی شهوت و غضب را به جای
عقل عملی ، و وهم و خیال را به جای
عقل نظری ، نشانده باشد، غاصب است و به خود خیانت کرده است و اگر کسی در معرفت، خائن باشد، در عمل هم مبتلا به خیانت خواهد شد و رعایت حقوق خود را نخواهد کرد.
در روایات
اهل بیت (علیهمالسلام) از تعلقات مادی به عنوان دام و وسیلهی صید و از گناهان به عنوان حبایل یا
مصاید شیطان یاد شده است؛ یعنی گناهان دامهایی هستند که شیطان به وسیلهی آنها، انسانها را شکار میکند و بندها و طنابهایی است که با آنها، انسانها را به بند میکشد و البته طنابها هم رنگارنگ و ضخیم و نازک است و شیطان هر کسی را با نوع خاصی میفریبد، عدهای را با ثروت و عدهای را با مقام و منصب و عده دیگر را با
غریزه جنسی و امثال آن.
آتش جهنم با لذتها و شهوتها پیچیده و در هم آمیخته است، به این معنا که درون دام، آتش و بیرون جام شهوت و انسان به طمع جام شهوت به دام شعله ی میافتد.
آثار سوء گناه به دو قسم فردی و اجتماعی تقسیم میشود:
آثار فردی گناه عبارت اند از
گناه در واقع چرک و رین است و روح را تیره میکند. انسان بر اثر گناه، نه خواب خوبی دارد تا در رؤیا معرفتی نصیب وی شود و نه بیداری خوبی دارد تا بتواند علم درستی را کشف و تعلیم صحیحی را نصیب دیگران کند. بنابراین، اگر روح تیره شود، بسیاری از اسرار از او نهفته است. روحی که خدا آن را منبع الهام قرار داده و به آن سوگند یاد کرده است. این که گفتند سالک، کم سخن و مواظب خوراکش باشد، برای همین است که صدای الهامهای الاهی را بشنود، چون اگر کسی بخواهد صدای درون را بشنود، ناچار است که خود ساکت باشد و حرف نزند.
وقتی شخص، تحت
ولایت شیطان قرار گرفت و
وسوسههای شیطان را پذیرفت و بر اساس آن عمل کرد، به تدریج قلبش منزل شیطان شد، مهماندار او میگردد که این مطلب در آیات شریف ذکر شده،
قلب انسان دروغ گو و دروغ پرداز، جایگاه نزول شیاطین است، اما کسی که هم در مسائل علمی امین و صادق الوعد است و هم در مسائل مالی و امور عملی، امین و صادق العهد، منزه از آن است که قلبش
جایگاه شیطان باشد.
گناه، حجاب
معرفت نفس است. انسان بر اثر گناه خدا را فراموش میکند و این فراموشی حجاب معرفت نفس میشود و نمیگذارد کسی خود را هم بشناسد.
اگر کسی تن به تباهی دهد هستی خود را برای ابد ساقط کرده و خود را به بند کشیده است و دیگر هیچ چیز حتی آتش جهنم نمیتواند آن بند را باز کند؛ زیرا آتش گرچه قدرت دارد آهن را نرم کند، ولی اگر آهنی آتشین بود؛ یعنی خود آتش به صورت آهن در آمد، دیگر هیچ چیز نمیتواند آن را ذوب کند.
اثر دیگر گناه این است که شخص گناهکار
لذت مناجات را از دست میدهد و همیشه
حسرت این را میخورد که ای کاش لذتی و حظی از
عبادت خود میبُرد، ولی به علت گناه و
قساوت قلب ، این زمینه را در خود از بین میبرد.
شیخ صدوق (رحمةاللهعلیه) در کتاب ارزشمند "التوحید" از
امام هشتم (علیهالسلام) نقل میکند که شخصی پرسید:چرا خدا محجوب است؟ فرمودند:"او محجوب نیست، این که شما او را نمیبینید در اثر کثرت گناهان است که همانند پردهای جلوی شهود
فطرت را میگیرد و نمیگذارد انسان با چشم فطرت خداوند را مشاهده کند".
در روایات اسلامی نیز
حجاب بودن گناه به طور گسترده مورد توجه قرار گرفته است. مانند این که
رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند:"نگامی که انسان گناه میکند نقطهی سیاهی در قلب او ظاهر میگردد، اگر از آن خود داری کرده و توبه کند، قلبش صیقل داده میشود، اما اگر مجدداً گناه را تکرار کند، آن نقطهی سیاه زیادتر میشود، تا تمام قلبش را فرا میگیرد.
و نیز پیامبر میفرمایند:"کثرت گناهان، قلب انسان را تباه و فاسد میکند." یا از
امام ششم (علیهالسلام) نقل شده که میفرمایند:"چیزی بدتر از گناه قلب را فاسد نمیکند، قلب تحت تأثیر گناه واقع میشود و تدریجاً گناه در آن اثر میگذارد تا بر آن غالب گردد". همچنین امام ششم (علیهالسلام) فرمودند:"
وصیت میکنم به پرهیزکاری و ورع از محارم و سعی و اهتمام در عبادت، این را بدان که عبادت بدون اجتناب از محارم نفعی ندارد. در حدیث نبوی خطاب به اباذر است که:" یا اباذر
اصل دین ،
ترک گناه است و سرّ دین
اطاعت خدا است و بدان که اگر در اثر
نماز ، چون کمان خم شوی و از روزه چون زه باریک، نفعی به شما نخواهد داشت، مگر با ورع و ترک گناهان، ای اباذر آنها که ترک حرام دنیا و اختیار زهد نمودند، به حق اولیا و
دوستان خدا هستند."
گناه مانع تأثیر
علم به قیامت میشود؛یعنی ممکن است کسی عالم به
قیامت باشد، ولی علمش در زیر لایههای زنگار شهوات مدفون باشد که چنین علمی کارساز نیست.
در
سوره مطففین ،
قرآن اشاره به کسانی میکند که
قیامت را به کلی منکرند، سپس میفرماید:"دلایل قیامت روشن است تنها کسانی به انکار بر میخیزند که متجاوز و گنهکارند، آنها هیچ گاه در برابر آیات الاهی تسلیم نمیشوند، لذا وقتی
آیات الاهی بر آنها خوانده میشود در ردّ آنها میگویند:اینها
افسانه و اساطیر پیشینیان است." قرآن با صراحت میفرماید:"چنین نیست که آنها گمان میکنند، این سخنان به خاطر آن است که اعمال زشت و گناهانشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته." از این آیات به خوبی استفاده میشود که گناه
صفای قلب را میگیرد، به گونهای که حقایق در این آیینهی الاهی منعکس نمیشود، و گرنه آیات حق مخصوصاً در زمینه ی مبدأ و معاد روشن و آشکار است.
گناه باعث
انحطاط جامعه و افزایش جرم و جنایت شده و فعالیت افراد فعال جامعه را نیز با توجه به انعکاسی که دارد مختل میکند و مانع
پیشرفت جامعه میشود. حتی در جوامع غربی افراد گناهکار و خلافکار از طبقهی پایین جامعه و فاقد
موقعیت اجتماعی هستند.
مهم ترین سلاح دشمن و اوّلین راه نفوذ او در انسان، غافل کردن است. اگر شیطان بتواند کسی را غافل کند، دیگر رنج تزیین و ایجاد
جهل مرکب را متحمل نمیشود. اگر با وسوسهی ابلیس صورت مطلوب از یاد انسان برود دیگر
شیطان آسوده است.
جهل سرچشمهی
اشاعهی فساد است. آیات راجع به داستان
حضرت یوسف (علیهالسلام) نشان میدهد که عشقهای گناه آلود و
انحرافات جنسی از جهل و نادانی سرچشمه میگیرد، جهل به ارزشهای وجودی انسان، جهل به آثار ارزندهی
پاکدامنی و
عفت ، جهل به عواقب گناه و بالاخره جهل به اوامر و نواهی الاهی.
چند راه میتوان برای
نجات از گناه ذکر کرد:
۱.
توبه ازگناه و
استغفار توبه در لغت به معنای رجوع است، وقتی "بنده" به مولای خود بر میگردد، میگویند توبه کرده است. ذات اقدس پروردگار در قرآن کریم به همه ی مؤمنان دستور توبه میدهد.
۲.
یادآوری گناه .
۳.
یاد خدا .
۴.
اراده انسان .
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «حقیقت گناه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۲۳.