حدیث رفع
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث رفع.
پرسش: حدیث رفع چیست؟
پاسخ: حدیث رفع عنوان دو
حدیث از
پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ است که یکی متضمن رفع تکلیف و لوازم آن، یا رفع آثار وضعی یا تکلیفیِ برخی کارها از مکلفان، در
دین اسلام، در وضعی خاص است و دیگری ناظر به نفی
تکلیف یا نفی برخی احکام از افرادی معین است. حدیث اول، با تفاوتهایی اندک در تعبیرات و با اختلاف در تعداد مصداقهای رَفع، در بیشتر منابع و جوامع معتبر متقدم و متأخر شیعی، به نقل از
امام صادق و امام ابوالحسن الرضا علیهمالسلام، از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ روایت، و در مجموع از نظر سند، صحیح یا معتبر تلقی شده است. دومین حدیث مشهور به رفع (رَفْعُ القلم)، حدیثی نبوی است که در منابع
اهل سنت به چند طریق از
امام علی علیهالسلام، همچنین از
عایشه نقل شده است.
حدیث رفع، عنوان دو حدیث از پیامبر است که یکی متضمن رفع تکلیف و لوازم آن یا رفع آثار وضعی و یا تکلیفیِ برخی کارها از مکلفان، در دین
اسلام، در وضعی خاص است و دیگری ناظر به نفی تکلیف یا نفی برخی
احکام از افرادی معین است.
حدیث اول، با تفاوتهایی اندک در تعبیرات و با اختلاف در تعداد مصداقهای رَفع، در بیشتر منابع و جوامع معتبر متقدم و متأخر شیعی، به نقل از امام صادق و
امام ابوالحسن الرضا علیهمالسلام، از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ روایت، و در مجموع از نظر
سند، صحیح یا معتبر تلقی شده است.
مضمون اولیه حدیث، با توجه به کاملترین صورت آن، چنین است: "از امت
مسلمان نُه چیز برداشته شده است: ۱. خطا؛ ۲. فراموشی؛ ۳. آنچه نمیدانند؛ ۴. آنچه تاب و توانش را ندارند (ما لا یطیقون)؛ ۵. آنچه از سرِ اضطرار انجام میدهند؛ ۶. کاری که به مجبور شوند (اکراه)؛ ۷. فال بد زدن؛ ۸. از روی
وسوسه به
آفرینش اندیشیدن؛ ۹. رشک ورزیدن تا زمانی که بر
زبان یا دست جاری نشود".
البته روایات دیگری نیز در این باب وارد شده که در بعضی فقط چهار چیز و در بعض دیگر سه خصلت یاد شده است که از جهت
روح مطلب و اصل معنی با هم منافاتی ندارند؛ زیراکه ممکن است در آنها به اهم اشیا اکتفا شده باشد.
این
حدیث علاوه بر توضیحات شارحان، محل دقتنظر و توضیح عالمان اصول
فقه (معمولاً در مبحث مجمل و مبین در آثار متقدم
اهل سنت)، بهویژه موشکافیهای اصولیان متأخر
شیعه امامی (از نظر استناد به عبارت «ما لا یعلمون» برای اثبات
اصل برائت در شبهات حکمی تحریمی) قرار گرفته است.
نخستین نکته درباره حدیث، این است که این سخن، در مقام بیان عنایت خاص (امتنان) خدا به امت
پیامبر اسلام و توسّع و گشایش بر ایشان است.
در اینکه مقصود از رفع و برداشته شدن در این روایات چیست؟ احتمالاتی وجود دارد:
برخی معتقدند آنچه از ظاهر
روایت به نظر میرسد، آن است که مرفوع باید چیزی باشد که مربوط به شأن
نبوت باشد؛ پس از امور تشریعی است که
جعل و برداشتن آن به دست
شارع است، از آن جهت که شارع است؛ لذا
نفس مؤاخذه نمیتواند باشد؛ چراکه از امور تکوینی است؛ در نتیجه امکان ندارد که منظور شارع آن باشد، مگر از آن
اراده اخبار (خبر دادن) کرده باشد. این هم خلاف ظاهر حدیث است، مگر اینکه اراده شود ار رفع، مواخذه رفع آن به رفع منشأ که همان
حکم مجعول شرعی باشد. بنابراین مرفوع اولاً و بالذات، نفس مؤاخذه نیست؛ بلکه حکم شرعی است.
علامه مجلسی میگوید: "شاید مقصود رفع، مؤاخذه و عقاب باشد و هم احتمال میرود نسبت به بعضی اصل آن یا تأثیر یا حکم تکلیفی آن باشد". علمای اصول
فقه، در باب برائت، پیرامون این
حدیث و هر یک از جملات آن بحثها کردهاند. آنچه بیشتر محل
کلام است، همان معنای "رفع" است؛ زیراکه اگر بگوییم این وضع به عینه و اصل آنها از این امت برداشته شدهاند؛ یعنی این حالات اصلاً در این امت وجود ندارند، سخنی به گزاف گفتهایم؛ زیراکه این حالات در این امت وجود دارد؛ پس باید دید مقصود از رفع و برداشته شدن چیست؟ و چگونه برداشته شده است؟
بعضی نیز رفع را شامل تمام آثار تکلیفی و وضع دانستهاند. البته در مواردی (از قبیل قتل خطایی و
سجده سهو) که حکم از اول بر مورد
خطا و سهو وارد شده است، از مورد حدیث بیرون است.
گفتنی است بحث عمده در اصول فقه، نسبت به جمله "ما لا یعلمون" است که نتیجه استدلال، این است که هر آنچه حکم آن برای ما معلوم نباشد، ذمه ما از آن بری است و الزامی نسبت به آن نداریم. البته در صورتی که نسبت به شناخت وظیفه کوتاهی نکرده باشیم.
علامه مجلسی میگوید: نکته دیگری که در این حدیث است، این است که شاید خصوصیت امت آن حضرت در برخی از این جملات منظور نباشد و مقصود اختصاص مجموع آنها به این امت است؛ اگرچه برخی از آنها مشترک بین این امت و سایر امتهاست... .
دومین حدیث مشهور به رفع (رَفْعُ القلم)، حدیثی است نبوی که در منابع اهل سنت به چند طریق از
امام علی ـ علیهالسلام ـ (و نیز از عایشه) روایت شده است. طبق این حدیث، وقتی
خلیفه دوم درباره زنی دیوانه، به سبب ارتکاب کار خلاف، به اجرای حد تازیانه حکم کرده بود، امام علی برای او سخنی را از
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ روایت کرد که طبق آن از سه کس رفع
قلم شده است: کودک تا به
سن بلوغ برسد،
مجنون (دیوانه) تا عاقل شود و شخص خوابیده تا بیدار شود.
پایگاه اسلام کوئست.