حدوث قرآن از منظر امامان شیعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امامان شیعه،
قرآن.
پرسش: دیدگاه امامان (علیهالسّلام) درباره
حدوث قرآن چیست؟
به رغم وجود برخی روایاتِ مؤیّد حدوث قرآن در بین سخنان امامان نخستینِ
اهل بیت (علیهمالسّلام) (در روایتی دیگر، از
ابوهریره نقل است که میگوید: پیش
عمر بن خطّاب بودیم. مردی پیش او آمد و درباره قرآن پرسید که: آیا آفریده است یا ناآفریده؟ عمر، از جا برخاست و لباسش را تنگ گرفت و او را کشان کشان تا پیش
علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) برد و گفت: ابو الحسن! نشنیدی این مرد، چه میگوید؟ فرمود: «چه میگوید؟». گفت: آمده و از من درباره مخلوق بودن و یا نبودن قرآن میپرسد. علی (علیهالسّلام) فرمود: این، یک کلمه است؛ ولی در آیندهای نزدیک، خطری خواهد بود. اگر من مسئول کاری بودم که تو اکنون مسئول آن هستی، گردن این مرد را میزدم)، روایاتی که به طور صریح درباره خلق قرآن در کتب حدیثی آمدهاند، همه به امامانی تعلّق دارند که به گونهای با زمان طرح مسئله حدوث یا قدم قرآن، مقارن بودهاند. زمان
امام صادق (علیهالسّلام) و
امام کاظم (علیهالسّلام) با تولّد مسئله، مقارن است و
امام رضا (علیهالسّلام) و
امام جواد (علیهالسّلام) و تا حدودی
امامهادی (علیهالسّلام) با اوج نزاع (یعنی هنگامی که فشارها و اذیت و آزارها گسترش یافت و در فاجعهبارترین شکل آن به صورت تفتیش عقاید درباره قرآن (
محنة القرآن) بروز کرد) هم زمان بودهاند و اواخر امامت امامهادی (علیهالسّلام) هنگامی که
متوکّل بر سر کار آمد، با دوره فروکش کردن تدریجی بحران به نفع
اهل حدیث و
اشاعره مقارن است.
بر این اساس، برخورد امامان با این مسئله در چند مقام، قابل طرح است:
اهل بیت (علیهمالسّلام) در مقام نخست، از وارد شدن در این بحث و داوری صریح پرهیز کردهاند. امام رضا (علیهالسّلام) در پاسخ پرسش
رَیّان بن صَلت درباره قرآن، میفرماید: «کلام خداوند است. از آن تجاوز نکنید و از غیر آن، هدایت مجویید».
همچنین امامهادی (علیهالسّلام) در پاسخ یکی از شیعیان بغداد چنین نوشت: «خداوند، ما و تو را از دچار شدن به این فتنه نگه دارد که به نظر ما بحث و جدال درباره
[
حدوث و قدم
]
قرآن، بدعتی است که سؤال کننده و پاسخ دهنده، در آن شریکاند؛ زیرا پرسش کننده در پی چیزی است که سزاوار او نیست و پاسخ دهنده نیز برای موضوعی بیجهت، خود را به زحمت و مشقّت میافکند که در توان او نیست. خالق، جز خدا نیست و بجز او همه مخلوقاند. قرآن نیز کلام خداست. از پیش خود، اسمی برای آن قرار مده که از گمراهان خواهی شد».
در روایاتی دیگر، از اظهار نظر در این موضوع پرهیز شده یا با ذکر لوازم موضوع، امامان اهل بیت، به طور غیر مستقیم، از دیدگاه خود پرده برداشتهاند.
برای نمونه، امام کاظم (علیهالسّلام) میفرمایند: «من آنچه را دیگران در این باره میگویند، نمیگویم؛ فقط میگویم: قرآن، کلام خداست».
در روایات دیگری، امام صادق (علیهالسّلام) در پاسخ پرسشی درباره عقیدهاش نسبت به قرآن، بدون اشارهای به حدوث یا قدم قرآن و صرفاً به صورت غیر مستقیم، به
نزول آن اشاره میکند
که نشان دهنده حدوث آن است؛ زیرا نزول، تدریجی است و امر تدریجی نمیتواند قدیم باشد. مضمون این قبیل احادیث، در کلمات ائمه بعدی نیز مشاهده میشود.
در مقام دیگری، گاه امامان اهل بیت، در روایاتی به صورت مستقیم، به بیان نظر خویش پرداختهاند. در روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده که ایشان فرمودهاند: «قرآن، کلام خداست که حادثِ غیر مخلوق است و در ازل با خداوند نبوده است. خداوند، برتر و بالاتر از این است که در ازل، چیزی با او باشد. خداوند (عزّوجلّ) بود، در حالی که هیچ چیزِ شناخته و ناشناختهای وجود نداشت. خداوند وجود داشت در حالی که او متکلّم و مرید و متحرّک و فاعل نبود. بلندمرتبه و عزیز است خداوند ما. همه این صفات، مقارن حدوث فعل از خداوند، حادث میشوند. قرآن، کلام خدا و غیر مخلوق است و در آن، خبر کسانی آمده است که پیش از شما بودند و پس از شما خواهند بود. از خداوند بر محمّد، رسول او، نازل شده است».
شیخ مفید نیز در این باره میگوید که قرآن، کلام خدا و وحی اوست و همانگونه که خداوند متعال آن را وصف کرده، مُحْدَث است؛ اما با این حال از آن خودداری میکنم که بگویم مخلوق است و همه
امامیه جزاندکی از ایشان بر همین رأیاند.
در اندکی از روایات نیز بر خلاف مشهور، قرآن ظاهراً غیرِ مخلوق معرفی شده است.
شیخ صدوق میفرماید: «آنچه در قرآن آمده این است که قرآن،
کلام وحی و کتاب خداست و هیچگاه اشاره نشده که مخلوق است؛ زیرا مخلوق در لغت، گاه به معنای مکذوب است، چنانکه در کتاب الهی آمده: «اِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ اَوْثَنًا وَ تَخْلُقُونَ اِفْکًا؛
آنچه شما، غیر از خدا، میپرستید، بتانی بیش نیستند، و دروغی بر میسازید».
در روایتی دیگر، از ابوهریرة نقل است که میگوید: پیش عمر بن خطّاب بودیم. مردی پیش او آمد و درباره قرآن پرسید که: آیا آفریده است یا ناآفریده؟ عمر، از جا برخاست و لباسش را تنگ گرفت و او را کشان کشان تا پیش علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) برد و گفت: ابو الحسن! نشنیدی این مرد، چه میگوید؟ فرمود: «چه میگوید؟». گفت: آمده و از من درباره مخلوق بودن و یا نبودن قرآن میپرسد. علی (علیهالسّلام) فرمود: «این، یک کلمه است؛ ولی در آیندهای نزدیک، خطری خواهد بود. اگر من مسئول کاری بودم که تو اکنون مسئول آن هستی، گردن این مرد را میزدم».
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «حدوث قرآن از منظر امامان شیعه» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۲۴.