تهور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: صفات اخلاقی، شجاعت، تهور، جبن.
پرسش: شجاعت را تعریف کنید و فرق با جُبن و تهوّر چیست؟
پاسخ: «شجاعت» یکی از چهار صفت برتر (
حکمت، شجاعت،
عفت و
عدالت) در
فضایل اخلاقی است که علمای اخلاق درباره آن در آثار خود مباحثی را مطرح کردهاند.
شجاعت عبارت است از: اطاعت
قوه غضبیه از
قوه عاقله؛ یعنی نترسیدن از آنچه نباید ترسید، و دوری کردن از آنچه باید از آن دوری نمود. به عبارت دیگر، شجاعت اطاعت قوه غضب از
عقل در اقدام بر کارهای خطیر است، که در آنچه رأی عقل مقتضی آن است، اضطراب نشان ندهد. و این صفت، از بالاترین
صفات کمالیه و با فضیلتترین
ملکات نفسانیه است. و کسی که این صفت را نداشته باشد، حقیقتا از مردی بینشان است.
بنابر این،
شجاع به کسی میگویند که همه کار و کردار وی برخاسته از خرد و دانایی و برابر با عقل باشد؛ کسی که بیش از هر چیز همیشه به خویشتن خویش و خواستههای گوناگون خود تسلّط دارد و هرگز بیگدار به آب نمیزند و همه نیروها و تواناییهای خود را به صورت کامل و حساب شده در اختیار دارد، و هرگز عنان از کف نمیدهد.
به این ترتیب شجاع حقیقی کسی است که به وقتش
صبر و بردباری پیشه میکند و دندان روی جگر میگذارد و به وقتش نیز فرصتها را صید میکند و دست به اقدامهای خطیر و خطرناک میزند.
«تهوّر» در جانب افراط شجاعت است. و عبارت است از اقدام در اموری که باید از آنها پرهیز کرد؛ یعنی اقدام به کاری که نباید کرد و انداختن خود در مهلکههایی که در عقل و شرع منع شده است؛ دلیل بر بدی و ناپسندی آن و در وجوب محافظت و نینداختن خود در مهلکه، آیات و اخبار مربوط به این مسئله است. در مذمت آن همین قدر کافی است که خدای تعالی میفرماید:«وَ لا تُلقُوا بِأیْدِیَکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ؛
و خویشتن را به دست خویش به هلاکت میندازید.»
حق این است که هر کس خود را از آنچه عقل به لزوم محافظت از آن حکم میکند نگاه ندارد، از نوعی
جنون و
دیوانگی خالی نیست. چگونه چنین کسی را میتوان عاقل نامید که خود را بیباکانه به خطر میاندازد؛ مانند کسی که خود را از کوههای بلند به زیر میافکند، یا در گردابها و رودهای غرق کننده فرو میرود، یا از درندگان احتراز نمیکند. چنین شخصی اگر هلاک شود، به حکم شریعت قاتل خود به شمار میرود و
خودکشی موجب هلاک ابدی و
شقاوت همیشگی است.
«جبن» در طرف تفریط شجاعت است؛ یعنی ترسویی و اجتناب از کارهایی که باید به آنها اقدام کرد. به عنوان مثال در مواردی که انتقام بهتر است، انسان هیچ جنبش و حرکتی نکند، در مقابل
غضب که
افراط در این حرکت است؛ لذا جبن به یک اعتبار ضدّ غضب است و به اعتباری دیگر ضدّ تهوّر. و به هر دو اعتبار در طرف
تفریط و از مهلکات بزرگ است و آدمی به سبب آن دچار صفات مذمومی؛ مانند خواری نفس و ذلّت و ناگواری زندگی میشود و مردم در جان و مال او
طمع میکنند و در کارهای خود بیثبات و
تنبل و راحت طلب میگردد؛ از اینرو از همه سعادتها باز میماند و ستمکاران دست تجاوز بر او میگشایند، و انواع رسواییها را درباره خود و خانوادهاش تحمّل میکند. دشنامها و تهمتهای ناروا را میشنود و نسبت به آنچه موجب ننگ و رسوایی است بیمبالات میشود و کارهای مهمّ خود را معطّل میگذارد؛ لذا در شریعت از آن نکوهش شده است.
رسول اکرم (صلی اله علیه و آله) فرموده: «لا ینبغی للمؤمن أن یکون بخیلا و لا جبانا؛
سزاوار نیست که مؤمن
بخیل و
ترسو باشد.» (گفتنی است که حدیث مذکور با این متن در منابع روایی نیامده، بلکه بر گرفته از مضمون روایات است و علمای اخلاق آنرا به این صورت در منابع معتبر اخلاقی ذکر کردهاند.)
همچنین آنحضرت فرمود: «اللّهمّ إنّی أعوذ بک من البخل، و أعوذ بک من الجبن، و...؛
خدایا به تو پناه میبرم، از بخل و جبن (ترسویی).»
امام علی (علیه السلام) نیز در فرمان حکومتیاش به
مالک اشتر در مورد ترسوها سفارش میکند:«...وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْر وَ لَا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عَنِ الْأُمُور...»؛
در حلقه مشاورانت دو گروه را دخالت مده، بخیلان و ترسوها؛ چرا که بخیلان تو را از
فضل و
بخشش منصرف میکنند، و ترسوها باعث ضعف و
سستی در تصمیم گیریها میشوند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تهور»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۵/۶.