ثمره انفاق آمیخته با ریا و منت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: آیه،
سوره بقره،
صاعقه،
قرآن کریم،
انفاق.
پرسش: در آیه ۲۶۶ سوره بقره، از مرد کهنسالی با فرزندانی ضعیف و خردسال یاد شده و نیز از باغی که بر اثر صاعقه آتش میگیرد. این دو موضوع چه ارتباطی با هم دارند؟
پاسخ اجمالی: قرآن کریم در این آیات انفاق آمیخته با
ریاکاری و
منت و آزار را با باغ زیبایی مقایسه میکند تمام دارایی یک پیر مرد ضعیف است که چند فرزند خوردسال هم دارد که با یک صاعقه از بین رفته و بیان میکند که چگونه این کارهای نکوهیده، آثار انفاق را از بین میبرد.
«اَ یَوَدُّ اَحَدُکُمْ اَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَ اَعْنابٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهارُ لَهُ فیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ اَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفا......» .
در آیات ۲۶۴ تا ۲۶۶ سوره بقره، قرآن کریم پس از مثالهایی که برای نمایاندن آثار دو گونه انفاق بیان کرده، نخست به این حقیقت اشاره کرده که افراد باایمان نباید انفاقهای خود را با منت و آزار، باطل و بیاثر سازند. سپس انفاق آمیخته با ریاکاری و منت و آزار را با باغ زیبایی مقایسه میکند که با یک صاعقه از بین رفته و نتیجه میگیرد که چگونه این کارهای نکوهیده، آثار انفاق را از بین میبرد:
آیا هیچکدامتان دوست دارید که باغ زیبایتان که پر از درختان
خرما و
انگور و انواع دیگر میوهها و نیز نهرهای آب است، در زمانی که دیگر سن و سالی از شما گذشته و فرزندانی خردسال و ضعیف نیز دارید، ناگهان بر اثر گردباد و صاعقه، شعلهور شده و خاک و خاکستر شود؟!
این بیان، نشاندهنده حال اشخاصی است که با ریا، منت و آزار، بر انفاق خویش خط بطلان میکشند؛ مرد سالخوردهای را در نظر مجسم میکند که فرزندان خردسالی اطراف او را گرفته و تنها راه تامین زندگی حال و آینده آنان، باغ سرسبز و خرمی است که با وجود نهرهای زیر درختان، زحمتی برای آبیاری هم ندارد، ناگهان گردباد آتشباری میوزد و آنرا مبدل به خاکستر میکند؛ چنین انسانی چه حسرت و اندوه مرگباری دارد؟!
حالِ کسانی که ابتدا اعمال نیکی انجام داده و سپس با ریا و منت و آزار آنرا از بین میبرند، چنین است. آنان زحمت فراوانی کشیدهاند، اما در آنروز که نیاز به نتیجه آن دارند، همه را خاکستر میبینند؛ چرا که گردباد آتشبار ریا و منت و آزار آنرا سوزانده است.
در نگاهی دیگر از این آیه استفاده میشود که
بخشش در راه خدا و کمک به نیازمندان؛ مانند باغ خرمی است که هم خود انسان از ثمرات آن بهرهمند میشود و هم فرزندان او، در حالیکه ریاکاری و منت و آزار، هم سبب محرومیت خود او میشود و هم نسلهای آینده که باید از ثمرات و برکات اعمال نیک او بهرهمند گردند محروم خواهند شد، و این خود دلیل بر آن است که نسلهای آینده در نتایج اعمال نیک نسلهای گذشته سهیم هستند. از نظر اجتماعی نیز چنین است؛ زیرا محبوبیت و اعتمادی که پدران بر اثر کار نیک در افکار عمومی پیدا میکنند، سرمایه بزرگی برای فرزندان آنها خواهد بود.
کلمه «کبر» به معنای پیری و سالخوردگی است. «ذریه» به معنای فرزندان، و کلمه «ضعفا» جمع ضعیف است.
اینکه
خدای متعال در این مثال بین سالخوردگی و داشتن فرزندانی ضعیف جمع کرده، با اینکه معمولاً سالخوردگان فرزندان بزرگسال دارند؛ علتش آن بود که شدت احتیاج به باغ را برساند، و بفهماند که چنین پیرمردی غیر از آن باغ، هیچگونه درآمدی برای معیشت، و وسیله دیگری برای حفظ سعادت خود و فرزندانش ندارد؛ چون اگر او را مردی جوان و نیرومند فرض میکرد، آن شدت احتیاج به باغ را نمیرساند؛ برای اینکه اگر باغ فرد جوان نیرومندی میسوخت، او میتوانست به قوت بازویش تکیه کند، و نیز اگر سالخوردهای را بدون فرزند خردسال فرض میکرد، باز آن شدت حاجت به باغ را نمیرساند؛ چون چنین پیرمردی خرج زیادی ندارد، و تهیدستی او به ناگواری تهیدستی پیر بچهدار نیست؛ زیرا اگر باغ چنین کسی خشک شود فکر میکند، چند صباحی بیش زنده نیست؛ لذا خیلی ناراحت نمیشود.
همینطور، اگر در این مثال پیرمردی را مثل میزد که هر چند سالخورده است، اما فرزندانی نیرومند دارد، باز آن شدت حاجت به باغ ادا نشده بود؛ برای اینکه اگر باغ چنین پیرمردی بسوزد، با خود میگوید سر فرزندان رشیدم سلامت، کار میکنند و خرج زندگیام را در میآورند، چه حاجت به باغ دارند، اما اگر هر دو جهت؛ یعنی زیادی سن و داشتن فرزندانی خردسال، در کسی جمع شود و باغش که تنها ممرّ زندگی او است از بین برود، او بسیار ناراحت میشود؛ زیرا نه میتواند نیروی جوانی خود را بازگرداند، و دوباره چنان باغی به عمل بیاورد، و نه کودکان خردسالش چنین نیرویی دارند، و نه بعد از آتش گرفتن باغ، امید برگشتن سبزی و خرمی آنرا میتواند داشته باشد.
در حقیقت این مثلی است که خدای تعالی آنرا برای کسانی زده که مال خود را در راه خدا انفاق میکنند، ولی با منت نهادن و اذیت کردن پاداش عمل خود را ضایع مینمایند و دیگر راهی به بازگرداندن آن عمل باطل شده به عمل صحیح را ندارند.
انطباق مَثَل با مُمَثَّل هم بسیار روشن است؛ زیرا اینگونه رفتارها که اعمال آدمی را باطل میسازد، بیجهت و بیمنشا نیست. کسانی اینطور اجر خود را ضایع میکنند که در دل دچار بیماریهای اخلاقی؛ نظیر «
مال دوستی»، «
جاه طلبی»، «
تکبر» و...هستند. بیماریهایی که نمیگذارد انسان مالک نفس خود باشد، و مجالی برای تفکر و سنجش عمل خویش و تشخیص عمل خوب و بد را بدهد، و اگر مجال میداد و آدمی تفکر میکرد، هرگز به چنین اشتباهی گرفتار نمیشد.
فلسفه بیان این مثلها آن است که انسان مؤمن و موحد، در اعمال و رفتار خود بیندیشید؛ اهداف عالی داشته، و رضای خدا را در نظر بگیرد؛ و راه حق را از باطل تشخیص دهد؛ در کارهای خود هدف عالی را در نظر بگیرد، نه اینکه به اهداف ناچیز دنیوی بسنده کند و محصول کوششهای یک عمر خویش را نابود و خاکستر گرداند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ثمره انفاق آمیخته با ریا و منت» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۱/۱۹.