توهین امام علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: توهین،
امام علی علیهالسلام، خوارج.
پرسش: در جایی از نهجالبلاغه خواندم که
حضرت علی علیهالسلام به یکی از
خوارج گفتهاند ای
مرد بیدندان! آیا رواست که چنین توهینی از ایشان صادر شود؟!
پاسخ: افرادی وجود دارند که با هوچیگری و سر و صدا و توهین، به تخریب
شخصیت طرف مقابل میپردازند. از دیدگاه اسلام و با استفاده از قانون "مقابله به مثل" میتوان برای جلوگیری از ادامه این رفتار نامناسب، رفتاری متقابل و توهینآمیز را پیش گرفت؛ اما با این وجود، امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ در بیشتر موارد، با استدلال یا با
سکوت، پاسخ شعارها و تبلیغات خوارج را داده و تنها در مواردی که چاره دیگری نبود، مانند خودشان رفتاری توهینآمیز نسبت به آنان داشت که مورد پرسش شما نیز یکی از این موارد است. البته توجه به این نکته ضروری است که عبارت "أثرم" و "بیدندان" نیز لزوماً توهینآمیز نبوده و در جامعه آن روز، بسیاری از افراد، لقبی متناسب با چهره ظاهری خود داشتند، بدون آنکه آن لقب، توهینآمیز تلقی شود که نمونه آن را میتوان در لقب "أشتر" برای "مالک" مشاهده کرد.
ابتدا متن مورد نظرتان را که در خطبه ۱۸۴
نهجالبلاغه وجود دارد،
مطالعه نموده و سپس به پاسخ میپردازیم.
عبارت نهجالبلاغه به این شرح است: "و من کلام له ـ علیهالسلام ـ قاله للبرج بن مسهر الطائی و قد قال له بحیث یسمعه لا حکم إلا للّه، و کان من الخوارج اسْکُتْ قَبَحَکَ اللَّهُ یَا أَثْرَمُ فَوَاللَّهِ لَقَدْ ظَهَرَ الْحَقُّ فَکُنْتَ فِیهِ ضَئِیلًا شَخْصُکَ خَفِیّاً صَوْتُکَ حَتَّی إِذَا نَعَرَ الْبَاطِلُ نَجَمْتَ نُجُومَ قَرْنِ الْمَاعِزِ".
شخصی به نام برج بن مسهر طائی در مکانی که آوازش به گوش امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ میرسید، ایستاده و شعار معروف خوارج (لا حکم إلا لله) را فریاد زد. حضرتش با شنیدن این
سخن، رو به او کرده و فرمود: ای بیدندان، خدایت زشت گرداند! ساکت شو! به پروردگار سوگند، هنگامی که حقیقت
آشکار بوده و شک و شبههای در او راه نداشت، نه اثری از تو مشاهده شده و نه بانگی از تو به گوش میرسید. اکنون که
باطل در مقابل
حق به ستیز آمده، تو چون شاخ بزی که به سرعت رشد میکند، تلاش در مطرح کردن خویش داری!
با مروری در
تاریخ، مشاهده میکنیم که خوارج با مطرح کردن شعار انحرافی "لا حکم إلا لله" تلاش داشتند که عملکرد امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ در اتمام
جنگ صفین را زیر سؤال برده و پذیرش صلحی را که خود ناشی از ضعف و کوتهبینی بسیاری از همین خوارج بود، نشانی از
کفر امام علی ـ علیهالسلام ـ قلمداد کرده و در نهایت، هر حکومتی را باطل دانسته و به نوعی آنارشیسم معتقد شوند!
"و من کلام له ـ علیهالسلام ـ فی الخوارج لما سمع قولهم لا حکم إلا لله قَالَ ع کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَکِنَّ هَؤُلَاءِ یَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ وَ یُجْمَعُ بِهِ الْفَیْءُ وَ یُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ یُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ حَتَّی یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ".
این
امام بزرگوار، بارها تلاش نمود با منطق و دلیل، بطلان چنین استدلالی را اثبات کند
و در موارد دیگری که گمان میکرد نرمش با این افراد مفید باشد، از آن دریغ نمیفرمود؛ بهگونهای که در یک مورد که حضرتش در حال ایراد خطبه بودند، یکی از خوارج این شعار را سر داد؛ اما امام آن را با سکوت گذراند؛ سپس نفر دومی نیز همان شعار را تکرار کرد و با سکوت آن جناب مواجه شد و این سکوت تا حدی ادامه یافت که صدای این
شعار از گوشهوکنار
مسجد به گوش میرسید. بااینحال امام علی ـ علیهالسلام ـ رو به آنها کرده و فرمود: با آنکه شما انگیزه نادرستی از مطرح کردن این شعار درست دارید؛ اما بههرحال این سه امتیاز برایتان وجود دارد:
۱. آزادید که در مسجدهای ما آمده و به
عبادت و
نماز بپردازید.
۲. تا از ما جدا نشدید، حقوق و مزایایتان از
بیتالمال قطع نخواهد شد.
۳. تا
جنگ با ما را آغاز نکردید، هرگز جنگی بر علیه شما نخواهیم افروخت!
" إِنَّ عَلِیّاً ـ علیهالسلام ـ کَانَ فِی صَلَاةِ الصُّبْحِ فَقَرَأَ ابْنُ الْکَوَّاءِ وَ هُوَ خَلْفَهُ وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ فَأَنْصَتَ عَلِیٌّ ـ علیهالسلام ـ تَعْظِیماً لِلْقُرْآنِ حَتَّی فَرَغَ مِنَ الْآیَةِ ثُمَّ عَادَ فِی قِرَاءَتِهِ ثُمَّ أَعَادَ ابْنُ الْکَوَّاءِ الْآیَةَ فَأَنْصَتَ عَلِیٌّ ـ علیهالسلام ـ أَیْضاً ثُمَّ قَرَأَ فَأَعَادَ ابْنُ الْکَوَّاءِ فَأَنْصَتَ عَلِیٌّ ـ علیهالسلام ـ ثُمَّ قَالَ فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ ثُمَّ أَتَمَّ السُّورَةَ ثُمَّ رَکَع".
نمونه دیگری نیز وجود دارد که فردی خارجی در نماز جماعت امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ حضور یافته و در وسط نماز با خواندن آیهای از
قرآن، ایشان را به بیفایده بودن سابقه جهادیش متهم کرده و از زیانکارانش خواند!
امام دو مرتبه به احترام قرآن سکوت کرده و بار سوم نیز بعد از اندکی مکث آیهای را
تلاوت فرمود که محتوای آن
صبر و بردباری در مقابل افرادی بود که تلاش دارند انسان را به موضعگیری تند
هدایت کنند! سپس به نماز خویش ادامه داد.
با این همه استدلال و گذشت، افرادی وجود داشتند که از هیچ سابقه
جهاد یا دانشی برخوردار نبوده و به همین دلیل، در جامعه اسلامی ظهور و بروزی نداشتند. آنها شیفتگان نام و نشانی بودند که با توجه به اوضاع و شرایط آن روزها، تخریب شخصیت امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ را زمینه مطرح کردن خویش در جامعه میپنداشتند!
طبیعی است که نمیتوان با این گروه از راه گفتوگوی علمی وارد سخن شده و با استدلال و منطق، به نتیجه مناسب دست یافت. دربرابر این افراد دمدمیمزاج و خود بزرگبین، چارهای نیست جز آنکه با
زبان خودشان سخن گفته و با شیوه خودشان برخورد کرد و
گذشت و
عفو نیز اگر از مقدار معینی تجاوز کند، نتیجهای جز دادن مجال بیشتر به یاوهگوییها و در نتیجه فریفته شدن افکار عمومی نخواهد داشت.
حضرتش در همین زمینه، با
کمیل درد دل کرده و ویژگیهای برخی افراد سست عنصر را برمیشمرد که آنان بدون آنکه از دانشی بهرهمند بوده و یا آنکه توجیه مناسبی برای رفتار خود داشته باشند، به دنبال هر شعاری دویده و با هر باد و نسیمی، تغییر جهت میدهند!
"برج بن مسهر" نیز از همین گروه بود؛ وگرنه اگر به دنبال حقیقت بود، میتوانست ابهام خود را با خود امام یا یکی از یاران و پیروانش در میان گذاشته و با استدلال و منطق به نتیجه مناسب دست یابد، نه آنکه بدون هیچ پیشزمینهای به ناگاه در میان
جمعیت فریاد برآورده و از صبر و تحمل امام سوء استفاده کرده و رفتاری توهینآمیز نسبت به ایشان داشته باشد.
از طرفی میدانیم که مقابله به مثل نیز با رعایت شرایطی از طرف
اسلام پذیرفته شده است.
خداوند در
قرآن کریم میفرماید: "
فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُم"؛
هر که بر شما ستمی روا داشت، شما هم میتوانید در همان سطح با آنان برخورد متقابل داشته باشید.
در این راستا، اگر افرادی با مطرح کردن شعاری که جامعه، آن را توهینی به امام علی ـ علیهالسلام ـ و متهم نمودن ایشان به کفر میدانستند، تلاش در
تخریب وجهه ایشان و از آن بالاتر، ایجاد انحراف در مفاهیم و آموزههای دینی داشته باشند، این حق برای حضرتشان وجود دارد که رفتار توهینآمیزی نسبت به آنها داشته باشد؛ اما با این وجود، همانگونه که اشاره کردیم، مولای متقیان در بیشتر موارد، پاسخ منطقی و یا سکوت را ترجیح میدادند و حتی مواردی که به ظاهر توهینی نسبت به طرف مقابل روا میداشتند، از کلمات دوپهلویی استفاده میکردند که یک معنای آن توهینآمیز نباشد که به "ابن الحائک" و "اثرم" میتوان اشاره کرد.
امام علی علیهالسلام در موردی دیگر، فرد خودخواهی را که فرماندار وقت
کوفه بوده و از فرمان
جهاد او سر باز زده بود، با عبارت "ابن الحائک"
تحقیر نمود.
در نگاه اول، "حائک" به معنای "بافنده" که در آن زمان شغل پستی بود، بهچشم میآمد؛ اما با توجه به دیگر روایات
میتوان نتیجه گرفت که در واقع، معنای "دروغباف" مراد ایشان بوده، نه آنکه مقصود، تحقیر آن
شغل باشد.
"اثرم" به معنای "بیدندان" در یک معنا میتواند تنها بیانگر خصوصیت فرد بوده و توهینی بهشمار نیاید؛ چنانکه لقب "اشتر" به معنای "چشم دریده" و یا "پلک دریده" برای "مالک" آن بزرگ فرمانده سپاه
علی علیهالسلام توهینی برای او نبود.
در معنای دیگر، شاید بتوان "أثرم" را کنایهای از ضعف استدلال و منطق دانست که خوارج دچار آن بودند؛ زیرا
انسان بیمنطق، همچون فردی است که بهدلیل نداشتن دندان از
سخن گفتن طبیعی محروم میباشد.
بنا بر آنچه بیان شد، باید بپذیریم که تمام گفتار و رفتار اولیای خدا را نباید، منحصراً به معنای ظاهری آن
تفسیر نمود.
پایگاه اسلام کوئست.