تشبیه غالیان به یهود و نصارای افراطی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام سجاد (علیهالسّلام)،
یهود،
مسیحیت،
غلو، غالیان، غالی،
نصاری.
پرسش: «یهودیها
حضرت عزیر را خیلی دوست داشتند و در مورد ایشان هر چه دلشان خواست گفتند. البته عزیر از آنها نیست و آنها هم از عزیر نیستند! مسیحیها
عیسی (علیهالسّلام) را خیلی دوست داشتند و در مورد ایشان هر چه دلشان خواست گفتند. البته عیسی از آنها نیست و آنها هم از عیسی نیستند! و من هم در این راه هستم. برخی غالیان ما را خیلی دوست دارند ولی آنها هم در مورد ما حرفهایی که یهودیها در مورد عزیر و مسیحیها در مورد عیسی زدند را گفتند. آنها از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم!». آیا این حدیث امام سجاد (علیهالسّلام)، روایتی صحیح است؟
پاسخ: امامان معصوم (علیهالسّلام) از یکسو مواجه با دشمنانی بودند که آن حضرات را یک انسان عادی مانند دیگر مردم میپنداشتند، و از سوی دیگر گرفتار افرادی بودند که در مورد آن حضرات (علیهالسّلام) غلو میکردند و سخنان نادرستی را به آنحضرات نسبت میدادند. در آموزههای دینی، این گروه (غالیان) که به ظاهر خود را در میان شیعیان جا زده بودند، به یهودیان و مسیحیان
تشبیه شدهاند که در مورد پیامبران خود غلو میکردند. در این موضوع روایت معتبری از
ابوخالد کابلی روایت شدهاست.
ابوخالد کابلی به
ضریس بن اعین گفت: جریانی را برای شما نقل میکنم که اگر در حال حیات من آنرا مشاهده کردید، مرا تصدیق خواهید نمود و اگر قبل از آن بمیرم، برای من دعا و طلب رحمت میکنید. امام سجاد (علیهالسّلام) فرمود: یهودیان حضرت عزیر (علیهالسّلام) را دوست داشتند تا جایی در مورد او آن اعتقاد باطل را پیدا کردند (او را
خدا پنداشتند) عزیر از آنها بیزار است و آنها با عزیر نسبتی ندارند. مسیحیان نیز به واسطه شدت علاقه به حضرت عیسی (علیهالسّلام) در مورد او معتقد به این مقام شدند، عیسی از آنها بیزار است و آنها جزو پیروان عیسی نیستند. ما نیز پیرو همان روش هستیم. گروهی از
شیعیان ما در آینده دم از دوستی ما خواهند زد و اعتقادشان در مورد ما مانند اعتقاد یهودیان در مورد عزیر، و مسیحیان در مورد عیسی خواهد شد! آنها با ما نسبتی ندارند و ما نیز با آنها ارتباطی نخواهیم داشت».
این حدیث در منابع معتبر وجود دارد و محتوای آن در نفی غلو نیز کاملا قابل پذیرش است؛ اما میتوان آنرا مانند تمام دیگر روایات، مورد تحلیل و بررسی سندی قرار داد:
«حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِی اَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ اِشْکِیبَ، قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ اُورَمَةَ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ النُّعْمَانِ، عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ، عَنْ ضُرَیْسٍ، قَالَ قَالَ لِی اَبُو خَالِدٍ الْکَابُلِی»
در مورد راویان این حدیث باید گفت؛
محمد بن مسعود؛
حسین بن اشکیب؛
حسین بن سعید؛
علی بن نعمان؛
ابن مسکان (
عبدالله بن مسکان)؛
ضریس (ضریس بن اعین بن عبدالملک)
ثقه و مورد اعتمادند. اما
محمد بن ارومه؛ در میان اندیشمندان
علم رجال به غلو مشهور است و به همین دلیل ضعیف شمرده میشود،
ولی بعضی از رجالشناسان حدیث وی پذیرفته،
البته اگر او از راویان حدیث موجود در پرسش که در نفی غلو است باشد، متهمشدن او به غلو مورد تردید قرار خواهد گرفت.
ابوخالد کابلی بر اساس برخی از گزارشهای رجالی جز گروه
کیسانیه بود و بعدها از این اعتقاد دست برداشت؛
اما گزارشی به نقل از
امام صادق (علیهالسّلام) وجود دارد که وی را از خواص شیعه بعد از شهادت
امام حسین (علیهالسّلام) اعلام میکند.
در نتیجه حتی اگر یکی از راویان این حدیث، مورد اعتماد نباشد، ولی با توجه به اینکه حدیث در کتابهای معتبر حدیثی ذکر شده و مفاد آن نیز مورد تایید آموزههای دینی است،
معتبر شناخته میشود.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تشبیه غالیان به یهود و نصارای افراطی»، تاریخ بازیابی۱۴۰۱/۵/۲.