تبسم پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بخشش،
تبسم،
پیامبر صلیاللهعلیهوآله،
گناه.
پرسش: یک روایت یا شاید داستانی از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ است؛ مردی به نام «خالد» زن جوانی را در کوچههای مدینه دید و از سر
هوس و
شهوت، به زور او را گرفت و بوسید. زن، ناراحت و خشمگین خدمت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ رسید و بهخاطر این ماجرا، از خالد شکایت کرد. رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ کسی را به دنبال خالد فرستاد. وقتی آمد، پیامبر حقیقت را از وی جویا شد. خالد به گناه خود اعتراف کرد و سپس گفت: «اگر زن میخواهد
قصاص کند حرفی نیست، بیاید قصاص کند (و او هم مرا ببوسد.)» از حرف خندهدار خالد، پیامبر و یارانش به خنده افتادند. آنگاه حضرت رو به خالد کرد و فرمود: «آیا دیگر این کار را نمیکنی؟» خالد عرض کرد: «نه، به خدا
قسم دیگر این کار را نمیکنم ای رسول خدا» و به این تعهد، پیامبر خالد را بخشید. (منبع: لبخند ستارهها اثر غلامرضا حیدری ابهری). سؤال این است که آیا این روایت درست است و منبع آن معتبر است؟ و اگر معتبر است؛ چرا پیامبر به گناه بندهای میخندند؟
پاسخ:
روایت مزبور در برخی از منابع حدیثی مانند «مناقب آل أبیطالب علیهمالسلام»
ابن شهر آشوب مازندرانی (متوفای ۵۸۸ ق)، «
بحارالانوار»
علامه مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ق) و «مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل»
محدث نوری (متوفای ۱۳۲۰ ق) از ابن عباس نقل شده و سلسله سندی برای آن ذکر نشده است؛ ازاینرو از جهت سندی دارای اشکال است. به علاوه این روایت، در منابع حدیثی دسته اول
شیعه (مانند «
کافی» و «وسائل الشیعة») نیامده است؛ لذا این روایت از نظر ما مورد پذیرش نیست.
شخصی که این کار را انجام داد ـ به نقل منابعی که در بالا ذکر شد ـ جدّ خالد قسری، یعنی
یزید بن اسد بن کُرز از صحابی پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود؛
ولی در برخی از منابع دیگر، نوه یزید بن اسد (خالد بن عبدالله بن یزید قسری) بود
که از حاکمان عراق در زمان
خلافت هشام بن عبدالملک بود و
امام علی ـ علیهالسلام ـ را در بالای منبر
لعن میکرد.
بر فرض پذیرش روایت، با توجه به نکات زیر روشن میشود که
تبسم پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ تأیید رفتار این شخص نبود.
تبسم پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ یک امری طبیعی بود؛ چون با قطع نظر از خطایی که قسری انجام داد، حرفی که زده بود، یک حرفی تعجبآمیزی بود که طبیعتاً هرکسی آن را میشنید، میخندید و پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در امور طبیعی همانند بشر است.
خنده و تبسم پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دلیل بر تأیید کار اشتباه آن شخص نبود؛ زیرا همانطوری که در ذیل
روایت نقل شده، پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بلافاصله رو به آن شخص کرد و فرمود: «دیگر این کار را نمیکنی؟» قسری عرض کرد: «نه، ای رسول خدا! به خدا
قسم دیگر این کار را نمیکنم». پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با روشی دلسوزانه اعتراض خود را نسبت به
گناه این شخص نشان داد و چون این مرد گناهکار در حضور پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و جمعی از صحابه
توبه خود را از این کار اعلام کرد و به پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ تعهد بر ترک این کار داد؛ پیامبر
رحمت ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیز او را بخشید؛ زیرا تبسم، از بارزترین مصداق گشادهرویی است که در ایجاد ارتباط مستحکم و جلب دیگران کارآمد بوده و نقش فراوانی دارد؛ درحالیکه ترشرویی و عبوسی موجب میشود مردم از
انسان فاصله بگیرند. با این حال آیا پیامبر باید زود به خشم میآمد؟! درحالیکه یکی از خصوصیات نیکوی آدمی این است که دیر به
خشم آید و زود خشنود شود و علاقهمند باشد به اینکه عذر و پشیمانی دیگران را بپذیرد.
چیزی که در روایت بیان نشده و روایت از این جهت ساکت بوده، این است که آن زنی که برایش مزاحمت ایجاد شده بود، چگونه راضی شده است؟! چراکه بههرحال او از قسری شکایت کرده بود، و باید پیامبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از باب حکم اولیه به شکایت او در حضور قسری رسیدگی میفرمود؛ به همین جهت تنها چیزی که میتوان احتمال داد، این است که پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بهنحوی آن
زن را راضی کرده بود و اینکه اگر قسری پشیمان شود و دیگر این کار را نکند،
مجازات نشود. بنابراین همین تصمیم شخص گناهکار نشانهای بود بر اینکه او گناه را ترک نموده است و اصرار بر انجام دادن
معصیت ندارد که در این صورت مجازاتی ندارد؛ اما اگر این شخص خطاکار از کار خویش اظهار پشیمانی نمیکرد، قطعاً پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ او را مذمت و مجازات متناسب با این گناه مینمود.
پایگاه اسلام کوئست.