بررسی تاریخی برگزاری تجمعات دینی در بیماریهای فراگیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بیماری،
کرونا،
تجمعات مذهبی،
نماز جمعه.
پرسش: آیا در گذشته در هنگام فراگیری بیماریهای مسری تجمعات مذهبی مانند نماز جمعه و جماعت و زیارت مراقد اهل بیت و قبور مؤمنین تعطیل میشد؟
پاسخ اجمالی: علی رغم این که بیماریهای مُسری بارها به جان بشر افتاده، دربارۀ جزئیات واکنشها به این حوادث، اطلاعات دقیقی نداریم و تنها اشارات کوتاهی به تعطیل شدن یا نشدن مساجد و تجمعات مشابه داریم. بااینحال، شایان توجّه است که تعطیل نشدن اینگونه تجمعات، متاثّر از نگاه پیشینیان به علّت و اسباب اینگونه بیماریها بوده است.
در تاریخ، موارد متعدّدی از بلاها و بیماریهای فراگیر به ثبت رسیده و حتّی برخی دست به تالیف کتاب مستقل دراین باره زدهاند، مانند
هشام بن محمد بن سائب کلبی که کتاب «ا
لطاعون فی العرب» را نوشت.
مطمئناً اینگونه بلاها واکنشها و تاثیرات فراوانی بر جای میگذاشته؛ امّا جزئیات اینگونه مسائل، در منابع تاریخی ثبت نشده است. این مسئله، ناشی از غلبۀ نگاه سیاسی به تاریخنگاری است که باعث میشد تاریخنگاران، بیشتر به ثبت حوادثی بپردازند که به زندگی حاکمان و روابط قدرت معطوف بوده و از توجّه به مسائل اجتماعی و فرهنگی و مانند آن، غفلت کنند. با این حال، از لابه لای گزارشهای تاریخی و منابع پزشکی و مانند آن، میتوان اطلاعاتی دراین باره به دست آورد.
تا جایی که بررسی کردیم، به سندی دست نیافتیم که تصریح کند در دوران حضور
ائمه (علیهمالسّلام) بر اثر بیماریهای مسری، تجمعاتی مانند نماز جمعه و جماعت مساجد و مراقد تعطیل شده باشند. پس با صرف نظر از برخی اشاراتاندک (که در ادامه خواهیم گفت)، به نظر میرسد که منع مردم از حضور در مساجد و مراقد برای مقابله با یک بیماری واگیر، پدیدۀ نادری بوده و این شاید، ریشه در نوع نگاه مردم به اینگونه بیماریها داشته باشد که گاه با پندارهای خرافی آمیخته بوده است. دراین باره، توجّه به تاریخ پزشکی بیماریهای فراگیری مانند
وبا و
طاعون، سودمند است. برای نمونه، در منابع طبّ سنّتی، موقعیت ستارگان و سیارات، وضعیت جوّی منطقه از جهت غلظت و رطوبت هوا، تعفّن هوا و استعداد بدنی افراد، در پیدایش بیماری طاعون مؤثر دانسته شده و حتّی ترس و وهم و خوف را نیز از اسباب سرایت آن میدانستند.
طبیعی است که چنین نگرشهایی، در شیوۀ مقابله با بیماری نیز تاثیر داشته است؛ و حتّی با اعتقاد به اثرگذاری ترس و وهم، نه تنها انگیزهای برای تعطیلی مساجد و مراقد ایجاد نمیشود، بلکه میل به حضور در اینگونه اماکن افزایش نیز مییابد.
مطالعات متعدّد صورت گرفته دراین باره نشان میدهد که پزشکان مسلمان از دیرباز، به مُسری بودن این بیماریها اذعان داشتهاند؛ ولی در روشهای درمانی که در منابع طبّ سنّتی ثبت شده است، اشارهای به قطع ارتباط با افراد مبتلا از طریق تعطیلی مساجد و مانند آن به چشم نمیخورد. البتّه ترک سرزمینی که دچار طاعون شده، در منابع طبّی قدیم سفارش شده
و در روایات اسلامی نیز توصیه به ترک مناطق آلوده وجود دارد
ولی این غیر از تعطیلی مساجد و مراکز مذهبی است.
دراین باره، ذکر خاطرهای از
ابنبطوطه خالی از لطف نیست. وی در سفرنامۀ خود، داستانی دربارۀ
طاعون بزرگ دمشق نقل میکند که خود شاهد آن بوده و نشان میدهد که مردم نه تنها از اجتماع در مسجد منع نشدند، بلکه برای دعا و انابۀ دسته جمعی، به مسجد نیز فراخوانده شدند. وی میگوید:
«در اواخر ربیع الثانی سال ۷۴۹ هنگام شیوع طاعون بزرگ، من در دمشق بودم و داستانی شگفت از احترام و اعتقاد دمشقیان دربارۀ این مسجد (مسجد الاقدام در دو میلی جنوب دمشق) دیدم. بدین تفصیل که نایب سلطان ملک الامرا
ارغون شاه، منادی در شهر فرستاد که مردم سه روز
روزه بدارند و تمام خوراک فروشیهای بازار روزها تعطیل باشند. اتفاقاً بیشتر مردم در دمشق از بازار خوراک میخورند. مردم سه روز متوالی روزه گرفتند و آخرین روز که مصادف با پنجشنبه بود، امرا و سادات و قضات و فقها و دیگر طبقات، در
مسجد جامع گرد آمدند، چندان که مسجد گنجایش جمعیت را نداشت. این مردم شب جمعه را به
نماز و
ذکر و
دعا به سر بردند و پس از نماز صبح، به اتّفاق امرا که پابرهنه بودند، مصحفها بر سردست، از مسجد بیرون آمدند. تمام اهل شهر نیز از صغیر و کبیر به دنبال آنان راه افتادند.
یهود و
نصاری، زن و مرد،
تورات و
انجیل برداشته، به حال
گریه و
تضرّع بیرون آمدند و رو به سوی
مسجد الاقدام نهادند و در آنجا تا نیم روز، همگان به خدا متوسّل شده، کتب آسمانی و انبیا را به شفاعت یادکردند. آنگاه به شهر بازگشته نماز آدینه را به جای آوردند. درنتیجۀ این توسّل، خداوند بلا را بر اهل شهر تخفیف داد. عدّۀ متوفّیان در دمشق روزانه به دو هزار تن میرسید؛ ولی در
قاهره و
مصر عدّۀ تلفات در یک روز تا بیست و چهار هزار تن رسید».
این خاطره نشان میدهد که در هنگام بروز بیماری فراگیر، حاکمان شام (هرچند با هدف تشویق مردم به روزهداری) به ایجاد محدودیتهایی برای استفاده از اغذیه فروشیهای عمومی پرداختهاند و درعین حال، از تجمّع در مسجد برای نیایش گروهی ابا نداشتند. البتّه عبارت پایانی ابنبطوطه نشان میدهد که بعد از آن توسلات نیز طاعون همچنان وجود داشته ولی از شدّت تلفات آن کاسته شده است.
نکتۀ دیگری که در این خاطره قابل توجّه است، مسجدی است که برای این توسّل همگانی انتخاب شده بوده است. «اَقدام» یعنی «گامها» و از توضیحات قبلی ابنبطوطه دانسته میشود که علّت این نامگذاری، وجود قدمگاه (جای پا) بر روی سنگی در آن مسجد بوده که مردم معتقد بودند جای پای
حضرت موسی (علیهالسّلام) است. وی همچنین میگوید: «در همین مسجد اتاق کوچکی هست که سنگ نبشتهای در آن وجود دارد مُشعر بر آنکه یکی از صلحا حضرت رسول را به خواب دیده که میفرماید قبر برادرم موسی در همین جا است».
بر این اساس، مسجد الاَقدام، فقط مورد توجّه مسلمانان نبوده و برای یهود و نصاری نیز مقدّس بوده است و ظاهراً به همین دلیل هم دعای همگانی را در آنجا برگزار کردند تا غیرمسلمانان نیز در این آیین شرکت کنند؛ چنانکه به گزارش وی، آمده بود:«یهود و نصاری، زن و مرد، تورات و انجیل برداشته به حال گریه و تضرّع رو به سوی مسجد الاقدام نهادند و در آنجا تا نیم روز، همگان به خدا متوسّل شده، کتب آسمانی و انبیا را به شفاعت یادکردند».
بااین همه، نمیتوان گفت که بروز اینگونه بیماریها هیچ تاثیری در حضور مردم در مساجد و مراقد نداشته است. شخصی به نام
حسن زیات (روغن فروش) نقل میکند که پس از
مناسک حج، گذرم به
مدینه افتاد و از
امام باقر (علیهالسّلام) سراغ گرفتم. گفتند آن حضرت در
ینبُع (منطقهای حاصلخیز در اطراف مدینه که امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیز در آنجا مزرعهای احداث کرده بود.) حضور دارند. من هم برای ملاقات با امام، به ینبع رفتم. امام فرمود: «ای حسن! تا اینجا آمدی؟!». عرض کردم: «بله (فدایت شوم) دوست نداشتم بدون دیدار شما مدینه را ترک کنم». امام فرمود: «من سیر خوردم و لذا خواستم از
مسجدالنبی فاصله بگیرم».
وقتی خوردن سیر، مانع حضور امام در بهترین مسجد شده، طبیعی است که برای پاکیزه ماندن مسجد و اهل مسجد، بیماران واگیر در مسجد حضور نیابند؛ امّا معلوم نیست رعایت اینگونه آداب تا چه حد رواج داشته و به فرهنگ عمومی تبدیل شده باشد.
طبق روایتی دیگر،
علی بن جعفر از برادرش
امام کاظم (علیهالسّلام) دربارۀ
وبا پرسید که اگر در سرزمینی وبا پیدا شد، آیا انسان میتواند از آنجا بگریزد؟ امام فرمود: «میتواند ازآنجا بگریزد تا وقتی که وبا در مسجدی که او در آن نماز میخواند، واقع نشده باشد. پس اگر وبا گریبان نمازگزاران آن مسجدی را که او نماز میخواند گرفت، دیگر صلاح نیست که ازآنجا بگریزد». در برخی نقلها، به جای وبا، از
طاعون سخن گفته شده
و به هر حال منظور بیماریهای مسری و فراگیر است. طبق این حدیث، ترک کردن مسجد و محل شیوع بیماری، مجاز دانسته شده و نشان میدهد که این کار به عنوان یک راهکار برای مقابله با بیماری، از دیرباز مطرح بوده است. نیز بر اساس مطلبی که از مرحوم
سیّد نعمت الله جزایری (م.۱۱۱۲ ق) نقل شده، در طاعون فراگیر سال ۱۱۰۲ هجری قمری که بلاد
روم (
استانبول و
شامات) و
عراق و سپس جنوب ایران را فرا گرفت و تعداد بسیاری را به کام مرگ کشاند، مدارس و مساجد نیز تعطیل شدند.
هرچند ممکن است این تعطیلی، برنامهریزی شده و یا بر اساس توصیۀ بزرگان نبوده باشد، ولی به حال، نشان میدهد که گاهی گریزی ازاین گونه اقتضائات نیست.
بر اساس آنچه گذشت، دربارۀ تعطیلی مساجد و مراقد در دوران بیماریهای فراگیر، گزارش صریحی در منابع تاریخی به دست نیامد و از اشارات گذرا به جواز ترک مسجد و یا وقوع تعطیلی مساجد و مدارس، میتوان چنین برداشت کرد که این کار اگر هم انجام میشده، بسیار نادر بوده است. البتّه این، به سبب نوع نگاهی است که به ریشهها و علل گسترش این بیماریها وجود داشته و با این که میدانستند این بیماریها مُسری است، از شیوع آن به سبب ارتباط با دیگران و تجمّع در مراکزی مانند مسجد، غافل بودهاند. البتّه رعایت آداب مسجد اقتضا میکند که فرد بیمار در مسجد حضور نیابد؛ ولی معلوم نیست که مردم تا چه حد به رعایت اینگونه آداب پایبند بوده باشند.
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، برگرفته از مقاله «بررسی تاریخی برگزاری تجمعات دینی در بیماریهای فراگیر» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۲/۳۶.