برخورد تند حضرت موسی با هارون
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حضرت موسی (علیهالسّلام)، عصبانیت،
غضب،
حضرت هارون (علیهالسّلام)،
سوره طه.
پرسش: با آنکه موسی و هارون (علیهالسّلام) هر دو
پیامبر معصوم از خطا بودند، دلیل برخورد تند موسی با برادرش چیست؟
پاسخ اجمالی: حضرت موسی (علیهالسّلام) با این عمل میخواست به
بنیاسرائیل بفهماند که
گناه بسیار بزرگی مرتکب شدهاند و بازگشت به
گوسالهپرستی مسئله سادهای نیست، یا این که میخواست با این برخورد، بیگناهی هارون با توضیحاتی که میدهد بر همگان ثابت شود تا او را متهم به مسامحه در ادای رسالتش نکنند. بنابراین هیچیک از این دو پیامبر مرتکب خلافی نشدهاند که با شئون پیامبری منافات داشته باشد.
پس از آنکه حضرت موسی (علیهالسّلام) از میعادگاه پروردگار باز گشت و مشاهده نمود که مردم از
توحید برگشته و دوباره به گوسالهپرستی روی آوردند، سراغ برادر خودهارون (علیهالسّلام) (که وی را به عنوان جانشین خود برای رهبری مردم در زمان غیبت خویش قرار داد) رفت و با شدت و عصبانیت هر چه تمامتر، در حالیکه ریش و موی سرش را گرفته و به سوی خود میکشید، گفت آیا از دستور من سرپیچی نمودی؟! هارون که ناراحتی شدید برادر را دید، برای اینکه از عصبانیتش بکاهد و عذر موجه خویش را در این ماجرا بیان کند گفت: «فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر، من فکر کردم که اگر به مبارزه برخیزم و درگیری پیدا کنم، تفرقه شدیدی در میان بنیاسرائیل میافتد، و از این ترسیدم که تو به هنگام بازگشت بگویی؛ چرا در میان بنیاسرائیل تفرقه افکندی و سفارش مرا در غیابم بهکار نبستی»؟!
به این ترتیب هارون بیگناهی خود را اثبات نمود، بویژه با توجه به جمله دیگری که در
سوره اعراف آمده است:
«اِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی؛
این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود مرا بکشند.»
با توجه به این مقدمه و با توجه به اینکه موسی و هارون (علیهالسّلام) هر دو پیامبر و معصوم از خطا و اشتباه بودند، این سؤال پیش میآید که این جر و بحث و برخورد شدید، از ناحیه موسی و دفاعی که هارون از خود میکند، چگونه قابل توجیه است؟
در پاسخ به این پرسش میتوان گفت؛ موسی با این عمل میخواست دو مطلب را اثبات کند.
• به بنیاسرائیل بفهماند که گناه بسیار بزرگی مرتکب شدهاند، و بازگشت به گوسالهپرستی مسئله سادهای نیست. گناهی که حتی پای برادر موسی را که خود پیامبری عالیقدر بود به محکمه و دادگاه کشانده است، آن هم با آن شدت عمل؛ یعنی مسئله به این سادگی نیست که بعضی از بنیاسرائیل پنداشتهاند؛ انحراف از توحید و بازگشت به
شرک، آن هم بعد از آن همه تعلیمات و دیدن آن همه معجزات و آثار عظمت حق، این کار باورکردنی نیست و باید با قاطعیت هر چه بیشتر در برابر آن ایستاد. گاه میشود به هنگامی که حادثه عظیمی رخ میدهد، انسان یقه خود را چاک میزند و بر سر و صورت خود میزند، تا چه رسد به اینکه برادرش را مورد عتاب و خطاب قرار دهد. بیگمان برای حفظ هدف و گذاردن اثر روانی در افراد منحرف، و نشان دادن عظمت گناه به آنها، این برنامهها، مؤثر است.
• اینکه با این برخورد، بیگناهی هارون (با توضیحاتی که میدهد) بر همگان ثابت شود، تا او را متهم به مسامحه در ادای رسالتش نکنند.
بنابراین هیچیک از این دو پیامبر مرتکب خلافی نشدهاند که با شئون پیامبری منافات داشته باشد.
البته، برخی از مفسران میگویند انسان وقتی که عصبانی میشود و به فکر فرو میرود، معمولاً لبانش را گاز میگیرد، انگشتان خویش را میفشارد و ریش خود را میگیرد. در این حادثه نیز با توجه به اینکه حضرت موسی هنگام رفتن، برادر خویش را جانشین خود قرار داد، او را مانند خویش فرض کرد؛ و با او همان کاری را کرد که انسان در حال تفکر و عصبانیت با خودش میکند.
بنابراین، برخورد این چنینی یک اتفاق عادی بوده است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «برخورد تند حضرت موسی با هارون»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۶/۲۲.