اِعراب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قرائت، اِعراب،
وقف.
پرسش: آیا اِعراب در فهم قرآن نقش دارد؟ دربارهٔ تاریخ اِعراب و علامتگذاری وقف در
قرآن کریم توضیح دهید؟ با توجه به کثرت انواع علامتهای مختلف، حکم وقف، هنگام قرائت قرآن چیست؟
مفسّران بر ضرورت آشنایی با مباحث نحوی قرآن و اعراب
پیش از ورود به
تفسیر آیات تاکید کردهاند.
طبرسی، برترین علم از
علوم قرآنی را اعراب قرآن دانسته است؛ زیرا هر بیان عربی به آن نیازمند است و اعراب در حقیقت، کلید گشودن معنای الفاظ است و بدون آن، آگاهی از مراد
خدا ناممکن است.
سمین حلبی نیز علم اعراب را نخستین دانش از میان پنج علم مؤثّر در فهم قرآن میشمارد.
به رغم تاکید مفسران بر نقش و تاثیر اعراب در فهم و
تفسیر قرآن،
ابن هشام در باب پنجم مغنی و در پی او
زرکشی و
سیوطی، با ذکر شواهدی متعدد، اعراب را فرع بر فهم معنا دانسته و معتقدند مُعْرِب ابتدا باید به فهم صحیحی از آیات دست یابد. سپس بر طبق معنا اعراب
آیه را بیان کند.
این دیدگاه به طور مشخص میتواند از یک سو راه تاثیر روایات، و از دیگر سو تاثیر باورهای پیشین و پیش فرضهای ذهنی مفسر را بر اعراب آیات و بیان نقش کلمات در هر
آیه باز کند. با این حال به نظر میرسد نقطه اعتدال، جمع میان این دو دیدگاه است؛ زیرا از یک سو هر یک از این دو دیدگاه به نحو جزئی - و نه کلی - صحیح است؛ یعنی در حالی که در موارد بسیاری فهم صحیح آیه بر نوع اعراب آن مبتنی است، موارد فراوانی نیز یافت میشوند که اعراب، مبتنی بر دریافت معنا و فرع آن است و این به سبب ویژگی زبان عربی بویژه زبان قرآن و نظم دقیق و حساب شده آن است که در بسیاری موارد به آیات، قابلیت وجوه نحوی و اعرابی گوناگون میدهد و بر پایه هر ترکیب و تحلیل، معنایی متناسب برداشت میشود. این ویژگی آیات قرآن (قابلیت برای ترکیبهای گوناگون)، از دشواریهای پیش روی مفسران در
فهم قرآن است که حلّ آن، راهکارهای جدی میطلبد. آنچه تاکنون از قواعد نحوی و اعرابی برای حل این دشواری پیشنهاد شده به دلیل استثناها و تخصیصهایش نتوانسته این مشکل را از میان بردارد و همین مسئله از عوامل اختلاف دیدگاههای فقهی و کلامی میان فرق اسلامی و فقها و افزون بر این، گاه وسیلهای برای متهم ساختن فرقههای اسلام به
تفسیر به رای بوده است.
نکته حائز اهمیت در اعراب قرآن آن است که متن قرآن به عنوان متن مستحکم ادبی، اصالت داشته و باید به عنوان معیار و منبع قواعد در نظر گرفته شود و هرگز نباید قواعد مدوّن نحوی و دستور زبانی که حدود دو قرن پس از نزول قرآن و غالباً به دست دانشمندان عجم جهت آشنایی با زبان عربی و
قرآن کریم تدوین شدند، بر آیات قرآن مقدم دانسته شده و تحمیل شوند. در نتیجه، شایسته نیست برای سازگاری آیات شریفه با قواعد دستور زبان عربی، به توجیه و تاویل و تقدیر گرفتن روی آورد. بر این اساس، مفسّر قرآن کریم برای تفسیر صحیح قرآن نیازمند دانش
نحو و اعراب است و از این رو باید از دانش و دیدگاهها و تجارب دانشمندان نحو بهره کامل ببرد. در عین حال باید خود قرآن را داور نهایی و معیار اصلی سنجش صحت اعراب بداند و حتی الامکان با اخذ ظواهر آیات شریفه، کمترین تقدیر و تاویل را در اعراب آیات در نظر بگیرد.
در پاسخ این پرسش که آیا قرآن کریم میزان ادبیات و
دستور زبان عربی است یا موزون آن، شاید بتوان گفت پیش از ثابت شدن اعجازآمیز بودن قرآن، موزون و پس از آن میزان است؛ چون قرآن، کلام خدای سبحان و فصیح و بلیغترین نثر عربی است.
وقتی عربها خط را از سریانی و انباطی گرفتند، نقطه نداشت. خط سریانی هنوز هم نقطه ندارد. عربها هم تا نیمه قرن اول سال قمری، حروف را بدون نقطه مینوشتند. اما چیزی نگذشت که خط
عربی وارد مرحلهٔ جدیدی شد. دورهای که حروف، نقطهدار شده و خط، نیز رو به زیبایی گذاشت. در نیمه دوم قرن اول، مردم توسط
یحیی بن یعمر و
نصر بن عاصم (دو شاگرد
ابوالأسود دوئلی) با حروف نقطهدار آشنا شدند. علت انجام این کار این بود که سرزمین اسلامی پهناور شده و عجمهای زیادی
مسلمان شده و نیاز به آشنایی با قرآن داشتند. این کار برای جلوگیری از غلط خواندن قرآن توسط عجمها صورت پذیرفت؛ چراکه خود عربها بهطور فطری
قرآن را صحیح میخواندند و نیازی به علامتگذاری نداشتند.
ابواحمد عسکری این کار علامتگذاری را به
نصر بن عاصم نسبت داده است.
پس از اینکه نیاز دیگری برای قرآن کریم، یعنی لزوم اعرابگذاری حروف احساس شد، بنا بر مشهور،
ابوالأسود دوئلی انجام این کار را با اشارهٔ
امام علی بن ابیطالب (علیهالسلام) بر عهده گرفت و
علم نحو، یعنی علم اعراب القرآن را بنا گذاشت.
البته این اعرابگذاری بهصورت نقطه در بالا و روی حرف (برای علامت فتحه) و روبهروی حرف (برای علامت ضمه) و زیر حروف (برای علامت کسره) انجام شد. بعدها برای اشتباه نشدن این نقطهها با نقطههای حروف، معمولاً با رنگی غیر از رنگ حروف نوشته میشد. در اکثر اوقات این نقطهها به رنگ سبز نگاشته میشد.
این علامتگذاری (اعرابگذاری بهصورت نقطه) نیز در نیمه دوم قرن اول صورت گرفت؛ اما این نقطهها نیز دچار تحول شد، سپس توسط
خلیل بن احمد فراهیدی (متوفای ۱۷۵ ق) به شکل اعرابهای امروزی درآمدند. او علامتهای همزه و تشدید و روم و إشمام را نیز ابداع کرد. گفته شده اواخر قرن سوم بود که علامت
ساکن (که برگرفته از سر حرف «خ» بود) به این علامات اضافه شد.
علامتهای وقف، ابتدا برای اولین بار توسط شخصی به نام
محمد بن طیفور سجاوندی (م ۵۶۰ ق)، مفسر، نحوی و استاد بزرگ قرائت ابداع گردید. این علامتها به رموز سجاوندی معروف شدند. این علامتها عبارتند از: «م ـ ط ـ ج ـ ص ـ ز ـ لا».
نشانههای دیگری نیز متأخّرین از اساتید
علم قرائت (از جمله تاج القراء
شیخ مصدّر بخاری) تعیین نمودهاند که در بالای کلمات بعضی از قرآنهای قدیمی نوشته شده و عبارتند از: قف ـ س ـ قفه ـ ق ـ قلا ـ صل ـ صلی ـ صق ـ صب ـ جه ـ ک.
برخی
فقها، رعایت وقف به حرکت و وصل به سکون را در
نماز لازم نمیدانند؛ اما برخی دیگر به
احتیاط واجب لازم میدانند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «اِعراب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۲۳. سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «اهمیت اِِعراب در فهم قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۲۳.