اولویت تخصص و تقوا در مدیریت از نگاه اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تخصص،
تقوا،
امانت،
تعهد،
مدیریت،
قرآن،
سوره قصص،
سوره نمل.
پرسش: براساس آموزههای دینی آیا «تخصص» مقدم بر «تعهد و تقوا» است؟
پاسخ اجمالی: آیات قرآن و روایات هم به عنصر تعهد و هم به عنصر تخصص اشاره دارند و بدیهی است که افراد متعهد هیچگاه مسئولیتی را که در آن تخصص ندارد نمیپذیرد، و این لازمه تعهد و تقوا است و آنانی که ظاهری متعهد نشان داده و کاری که توانایی انجام آنرا ندارند میپذیرند، در واقع متعهد نبوده، بلکه متعهدنما هستند.
تعهد (پاکدستی و التزام به کار) و تخصص، دو عنصر اساسی برای مدیریت صحیح در تمام جوامع دنیا است که در آموزههای دینی از تعهد تعبیر به تقوا میشود. این موضوع در تعالیم قرآن، اگر چه به صورت مدون بهعنوان یک قانون مدیریتی مطرح نشده، اما چنین اصلی را میتوان به مناسبت از برخی آیات استخراج نمود. بهعنوان نمونه
حضرت یوسف (علیهالسّلام) وقتی که از زندان آزاد شد و پادشاه مصر درصدد واگذاری مسئولیتی به او شد، وی گفت:
«قالَ اجْعَلْنی عَلی خَزائِنِ الْاَرْضِ اِنِّی حَفیظٌ عَلیم؛
مرا سرپرست خزائن سرزمین (
مصر) قرار ده که هم نگهدارنده و هم آگاهم».
حضرت یوسف مسئولیت اقتصادی کشور مصر را میپذیرد؛ به دلیل آنکه توانایی اداره امور اقتصادی را دارد. او هم امانتدار است (حفیظ)، و هم دانش و تخصص کافی در امور اقتصادی را دارد (
علیم).
آیات ۲۶ سوره قصص، و ۳۹ سوره نمل نیز در صدد بیان این دو مهماند؛ یعنی تخصص و تعهد. آنجا که قرآن کریم از زبان دختر شعیب در مورد استخدام
موسی (علیهالسّلام) میفرماید: «قالَتْ اِحْداهُما یا اَبَتِ اسْتَاْجِرْهُ اِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَاْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْاَمین»،
به دو اصل اساسی مدیریت (قدرت و امانت) اشاره دارد. (آیه ۳۹ سوره نمل نیز تا حدودی مشابه آیه یادشده است.) روشن است که منظور از قدرت در این آیه تنها قدرت جسمانی نیست، بلکه منظور قدرت و قوت، داشتن دانش و تخصص در زمینه انجام مسئولیت است.
بهعنوان مثال، یک مدیر قوی کسی است که حوزه ماموریت خود را به خوبی بشناسد، در برنامهریزی مسلط و از ابتکار سهم کافی و در تنظیم کارها مهارت لازم را داشته باشد، و نیروها را برای رسیدن به هدف بسیج نماید. در عینحال دلسوز و خیرخواه و امین و درستکار باشد. آنها که در سپردن مسئولیتها و کارها تنها به امانت و پاکی فرد مورد نظر قناعت میکنند، به هماناندازه در اشتباهاند که برای پذیرش مسئولیت، داشتن تخصص را کافی بدانند. متخصصان بدون تعهد، هماناندازه برای پیشرفت کشور خط آفریناند که متعهدان بیتخصص مضرند. هر جامعه و کشوری که به دست یکی از این دو گروه سپرده شود، سرانجامی جز عقب ماندگی نخواهد داشت. مدیران غیر متعهد، و متعهدان غیر متخصص نتیجه کارشان یکی است؛ یعنی به هدر رفتن امکانات و سرمایههای مادی و معنوی کشور؛ به همین دلیل است که در تعالیم
دین اسلام، «
علم» و «تقوا» در کنار هم قرار دارند.
آنچه آموزههای دین اسلام در این حوزه به ما میگوید؛ این است که هر کاری باید به دست افرادی توانمند و امین باشد، تا نظام جامعه به سامان رسد، و اگر در علل زوال حکومتها در طول تاریخ بیندیشیم، میبینیم عامل اصلی سپردن کار به دست یکی از دو گروه فوق بوده است.
و شاید اشاره به همین اصل اساسی داشته باشد، آنجا که
امام علی (علیهالسّلام) یکی از دلایل انحطاط دولتها را سپردن مسئولیتها به اراذل و از صحنه خارج کردن افاضل میداند؛ یعنی واگذاری مناصب و خدمات بزرگ به مردم نادان و فرومایه و کنار زدن انسانهای کاردان و صاحباندیشه.
بنابراین، آیات مطرح شده هم به عنصر تعهد و هم به عنصر تخصص اشاره دارند و بدیهی است که افراد متعهد هیچگاه مسئولیتی را که در آن تخصص ندارد نمیپذیرد، و این لازمه تعهد و تقوا است و آنانی که ظاهری متعهد نشان داده و کاری که توانایی انجام آنرا ندارند میپذیرند، در واقع متعهد نبوده، بلکه متعهدنما هستند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «اولویت تخصص و تقوا در مدیریت از نگاه اسلام» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۲/۲۰.