اوضاع فرهنگی و سیاسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف،
امام حسن عسکری عليهالسلام، اوضاع فرهنگی، اوضاع سیاسی،
شیعیان.
پرسش: وضعیت فرهنگی و سیاسی شیعیان در آستانه
ولادت امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ چگونه بود؟
پاسخ: آشنایی با اوضاع فرهنگی و سیاسی شیعیان در هنگام تولد
امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ نخست میطلبد که بهعنوان مقدمه نگاهی هرچند کوتاه به وضعیت دوران حضرت
امام حسن عسکری ـ عليهالسلام ـ داشته باشیم.
دوران امامت آن حضرت همزمان با خلافت سه نفر از عباسیان بود که به ترتیب عبارتنداز:
۱. المعتز بالله؛ ۲. المهتدی بالله؛ ۳. المعتمد بالله.
حاکمان عباسی از هر طریق ممکن آن حضرت را زیرنظر داشته و کنترل میکردند، آنان شنیده بودند که
امام مهدی ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ فرزند
امام عسکری ـ عليهالسلام ـ است، ازاینرو میکوشیدند به آن حضرت دسترسی پیدا کرده و او را به قتل برسانند؛ به همین جهت امام عسکری ـ عليهالسلام ـ
ولادت حضرت مهدی ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ را مخفی کرده و غیر از خواص آن حضرت دیگران افتخار
زیارت امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ را پیدا نکردند.
فشار و
اختناق سیاسی چنان بالا میگیرد که
امام ـ علیهالسلام ـ به ناچار باید هفتهای دوبار روزهای دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حضور پیدا کند؛
معتز عباسی بهقدری از نفوذ ابومحمد العسکری ـ علیهالسلام ـ نگران بود که به تحت نظر داشتن آن امام بسنده نکرد و حضرت را با ابوهاشم جعفری و عدهای از طالبیون زندانی کرد.
ستم عباسیان تنها به ابومحمد عسکری ـ عليهالسلام ـ محدود نمیشد، آنان علیه شیعیان و
دوستان آن حضرت هم از هیچ کوششی دریغ نکرده و مانع هرگونه حرکت اعم از فرهنگی و سیاسی و غیره برای شیعیان بودند، علت آن هم این بود که مبادا فضایل آن حضرت معلوم شود و در نتیجه مردم از بنیعباس فاصله بگیرند و احیاناً علیه آنان به
قیام و
مبارزه برخیزند. برای روشن شدن مطلب، بحث را در دو بخش جداگانه دنبال میکنیم:
۱. وضعیت سیاسی شیعیان.
۲. وضعیت فرهنگی شیعیان.
انواع فشارهای سیاسی در این مقطع از زمان در موارد زیر قابل پیگیری است:
از جمله زندانیان،
ابوهاشم جعفری است.
ابوهاشم چنین میگوید: در نامهای از ناراحتیهای زندان به امام ابومحمد ـ عليهالسلام ـ شکایت کردم. در جواب به من نوشت: امروز در منزل خود
نماز خواهی خواند.
وی در مورد دیگری اظهار کرده است: با
امام عسکری ـ علیهالسلام ـ در مجلس
مهتدی بن واثق بودیم؛ حضرت به من فرمود: این جنایتکار قصد کرده که امشب با مشیت خدا
بازی کند (کنایه از اینکه اراده کرده است که ما را بکشد) ولی عمر او کفاف نمیدهد، و بهزودی صاحب فرزندی خواهم شد. فردای آن شب ترکها به او حمله کرده و او را به
قتل رساندند و خدا ما را به
سلامت نگاه داشت.
همو نیز چنین میگوید: من با گروهی در زندان بودیم که ابومحمد ـ عليهالسلام ـ را نیز به زندان آوردند، مأمور مراقب آن
حضرت صالح بن وصیف بود، یکی از هم زندانیها مردی جمحی بود که ادعا میکرد علوی است. امام ـ عليهالسلام ـ به ما توجه کرده و فرمود: اگر نبود در میان شما کسی که از شما نیست، به شما اطلاع میدادم که چه موقعی خداوند وسیله
نجات شما را فراهم خواهد کرد؛ امام با این
کلام به آن مرد اشاره کرد، او از جمع ما بیرون رفت. امام فرمود: این مرد از شما نیست، از او برحذر باشید، در بین لباسهای خود نوشتهای دارد که همه گفتهها و ناگفتههای شما را برای
خلیفه منعکس کرده است. یکی از زندانیان بهسراغ او رفت و لباسهایش را بازرسی کرد و آن نوشته را پیدا کرد، او نوشته بود که این جمع قصد دارند
زندان را سوراخ کرده و فرار کنند.
نکته قابل توجه در این روایت تاریخی این است که: اختناق و فشار سیاسی بهحدی رسیده بود که شیعیان در زندان هم از دست مأموران اطلاعاتی خلیفه در امان نبودند و مذاکرات آنان در محیط زندان هم به حکومت گزارش میشد.
حضرت عبدالعظیم حسنی یکی از متواریان
شیعه است.
احمد بن محمد بن خالد برقی میگوید:
عبدالعظیم حسنی از دست
حکومت فرار کرد و وارد ری شد و در منزل یکی از شیعیان در سردابی ساکن شد، در همان سرداب خدا را
عبادت میکرد، روزها
روزه بود و شبها را به شب زندهداری و تهجد میگذراند، مخفیانه از آنجا بیرون میشد و قبری را که امروز مقابل قبر خود اوست،
زیارت میکرد.. تنها محل امن برای او همان سرداب بود.
فشارهای گوناگونی که در مدت کوتاه امامت حضرت عسکری ـ عليهالسلام ـ بر شیعیان وارد شده صفحات تاریخ را پر کرده است، موارد ذیل نمونههایی از آن است:
علی بن محمد بن زیاد میگوید: «توقیعی از امام ابومحمد ـ عليهالسلام ـ (به این مضمون) به دستم رسید: کنج عزلت پیشه کن و خانهنشین باش؛ چونکه فتنهای در انتظار توست... (دیری نگذشت که بهسبب سخنچینی)
جعفر بن محمد تحت تعقیب قرار گرفته و جایزه صدهزار درهمی برای کسی که مرا پیدا کند، تعیین شد.
یکی از شیعیان نامهای به حضور آن حضرت فرستاد: شنیدهام که
مهتدی، شیعیان شما را تهدید کرده و گفته است: آنان را از روی
زمین برمیدارم.
امام ـ عليهالسلام ـ در جواب نوشت: عمر او کوتاهتر از آن است که بتواند تهدیدش را عملی کند، از امروز تا پنج روز بشمار، او روز ششم با
ذلت و خواری کشته میشود.
آمار شیعیان و علویانی که در این مقطع از تاریخ به دست عباسیان به فیض شهادت نایل شدهاند، کم نیست؛ از جمله:
موسی بن عبدالله بن موسی، از نوادگان امام حسن مجتبی ـ عليهالسلام ـ است، او مردی
عالم و نیکوکار بود و از جمله راویان بهشمار میرفت، در سال ۲۵۶ در زباله توسط سعید بن حاجب بهوسیله زهر به شهادت رسید، سعید سر او را جدا کرد و برای مهتدی عباسی برد.
جعفر بن اسحاق بن موسی بن جعفر بن صادق علیهمالسلام، سعید حاجب، او را در بصره به
شهادت رساند و در همانجا دفن شد؛ وی در روز شهادت سیاسی و دو سال داشت.
علیرغم همه محدودیتها و شدت عملی که عباسیان برای منزوی کردن امام ـ علیهالسلام ـ و شیعیان به کار گرفته و فشارهای مختلف سیاسی که از ناحیه آنان بر شیعه وارد شد، گروهی از دانشمندان و راویانی که از خرمن فضیلت و دریای بیکران علوم آن حضرت بهره گرفته و برخی از آنان صاحب تألیفاتی در فنون مختلف بوده و احادیثی را از امام ـ علیهالسلام ـ نقل کردهاند، از جمله آنان عبارتند از:
احمد بن ابراهیم بن اسماعیل،
کاتب، ندیم، بزرگ
اهل لغت و از موجهترین آنان است، او یکی از اصحاب خاص
امام هادی و
امام عسکری ـ علیهماالسلام ـ است؛ تألیفاتی دارد که بهعنوان نمونه از کتابهای زیر میتوان نام برد: أسماء الجبال و المیاه والأودیة؛ اشعار ابن مرّة بن همام؛ و نوادر الاعراب.
داود بن قاسم، او همان
ابوهاشم جعفری است، که از فرزانگان
اسلام و یکی از شاخصترین چهرههای عقیدتی بهشمار میرود، در نزد
ائمه اطهار دارای منزلتی خاص است؛ وی حضرت
رضا و
جواد و
هادی و
عسکری و
صاحب الامر ـ صلواتاللهعلیهماجمعین ـ را ملاقات کرده و از همه آنان روایت دارد. مردی پارسا،
عابد و
عالم و عامل بود، کسی از خاندان
ابوطالب در آن دوران از جهت علو نسب همتای او نبود.
عبدالله بن الحسین القطربلی، از او از اصحاب خاص حضرت
امام ابومحمد العسکری ـ علیهالسلام ـ است، و از چهرههای سرشناس ادب بهشمار میرود و کتابی در
تاریخ دارد.
فضل بن شاذان، وی از جهت ثمره کار و تألیف کتاب در صف مقدم علمای زمان خود بوده و در فنون مختلف دارای تألیف است؛ بعضی گفتهاند: داری یکصد و شصت کتاب است،
برخی از تألیفات او مورد رضایت امام ابومحمد العسکری ـ عليهالسلام ـ قرار گرفته و
امام عمل به آن را روا شمرده و فرموده است: «هذا صحیح ینبغی أن یعمل به»، این کتاب صحیح است و سزاوار است که به آن عمل شود.
در موردی دیگر به یکی از کتابهای وی نظر افکنده و برای او طلب مغفرت کرد و فرمود: «أغبط اهل خراسان بمکان الفضل بن شاذان و کونه بین أظهرهم»، خوشحالم که فضل بن شاذان با آن مقام در میان مردم
خراسان است.
برشمردن ديگر شاگردان امام عسکری ـ عليهالسلام ـ و چهرههای علمی و فرهنگی
شیعه از گردونه و حوصله اين نوشته خارج است و به همين اندازه اکتفا میشود؛ از آنچه که بيان شد اين نتيجه به دست میآيد:
با همه سختگيریهايی که
بنیعباس نسبت به
امام عسکری و
شیعیان آن حضرت روا داشتند، نتوانستند به مقصود شوم خود که همان منتشر نشدن
فضایل اهلبیت ـ عليهمالسلام ـ و معارف و فرهنگ ناب
اسلام بود، نایل شوند و هرکدام از شاگردان آن حضرت بعد از بهرهگيری و خوشهچينی از خرمن علوم آن امام در گوشهای از
جهان اسلام مشعلی پرفروغ برای نشر انديشه و معارف اهلبيت ـ عليهمالسلام ـ بهشمار میآمدند، آنان همچون ستارگانی در آسمان
تشیع میدرخشيدند و شيعيان را در
ظلمت ستم و گمراهی
عباسیان که قصد کرده بودند روز روشن را همانند شب، تاريک جلوه دهند، راهنمايی میکردند.
سایت اندیشه قم