امکان محدث بودن غیر نبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: وحی،
انبیا،
نبیّ،
حضرت مریم،
قرآن.
پرسش: وحی، به عنوان نوعی گفتگوی رازگونه، از جمله امتیازهای انبیا است؛ حال آیا غیر نبیّ نیز میتواند مخاطب فرشتگان شود و کلام آنان را بشنود؟ به سخن دیگر، آیا غیر نبیّ هم میتواند محدَّث باشد؟
پاسخ اجمالی: در مورد وجود محدث در غیر انبیا به قرآن و ادله روایی شیعه و سنی استناد شده و در روایات به عنوان نمونه به
آصف بن برخیا و
حضرت خضر و
ذوالقرنین اشاره شدهاست.
از ادلهای که دلالت بر امکان وقوع این امر و تحقق آن درباره برخی از غیر انبیا میکند
قرآن کریم است که در مباحث و موارد مختلف سخن گفتن فرشتگان با غیر انبیا را حکایت کردهاست؛ از جمله:
گفتگوی فرشتگان با حضرت مریم (سلاماللهعلیهم). در چندین
آیه از قرآن به صراحت این گفتگو گزارش شده است. در جایی میفرماید:
«وَاِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ اِنَّ اللّه اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ؛
و
[
به یاد آور
]
هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهانیان، برتری داده است».
همچنین دنباله آیات گفتگوی فرشتگان با حضرت مریم (سلاماللهعلیهم) را پی میگیرد.
قرآن کریم در داستان تولد
حضرت مسیح (علیهالسّلام)، گفتگوی تفصیلی حضرت مریم (سلاماللهعلیهم) را با یکی از فرشتگان الهی نقل میکند. در آن گفتگو، فرشته به صورت انسان تمثّل یافته و از بچهدار شدن حضرت مریم (سلاماللهعلیهم) به او میگوید.
قطعاً حضرت مریم (سلاماللهعلیهم) از انبیا نبوده و با این حال فرشتگان بر وی نازل شدند و با او سخن گفتهاند. وقوع این گفتگو خود قویترین دلیل بر امکان سخن گفتن فرشتگان با غیر انبیا است.
گفتگوی فرشتگان با
ساره، همسر
حضرت ابراهیم (علیهالسّلام). در آیات قرآن چنین آمده است که: فرشتگانِ فرستاده
خداوند، آنگاه که نزد حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) بودند از سوی ساره پذیرایی شدند و ایشان بشارت تولد
حضرت اسحاق را به ساره دادند و در برابر تعجب وی، از کار و قدرت خداوند، رحمت و برکات او را بر خانوادهاش گوشزد کردند:
«وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا اِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَی قَالُوا سَلاَماً قَالَ سَلاَمٌ...• وَامْرَاَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِاِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ اِسْحَاقَ یَعْقُوبَ• قَالَتْ یَا وَیْلَتَی ءَاَلِدُ وَاَنَا عَجُوزٌ وَهذَا بَعْلِی شَیْخاً اِنَّ هذَا لَشَی ءٌ عَجِیبٌ• قَالُوا اَتَعْجَبِینَ مِنْ اَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ؛
فرستادگان ما
[
فرشتگان
]
برای ابراهیم بشارت آوردند: گفتند سلام
[
او نیز
]
گفت سلام...و همسرش ایستاده بود.
[
از خوشحالی
]
خندید، پس او را به اسحاق و بعد از او، به
یعقوب بشارت دادیم. گفت: ای وای بر من! آیا من فرزند میآورم در حالی که پیرزنم، و این شوهرم نیز پیرمردی است؟! این براستی چه چیز عجیبی است! گفتند: آیا از کار خدا تعجب میکنی؟! این رحمت خدا و برکات او بر شما خاندان است».
قطعاً ساره
مقام نبوت نداشته، اما به تصریح قرآن کریم مخاطب کلام فرشتگان قرار گرفته است.
وحی به مادر حضرت موسی (علیهالسّلام). قرآن کریم در مقام بیان داستان حضرت موسی (علیهالسّلام) به صراحت از وحی به مادر او پس از تولد وی سخن میگوید:
«وَ اَوْحَیْنا اِلی اُمِّ مُوسی اَنْ اَرْضِعِیهِ فَاِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَاَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی اِنَّا رَادُّوهُ اِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ؛
و ما به مادر موسی
الهام کردیم که او را شیر ده و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (نیل) بیفکن و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز میگردانیم و از رسولان قرارش میدهیم».
این آیه شریفه اگر چه تصریح به گفتگوی فرشتگان ندارد، اما گویای آن است که غیر نبی هم میتواند مخاطب وحی قرار گیرد. این ارتباط وحیانی به لحاظ نوعش، با امکان محدَّثه بودن، ملازم است.
در کتابهای حدیثی و غیرحدیثی اهلسنت، روایاتی هستند که برخی صحابه و دیگر عالمان را نیز از محدَّثان شمردهاند. این گزارشها که در کتابهای معتبر اهلسنّت و با اسناد صحیح نزد آنان، نقل شدهاند، امکان محدَّث بودن برخی افراد را اثبات میکنند. کتابهای
صحیح بخاری و
صحیح مسلم که از معتبرترین کتابهای حدیثی نزد
اهل سنت هستند، از وجود اشخاص محدَّث در میان
بنی اسرائیل خبر دادهاند.
این منابع تصریح کردهاند که اگر این اتفاق در میان امت اسلامی رخ دهد، برای خلیفه دوم رخ خواهد داد. شارحان حدیثی اهلسنت، تصریح کردهاند رویداد تحدیث برای خلیفه دوم واقع شده و آن را جزء مناقب بزرگ او شمردهاند.
همچنین خلیفه اول، از کسانی شمرده شده که کلام فرشتگان را شنیده است؛ هرچند مخاطب اصلی در آنها معرفی نشده است.
درباره
عمران بن حصین نیز میگویند: با فرشتگان
مصافحه میکرد و سلام میگفت.
این سخنان و گزارشها نشانگر آن هستند که اهلسنت نیز امکان سخن گفتن فرشتگان با بشری غیر از انبیا را پذیرفته و به وقوع آن در جهان خارج اعتقاد دارند.
از طریق روایات شیعه، از ائمه اطهار (علیهمالسّلام) نقل شده که اشخاصی غیر از نبیّ یا رسول بودهاند که با آنها تحدیث شده است. این اشخاص بیشتر از شخصیتهای پیش از اسلام بودهاند که به گونهای محدَّث بودن و نبیّ نبودن آنها را همه
مسلمانان قبول دارند و ائمه (علیهمالسلام)، محدَّثان امت اسلام را به آنان
تشبیه کردهاند؛ این اشخاص عبارتاند از:
در روایات بسیاری، ائمه (علیهمالسّلام) در پاسخ از این سؤال که آیا محدَّث نبیّ یا رسول است؟ فرمودهاند:
«لا، بَل قُل: مَثَلُهُ مَثَلُ صاحِبِ سُلَیمانَ وَ صاحِبِ مُوسی وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِی القَرنَینِ، اما سَمِعتَ انَّ عَلِیّاً سُئِلَ عَن ذِی الْقَرنَینِ ا نَبِیّاً کانَ؟ قالَ: لا وَ لکِن کانَ عَبْداً احَبَّ اللّه فَاَحَبَّهُ وَ ناصَحَ اللّه فَنَصَحَهُ فَهذا مَثَلُهُ.
نه، بلکه بگو: مثال محدَّث، همچون
صاحب سلیمان و
صاحب موسی و مثال او، حکایت
ذوالقرنین است. مگر نشنیدی که از
علی (علیهالسّلام) درباره ذوالقرنین پرسیدند که آیا
پیامبر بود؟ فرمود: نه، ولی بندهای بود که خدا را دوست داشت، و خدا هم او را دوست داشت و از خدا راهنمایی خواست و خدا هم او را راهنمایی کرد. محدّث همچون اوست.»
همچنین تمثیل به ذی القرنین در روایات دیگری با همین مضمون آمده است.
در برخی روایات در کنار نام دیگر محدَّثان امتهای گذشته، با عنوان صاحب سلیمان، به
آصف بن برخیا اشاره شده است. او پیامبر نبود، ولی به نقل از قرآن کریم، میتوان گفت کارهای خارق العادهای انجام داد که
قرآن کریم منشا آن را علم او به کتاب ذکر میکند.
گذشته از روایت یاد شده، روایات دیگری هم به عنوان، صاحب سلیمان او را از محدَّثان شمردهاند.
در روایاتی، نام «صاحب موسی» در شمار محدَّثان آمده و مراد از این عنوان،
حضرت خضر است؛ چه آنکه در قرآن کریم داستان همراهی او و موسی (علیهالسّلام) آمده است.
امّا آن حضرت پیامبر نبوده است.
روایات نیز به صراحت به نام حضرت خضر و نبی نبودن او تصریح دارند.
در این روایات امام (علیهالسّلام) پس از بیان معنی
محدَّث، در جواب پرسش راوی که آیا محدَّث، نبیّ است؟ میفرماید: نه، مِثل خضر و مثل ذوالقرنین است.
روشن است که تعبیر امام (علیهالسّلام) بیانگر پیامبر نبودن حضرت خضر است.
البته
مرحوم مجلسی در تفسیر عنوان «صاحب موسی» دو احتمال ذکر کرده است که مراد از آن،
یوشع یا حضرت خضر است، سپس در مقام توجیه روایات، با توجه به نبوت حضرت یوشع دو توجیه میآورد. یکی آنکه محدَّث بودن وی قبل از نبوتش بوده و روایت به آن زمان اشاره دارد، و دیگر آنکه تشبیه به وی به دلیل متابعت او از
حضرت موسی (علیهالسّلام) بوده است.
بنابر این، ادله روایی
شیعه و
سنّی در این باره اتفاق دارند که محدَّث بودن غیرپیامبران، نه تنها امری ممکن، بلکه واقع شده است. در این موارد، اختلاف مصداقهای محدَّثان در میان شیعه و سنی، ناشی از تفسیرهای متفاوتی است که این دو گروه از واژه تحدیث دارند. چنانکه در نحوه تحدیث از منظر علمای شیعه و سنی، باید گفت تحدیث در میان شیعیان جایگاه و معنای رفیعتری دارد.
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «امکان محدث بودن غیر نبی» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۴/۱۲.