الراسخون فی العلم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: راسخون در علم،
تأویل قرآن .
پرسش: در آیه ۷
سوره آل عمران ، آیا «
الراسخون فی العلم » عطف بر الله است یا جملهای مستقل میباشد؟
پاسخ: بحث مهمی در معنای این آیه وجود دارد که آیا تأویل قرآن را فقط خدا و راسخون در
علم میدانند و یا تأویل قرآن را فقط خدا میداند، اما
راسخون در علم میگویند گرچه تأویل
آیات متشابه را نمیدانیم، ولی در برابر همه آنها
تسلیم هستیم.
مفسران دلایلی آوردهاند که «
وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ » عطف بر «اللَّه» است؛ مانند اینکه گفتهاند؛ روایات فراوانی که در
تفسیر آیه نقل شده، همگی تأیید میکند که راسخون در علم، تأویل آیات قرآن را میدانند.
خداوند در
قرآن کریم میفرماید:«
هُوَ الَّذِی أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ ءَایَاتٌ محُّکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ... وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فیِ الْعِلْمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کلٌُّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ».
در این آیۀ شریفه بحث مهمی در میان مفسران و دانشمندان دیده می شود که آیا «
وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ » جمله مستقلی بوده و یا عطف بر «الا اللَّه» است؟ یعنی آیا «تأویل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمیدانند» و یا اینکه «تأویل قرآن را فقط خدا میداند؛ اما راسخون در علم میگویند گرچه تأویل آیات متشابه را نمیدانیم، اما در برابر همه آنها تسلیم هستیم و همه از طرف پروردگار ماست»؟
طرفداران هریک از این دو دیدگاه برای اثبات عقیدۀ خود شواهدی آوردهاند؛ اما آنچه با قراین موجود در آیه و
روایات هماهنگی دارد، آن است که «
وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ » عطف بر «اللَّه» است؛ زیرا:
بسیار بعید به نظر میرسد که در قرآن، آیاتی باشد که اسرار آن را جز خدا نداند؛ چراکه این آیات برای
تربیت و
هدایت مردم نازل شده است و چگونه ممکن است حتی پیامبری که قرآن بر او نازل شده از معنا و تأویل آن بیخبر باشد؟! این درست به آن میماند که شخصی کتابی بنویسد که مفهوم بعضی از جملههای آن را جز خودش هیچکس نداند!
روایات فراوانی که در تفسیر آیه نقل شده، همگی تأیید میکند که راسخون در علم، تأویل آیات قرآن را میدانند.
مانند این که
امام باقر ـ علیهالسلام ـ میفرماید:«رسول خدا _ صلی الله علیه و آله _ افضل راسخان در علم بود و تفسیر و تأویل هرچه بر او نازل شد، میدانست و چیزی بر آن حضرت نازل نشد که تفسیر آن را نداند و پس از او اوصیای گرامیش تفسیر و تأویل همه قرآن را میدانستند».
مؤید این مطلب این است که
صحابه و تابعین تمام آیات قرآن را تفسیر کردهاند و نقل نشده است که آنان در جایی توقف کرده بگویند:این مورد از متشابهات است که جز خدا آن را نمیداند.
اگر منظور این باشد که راسخون در علم در برابر آنچه نمیدانند، تسلیم هستند، مناسبتر این بود که گفته شود: راسخون در
ایمان چنین هستند؛ زیرا راسخ در علم بودن متناسب با دانستن تأویل قرآن است، نه با ندانستن و
تسلیم بودن.
بنابراین «
الراسخون فی العلم » نمیتواند جمله مستقلی باشد؛ بلکه باید عطف بر کلمۀ «اللَّه» شود.
نکتۀ مهم این است که از ظاهر عبارت خطبۀ «اشباح» در
نهج البلاغه چنین برداشت میشود که راسخون در علم تأویل آیات را نمیدانند و به عجز و ناتوانی خود معترفاند: «آگاه باش راسخان در علم آنهایند که خداوند آنها را با اقرار اجمالی به تمام آنچه از آنها پوشیده است و تفسیر آن را نمیدانند، از فرو رفتن در اسرار نهانی بینیاز ساخته. و خدا آنان را از این جهت که در برابر آنچه از تفسیر آن بیخبرند به
عجز و ناتوانی خویش اعتراف دارند، ستوده است، و ترک بحث و تعمق در آنچه خداوند به عهده آنان نگذاشته است، رسوخ در علم نامیده (و آنان را از راسخان در علم خوانده)».
ولی با توجه به روایاتی که از خود
امام علی _ علیه السلام _ نقل شده است که راسخان را آگاه از تأویل قرآن معرفی نموده،
در توجیه و تفسیر این جمله گفته می شود که:اموری در
قرآن کریم وجود دارد که از اسرار الاهی بوده و حق تعالی آن را از آدمی پوشانده و
عقل بشری نمیتواند به آن پی ببرد، و مأمور به اندیشه در آن هم نیستند. یکی از صفات راسخون این است که اقرار دارند نمیتوانند به کنه و عمق این امور و اسرار دست یابند. لذا همین عجز و ناتوانی آنها را از
تفکر و تعمق در آن باز می دارد و به هر آنچه خداوند گفته به تعبد
ایمان دارند.
با این همه، میتوان گفت که در آیۀ مورد بحث راسخون در علم عطف بر الله نیست؛ بلکه جمله مستقلی باشد و بنابر آن راسخون در علم، آگاه به تأویل قرآن نیستند؛ اما این برداشت باید با این تفسیر همراه باشد که تنها خداوند
تأویل حقیقی قرآن را میداند و غیر خدا از جمله راسخون در
علم آگاه به تأویل نیستند؛ مگر اینکه از طریق خداوند آن را به دست آورده باشند و روایاتی که در آن بیان شده راسخان در علم به تأویل آگاهاند به این معناست که خداوند به عنوان تنها منبع آگاه از تأویل قرآن، این تأویلات را بدان ها آموخته است. پس آیه اشاره به این دارد خدا تنها داننده تأویل است و غیر از خدا تنها از طریق او آگاه میشوند.
علاوه بر این، آیۀ مشابه دیگری نیز وجود دارد که این معنا از آن به دست میآید که تنها خداوند آگاه به اینگونه مسائل است و اگر دیگران علمی بدان دارند، از خداوند است: «خداوند دانندۀ غیب است و کسی را بر
غیب خود آگاه نکند؛ مگر کسی را از میان پیامبران که او را پسندیده باشد».
پایگاه اسلام کوئیست.