• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اقسام تشکیک فلسفی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: تشکیک، خاصی، خاص، الخاصی.

پرسش: در مباحث حکمت، «تشکیک عامی»، «تشکیک خاصی» و «تشکیک خاص الخاصی» چه تفاوتی با هم دارند؟

پاسخ: الف: تشکیک را در موردی عامی گویند که ما به الاختلاف در آن، غیر از ما به الاتحاد باشد. و در حقیقت تشکیک به اموری است که زاید بر ذات و خارج از آن است؛ مانند تشکیک به عوارض.
ب: تشکیک را در موردی خاصی می‌گویند که ما به الاختلاف در آن، عین ما به الاتحاد باشد و اختلاف در مراتب ذات باشد نه به امور زاید بر ذا.
ج: تشکیک خاص الخاصی، این است که اختلاف در حقیقت وجود است، ولی نه حقیقت در مقابل مفهوم، بلکه حقیقت در مقابل ظل و عکس؛ در این قسم از تشکیک تفاوت نه به تباین وجود است و نه به مراتب و درجات وجود، بلکه به مراتب تجلی و ظهور وجود است.




«تشکیک» در لغت به معنای شک و تردید است، و اصل مسئله تشکیک در منطق مطرح است. در منطق می‌گویند کلی یا متواطی است یا مشکک. در متواطی، نسبت کلی به افراد، متفاوت نیست. اما در مشکک، کلی بر افراد به تفاوت صدق می‌کند؛ یک فرد اولویت دارد به کلی تا فرد دیگر.
[۱] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۷، ص۳۴۴، تهران، صدرا، ۱۳۸۱ش.



حکما و فلاسفه در آثار خود سه نوع تشکیک را برمی شمرند که عبارت است از: ۱. تشکیک عامی، ۲. تشکیک خاصی، ۳. تشکیک خاص الخاصی.
[۲] برهانی فر، محمد حسن، قربانی، معصومه، بررسی تطبیقی تشکیک وجود با وحدت شخصی، فصلنامه حکمت و فلسفه، ش ۲، زمستان ۸۸، ص۱۴۸.


۲.۱ - تشکیک عامی

تشکیک را در موردی عامی گویند که ما به الاختلاف در آن، غیر از ما به الاتحاد باشد. و در حقیقت تشکیک به اموری است که زاید بر ذات و خارج از آن است؛ مانند تشکیک به عوارض.
[۳] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۵۲۷، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.


۲.۱.۱ - توضیح

تشکیک عامی آن است که صدق یک مفهوم کلی بر مصادیق خود یکسان نبوده، بلکه به طور مختلف بر افراد خود تطبیق کند. آن مصادیق همه در معنای آن اسم مشترک باشند و در عین حال یکسان نباشند؛ مثلا کلمه حرارت بر گرماهای متفاوت صدق می‌کند و یا اشیا در حرارت یکسان نیستند یا سفیدی بر اشیای سفید صدق می‌کند. اما برخی سفیدترند و برخی کم‌تر سفیدند. به عنوان نمونه کلمه سفید بر برف، پنبه و عاج فیل صدق می‌کند، اما یکی اقدم یا اشد از دیگری است. در این تشکیک ما به الاختلاف غیر از ما به الاشتراک است؛ یعنی پنبه، برف و عاج فیل در اصل سفیدی مشترک‌اند، اما در امور دیگر با یکدیگر متفاوت‌اند و همین تفاوت‌ها باعث شده است تا یکی سفیدتر از دیگری باشد. در واقع، این جا اختلاف به امور زاید بر ذات این اشیا است؛ لذا این نوع تشکیک به تواطؤ بر می‌گردد، ولی افراد ساده اندیش (عموم مردم) این را تشکیک می‌پندارند و آن را تشکیک عامی گویند.
[۴] جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم، شرح حکمت متعالیه، ج۱، ص۲۵۸، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۶ ش.

این نوع تشکیک در واقع، تنها یک بحث منطقی است و کم‌تر در مباحث فلسفی مطرح می‌شود؛ زیرا بیش‌تر به بحث لفظی شباهت دارد تا به وجودشناسی .
[۵] عابدی، احمد، تشکیک در فلسفه اسلامی، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی - کلامی، ش ۵ و ۶.


۲.۲ - تشکیک خاصی

تشکیک را در موردی خاصی می‌گویند که ما به الاختلاف در آن، عین ما به الاتحاد باشد و اختلاف در مراتب ذات باشد نه به امور زاید بر ذات.
[۶] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۵۲۷، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.


۲.۱.۱ - توضیح

هر کس که سوفسطایی نباشد واقعیاتی را پذیرفته است و طبق اصالت وجود، چیزی غیر از وجود واقعیت ندارد. موجوداتی هم که وجود واقعی دارند با یکدیگر تفاوت واقعی دارند و چون تنها وجود است که واقعیت دارد، پس این اختلافات به خود وجود بر می‌گردد، این موجودات همگی به یک معنا وجود دارند و حمل وجود بر آنها یکسان و به یک معنا است، در عین آن که با یکدیگر اختلاف نیز دارند؛ مثلا برخی از این موجودات مقدم و قوی‌تر و کامل‌تر از برخی دیگرند. به عنوان نمونه وجود علت قوی‌تر و مقدم بر وجود معلول است، هم چنین وجود در هر یک از عقول طولی مقدم بر وجود عقل دیگر است. صدق وجود نیز بر جوهر اقدم و اولی از صدق آن بر عرض است.
[۸] طباطبایی، سید محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص۳۸۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۵ش.

در این قسم تشکیک، ما به الاختلاف موجودات عین ما به الاتفاق آنهاست؛ یعنی تفاوت آنها به خود مرتبه آنها است، نه به امور زاید بر ذات. به بیان دیگر، می‌توان گفت: بنابر مبنای اصالة الوجود چیزی غیر از وجود نداریم؛ لذا ما به الامتیاز این واقعیات خارجی باید از سنخ ما به الاشتراک آنها باشد. وجود دارای درجات و مراتب متفاوتی است که همگی در وجود بودن مشترک‌اند و تفاوت آنها به شدت و ضعف و آثار وجود است. در راس سلسله و مراتب وجود، خدای متعال قرار دارد که نور وجودش قائم به ذات خود او است و هیچ شرط و قیدی ندارد، حمل وجود بر او یک قضیه ضروریه ازلیه است و هیچ حیثیت تعلیلی و تقییدی ندارد، اما سایر مراتب وجود وابسته و متعلق به خدای متعال هستند، پس وجود خداوند اصل حقیقت وجود است و سایر مراتب وجود، پرتوی از اویند.
این گونه تشکیک را تشکیک خاصی یا «تشکیک اتفاقی» گویند؛ زیرا ما به الاتفاق عین ما به الاختلاف است.

۲.۲.۲ - مثال

مثال‌های مختلفی برای تشکیک خاصی ذکر شده است، که ما اکتفا به یک مثال می‌کنیم.
نور حقیقت واحدی است که دارای درجات متفاوت و متعددی است. تعریف نور هر چه باشد بر تمام نورهای ضعیف، قوی و متوسط صدق می‌کند و تمام نورهای ضعیف و قوی در اصل نور بودن مشترک‌اند، در عین حال تفاوت‌هایی نیز بین درجات مختلف نور وجود دارد، ضمنا روشن است که نور ضعیف، از نور و غیر نور آمیخته نیست، بلکه فقط نور است و نور قوی نیز مرکب از نور و غیر نور نیست، بلکه فقط نور است، پس ما به الاشتراک تمام انوار به نور است، چنان که ما به الامتیاز آنها نیز به نور است.

۲.۳ - تشکیک خاص الخاصی

تشکیک خاص الخاصی، این است که اختلاف در حقیقت وجود است، ولی نه حقیقت در مقابل مفهوم، بلکه حقیقت در مقابل ظل و عکس؛ در این قسم از تشکیک تفاوت نه به تباین وجود است و نه به مراتب و درجات وجود، بلکه به مراتب تجلی و ظهور وجود است.


۱. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۷، ص۳۴۴، تهران، صدرا، ۱۳۸۱ش.
۲. برهانی فر، محمد حسن، قربانی، معصومه، بررسی تطبیقی تشکیک وجود با وحدت شخصی، فصلنامه حکمت و فلسفه، ش ۲، زمستان ۸۸، ص۱۴۸.
۳. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۵۲۷، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
۴. جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم، شرح حکمت متعالیه، ج۱، ص۲۵۸، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۶ ش.
۵. عابدی، احمد، تشکیک در فلسفه اسلامی، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی - کلامی، ش ۵ و ۶.
۶. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۵۲۷، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
۷. صدرالدین شیرازی، اسفار (الحکمة المتعالیه)، ج۱، ص۶۵، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص۳۸۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۵ش.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «فرق تشکیک عام خاص و خاص الخاص»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۷.    



جعبه ابزار