• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعتراف ابوبکر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امام علی علیه‌السلام، اعتراف ابوبکر، خلافت.
پرسش: آیا صحیح است که ابوبکر اعتراف کرد که من از حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ بهتر نیستم و می‌خواست خلافت را به‌ حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ برگرداند.
پاسخ: اکثر علمای اهل‌سنت و شیعه این جمله را نقل کرده‌اند که ابوبکر بعد از بیعت مردم با او در ضمن خطبه‌ای گفت: «اقیلونی فلست بخیرکم»؛ یعنی مرا رها کنید؛ زیرا من بهترین شما نیستم.



ابن ابی‌الحدید در مورد این جمله ابوبکر می‌گوید: این جمله در نزد کثیری از اصحاب‌ ما (معتزله) درست و واقعیت دارد؛ چون بهترین امت علی ابن ابی‌طالب ـ علیه‌السلام ـ بود. اما بعضی از علمای اهل‌سنت در مقام توحید کلام او برآمده‌اند که این سخن ابوبکر دلالت بر برتری کسی دیگر ندارد و او به منظور دیگر این سخن را گفته است.


اما واقعیت این است که بر طبق شواهد دیگری غیر از این جمله صریح وجود دارد که نشان می‌دهد، او خود را در امر خلافت کاملاً مستحق نمی‌دانست و نوعی دودلی در وجود او نسبت به این امر وجود داشت؛ به‌طوری که در اواخر عمرش می‌گوید: سه چیز را می‌خواستم از پیامبر سؤال کنم: یکی اینکه ای کاش می‌پرسیدم امر خلافت پس از او از آن کیست تا اختلاف و نزاع در میان مسلمانان نمی‌افتاد.


مؤید این کلام، فرمایش امام علی ـ علیه‌السلام ـ در نهج‌البلاغه می‌باشد که می‌فرماید: فیا عجبأ !! بینا هو یستقیلها فی حیاته اذ عقدها لاخر بعد وفاته...؛
[۷] نهج‌البلاغه، خطبه ۳.
شگفتا با اینکه آن شخص (ابوبکر) در دوران زندگی‌اش انحلال خلافت و سلب آن از خویشتن را می‌خواست، حال آن را به شخص دیگری (عمر) واگذار گرد.


علمای شیعه در این مورد حدیثی را از امام جعفر صادق ـ علیه‌السلام ـ نقل کرده‌اند که ابوبکر می‌خواست خلافت را به امام علی ـ علیه‌السلام ـ برگرداند و در خلوتی با امام علی ـ علیه‌السلام ـ ملاقات کرد و گفت: یا اباالحسن! سوگند به خدا که مرا در کار خلافت رغبتی نیست و من خود را شایسته این کار نمی‌دانستم. امام علی ـ علیه‌السلام ـ فرمود: اگر در امر خلافت تو را رغبتی نیست، چرا این امر را قبول کردی؟ تا اینکه امام علی ـ علیه‌السلام ـ فرمودند: اکنون بگو که مستحق این امر کیست و ابوبکر صفاتی را برای مستحق امر خلافت شمارد و امام علی ـ علیه‌السلام ـ فرمود: ای ابوبکر! تو را سوگند به خدا این خصال را در خود می‌دانی یا در من؟ گفت: در تو یا اباالحسن و سپس ابوبکر برای واگذاری خلافت به امام علی ـ علیه‌السلام ـ از او مهلت خواست که عمر از جریان این ملاقات آگاه شد و ابوبکر را از این کار منع کرد.
[۸] سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ و تاریخ خلفاء، ج ۱، ص ۱۲۰.



۱. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج ۱۷، ص ۱۵۸.    
۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج ۲، ص ۲۳۷.    
۳. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج ۱۷، ص ۱۶۲.    
۴. ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، چ مصر، ج ۱، ص ۱۸.    
۵. بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۱۲۲.    
۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۵۳.    
۷. نهج‌البلاغه، خطبه ۳.
۸. سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ و تاریخ خلفاء، ج ۱، ص ۱۲۰.
۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۳۶ با کمی تفاوت.    



سایت اندیشه قم    






جعبه ابزار