ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قرآن،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
معصوم،
سوره احزاب.
پرسش: ظاهر قرآن نشانگر آن است که ابتدا پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
زینب همسر
زید علاقهمند شد و سپس زید او را
طلاق داد! این موضوع با توجه به معصوم بودن پیامبر، چگونه توجیهپذیر است؟
پاسخ اجمالی: نوع ترتیب در آیه ۳۷ سوره احزاب اینطور نشان میدهد که ابتدا زید تصمیم به طلاق گرفته و همزمان، پیامبر برای جبران ناراحتی روحی ناشی از طلاق زینب قصد ازدواج با او کرده و بعد از اینکه زید همسرش را طلاق میدهد، خدا او را به همسری پیامبر درمیآورد.
در بخشی از سوره احزاب به داستان جدایی زید بن حارثه از همسرش زینب پرداخته شده است. از آیه ۳۷ سوره احزاب برداشت میشود که:
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با اقدام فرزندخواندهاش زید برای طلاق دادن همسرش
زینب بنت جحش که
دختر عمه حضرتشان بود، مخالف بود و به زید توصیه میکرد تا از زینب جدا نشود، اما زید سرانجام او را طلاق داد و به دنبال این طلاق بود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با زینب ازدواج کرد. در این میان، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، مطلبی را در دل پنهان کرده بود و از افشاشدن آن هراس داشت که خداوند آن مطلب را آشکار ساخت.
از آنجا که در این آیه شریفه، صراحتاً گفته نشده است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چه چیزی را در دلش پنهان کرده بود، و نیز مشخص نبودن ترتیب وقایعی که در این ماجرا رخ داده بود، برخی بهدنبال سوء استفاده از آیه برآمده و به دنبال آن بودند که اینگونه وانمود کنند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با دیدن همسر زید، به او علاقهمند شده و به دنبال آن بود که زید همسر خود را طلاق دهد تا راه برای ازدواج پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با او هموار شود!
چنین ادعایی کاملاً خلاف واقع است؛ زیرا زینب دختر عمه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود و اینگونه نبود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تنها بعد از ازدواج او با فرزندخواندهاش به زیبایی او پی ببرد. از طرفی خود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) زینب را برای زید خواستگاری کرد و زینب کمی دلگیر شد که چرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را برای خودش خواستگاری نکرد، و او را به عقد بردهای آزاد شده در آورد؟!
با چنین شرایطی، معنا ندارد که بعدها خود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باعث جدایی زید و همسرش شود و میدانیم که عبارت صریح «امسک علیک زوجک» نیز نشانگر خلاف این مطلب است.
بعد از مقدمات فوق باید گفت که بر اساس گفته مفسران
و نیز برخی روایات،
آنچه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در دل خود مخفی داشته و از افشایش میترسید، خبری غیبی بود که تعداد و اسامی همسران حضرتشان را برای ایشان بیان میکرد و نام زینب نیز در میان آنان بود. برایناساس، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میدانست که زید در نهایت از همسرش جدا خواهد شد، ولی با این وجود به زید توصیه میکرد که همسرش را رها نکند.
برخی دیگر نیز گفتهاند: هنگامی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از تصمیم زید برای جدایی از همسرش آگاه شد، با اینکه به او توصیه میکرد تا از این کار منصرف شود، ولی از آنجا که ازدواج زید با زینب به پیشنهاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورت گرفته بود، در نظر داشت که اگر زید او را طلاق داد، برای جبران ضربه روحی که برای دختر عمهاش پیش میآید، خود ایشان با او ازدواج کند؛ و این همان چیزی بود که در دل نهان کرده بود. ولی با این وجود، پیامبر نگرانیهایی را نیز در دل داشت؛ چون اولاً: ممکن بود این ازدواج به مقام و شخصیت ایشان آسیب وارد کند. ثانیاً: در نظر مردم، ازدواج با همسر فرزندخوانده کار ناشایستی بود.
و ثالثاً: زینب همسرِ یک برده آزاد شده بود و ازدواج پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با او در نظر مردم خلافشان ایشان بود.
البته ترس پیامبر از انجام این کار، ترس برای خود نبود، بلکه از این میترسید که مبادا این اقدام، موجب شود
منافقان و کسانی که دلهایشان بیمار است، بر او خرده گرفته و این کار او را تقبیح کنند و در نتیجه در
ایمان مردم خلل وارد شود.
قابل ذکر است که از عبارت «زَوَّجْناکَها»؛ تو را به ازدواج او درآوردیم، نشان میدهد که این ازدواج به امر الهی بوده و خواست پیامبر چندان نقشی در آن نداشت.
گفتنی است؛ بر اساس
روایت ثقلین،
اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همتای قرآن قرار گرفته و برای دریافت آموزههای
دین باید به هر دوی آنها مراجعه کرد؛ زیرا آندو از هم جدایی ناپذیرند و اگر کسی فقط به یکی از آنها اکتفا کند، رسیدنش به هدایت، امکانپذیر نخواهد بود. با این همه، اگر از روایات و تفاسیر بزرگان دین صرف نظر کنیم، باز میتوان از این آیه معنای صحیحی برداشت کرد که کوچکترین اشکالی بر منزلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد نشود.
یکی از چیزهایی که باعث شد تا برای برخی درباره این ازدواج سؤال ایجاد شود، معنای «ما» ی موصوله در «مَا اللهُ مُبْدیه» است که مشخص شدن معنای آن، معلوم خواهد کرد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چه مطلبی را در دل مخفی داشته است. آنچه که این آیه درباره این مطلب به ما میگوید آن است: با اینکه پیامبر آنرا در دل خود مخفی کرده بود ولی خدا آنرا آشکار کرد و نیز پیامبر درباره این مطلب از مردم هراس داشت، صرف نظر از
عصمت و شان والای پیامبر که منافی با آلوده شدن ایشان به امور
حرام و حتی
مکروه است، اگر مطلب مخفیشده امری ناپسند و ناشایست بود، جدای اینکه خدا باید آنرا مخفی میداشت و آشکار نمیکرد، باید آنحضرت را به خاطر ارتکاب چنین اشتباهی مؤاخذه و سرزنش میکرد و میدانیم که خداوند در برخی امور مباح نیز پیامبر را سرزنش کرده بود که مثلاً چرا این همه برای مردم دل میسوزانی؟!
اما در این ماجرا، نه تنها مؤاخذهای در اینباره صورت نگرفته بلکه به عکس، از پیامبر خواسته شده است که از مردم نهراسد و بدون دغدغه، آنچه را که در دل نهان کرده است را جامه عمل بپوشاند. بنابراین، آنچه که پیامبر در دل خود پنهان داشته شاید از نظر مردم مذموم بود ولی در واقع امری ناپسند نبود، بلکه شاید راجح نیز بوده است.
از جهت دیگر؛ نوع ترتیب در آیه اینطور نشان میدهد که ابتدا زید تصمیم به طلاق گرفته و همزمان، پیامبر قصد ازدواج با او کرده و بعد از اینکه زید همسرش را طلاق میدهد، خدا او را به همسری پیامبر درمیآورد.
در اینباره نیز میتوان گفت؛ ممکن است عبارت «فَلَمَّا قَضی زَیْدٌ مِنْها وَطَراً» برای بیان ترتیب ماجرا نباشد بلکه فقط میخواهد این مطلب را برساند که ازدواج پیامبر با زینب پس از طلاق او صورت گرفت نه اینکه تصمیم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر ازدواج با زینب نیز قبل از طلاق بوده است. رعایت نشدن ترتیب زمانی یک داستان، در آیات دیگر قرآن نیز دیده شده است.(به عنوان مثال در آیه ۱۵۳
سوره نساءچنین آمده که
بنیاسرائیل ابتدا درخواست دیدن خدا کردند و بعد از آن قضیه دچار
گوسالهپرستی شدند. این در حالی است که در
سوره بقره (آیات ۵۴ - ۵۶)
ابتدا به بیان داستان گوسالهپرستی پرداخته و بعد داستان درخواست رؤیت خدا را ذکر کرده است.)
و آنچه را که برخی در مقام توجیه عشق رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر آمدهاند، و گفتند که او هم بشر بوده، و عشق هم یک حالت عادی و فطری است، که هیچ بشری از آن مستثنا نیست، از این مسئله غفلت کردهاند که اولاً: با این توجیه نیروی تربیت الهی را از نیروی فطری و طبیعت بشری کمتر دانستهاند، و حال آنکه نیروی تربیت الهی قاهر بر هر نیروی دیگر است. ثانیاً: در چنین فرضی دیگر معنا ندارد که آنجناب را عتاب کند، که چرا عشق خودت را پنهان کردهای؟!، چون معنایش این میشود که تو باید عشق خود را نسبت به زن مردم اظهار میکردی، و چرا نکردی؟!
سخیف بودن این حرف هم روشن است؛ چون از یک فرد عادی پسندیده نیست که دنبال ناموس مردم حرفی بزند، و به یاد آنان باشد، و برای بهچنگآوردن آنان تلاش کند، تا چه رسد به خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۱/۱۵.