ازدواج پیامبر با زینب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ازدواج پیامبر صلیاللهعلیهوآله، زید بن حارثه، زینب دختر جحش.
پرسش: شأن نزول آیه ۳۷ سوره احزاب را بیان کنید؟
پاسخ: آیه ۳۷ سوره مبارکه احزاب در مورد ازدواج پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با زینب دختر جحش نازل شده که میفرماید: به یادآور که به آن کس که خدا به او
نعمت داد و تو نیز به او
احسان کردی، گفتی همسرت را نگهدار و از خدا بترس! تو آنچه در دل داشتی و میانستی خدا بالاخره آشکارش خواهد کرد، از ترس (انکار) مردم پنهان کردی و خدا سزاوارتر است به اینکه از او بترسی، پس همین که زید بهره خود، از آن
زن گرفت و طلاقش داد، ما او را به همسری تو درآوردیم تا دیگر مؤمنان نسبت به همسر پسرخواندههای خود وقتی مطلقه میشوند، دچار زحمت نشوند و آن را حرام نپندارند و امر خدا سرانجامشدنی است. زید بن حارثه، برده آزادشدهای بود که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ او را فرزندخوانده خود قرار داد. و دخترعمه خود، زینب دختر جحش را به ازدواج او درآورد، زید بعد از مدتی
زندگی مشترک با زینب، خدمت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آمده و
مشورت کرد که اگر صلاح میدانید من او را طلاق دهم، رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ او را از این کار نهی میکند؛ ولی سرانجام زید همسرش را طلاق داد. بعد از
طلاق وی، پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با او ازدواج نمود.
در
جاهلیت رسم بر این بود که پسرانی را به فرزندخواندگی برمیداشتند که در حقیقت فرزندشان نبودند، و از آن به "دعاء" و "تبنی" یاد میکردند. این رسم مخصوص عرب نبود؛ بلکه کشورهای مترقی آن زمان، مانند روم و فارس وقتی
کودکی را به فرزندخواندگی برمیداشتند احکام فرزندان صلبی را درباره آنان جاری میکردند؛ یعنی اگر دختر بود،
ازدواج با او را حرام میدانستند و اگر پسر بود، ازدواج با همسر او برای پدرخوانده جایز نبود.
اسلام این احکام را
باطل کرده و مردود شمرد.
خداوند در آیات ۴ و ۵ سوره احزاب فرزند بودن پسرخواندهها را نفی میکند.
یکی از مهمترین احکام فرزندخوانده پسر که در میان
عرب بسیار قبیح شمرده میشد، ازدواج با همسر او، توسط پدرخوانده بود؛ بهطوریکه هر اقدام در از بین بردن آن، مخالفت زیادی را برمیانگیخت. پیامبر نیز در راه
پیشرفت اسلام فرزندخواندهای قبول کرد که خداوند برای نشان دادن ابطال
حکم حرمت ازدواج با همسر پسرخوانده، به پیامبر امر کرد
با همسر مطلقه او ازدواج کند، در ذیل آیه ۳۷ سوره احزاب به این موضوع اشاره شده است و شأن نزولی برای آن ذکر شده است.
در
تفسیر قمی در ذیل آیه "
وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ" آمده است: پدرم از ابن ابیعمیر، از جمیل، از
امام صادق علیهالسلام برایم حدیث کرد، که فرمود:
سبب نزول این
آیه این بود که وقتی رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد، به منظور
تجارت از مکه به عکاظ رفت و زید را در آنجا دید که در معرض فروش قرار گرفته، او را جوانی زیرک و تیزهوش و عفیف یافت، پس وی را خریداری کرد، و همین که به
نبوت رسید، زید را به اسلام دعوت نمود، و زید
مسلمان شد، از سوی دیگر، وقتی حارثة بن شراحیل کلبی از سرگذشت پسرش زید خبردار شد، به
مکه آمد (تا فرزندش را از مولایش خریده و آزاد کند)، و حارثه مردی محترم و بزرگ بود، نزد
ابوطالب آمده و گفت: ای ابوطالب! پسر من (در حادثهای) اسیر شده، و شنیدهام که دست بهدست به فروش رفته، تا به دست برادرزادهات افتاده است، (از تو خواهش میکنم) به ایشان پیشنهاد کنی یا پسرم را بفروشد، و یا عوض آن غلامی دیگر بگیرد، و یا آزادش کند.
ابوطالب با رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ صحبت کرد، حضرت فرمود: من او را آزاد کردم، هرجا میخواهد برود، حارثه برخاست و دست زید را گرفت و گفت: پسر برخیز و به شرافت و حسب و آبروی سابقت برگرد، زید گفت: بههیچوجه تا زندهام از
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله جدا نمیشوم، حارثه گفت: آیا دست از شرافت و دودمان خودبر میداری، و برده قریش میشوی؟ زید مجدداً گفت: بههیچوجه و تا وقتی که زندهام از رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ جدا نمیشوم، پدرش خشمگین شد و گفت: ای گروه قریش! شاهد باشید که من از او بیزاری جستم و او دیگر پسر من نیست.
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به حاضران خطاب کرد که شاهد باشید، زید پسر من است، از من
ارث میبرد، و من از او ارث میبرم. از آن روز مردم به زید میگفتند:" ابن محمد= پسر
محمد " و رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ او را دوست میداشت، و نامش را "زید محبت" گذاشته بود.
بعد از آنکه رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به
مدینه مهاجرت فرمود، زینب دختر جحش را به ازدواج زید درآورد.
زید بعد از مدتی قصد جدایی از همسرش را داشت که پیامبر او را از این کار نهی فرمود؛
اما در نهایت زید او را طلاق داد.
بعد از طلاق زینب توسط زید، پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به امر
خداوند و در جهت از بین بردن رسم جاهلی، قصد ازدواج با
زینب را کرد.
البته چون این کار، امر بزرگی بود، پیامبر میترسید که مردم نپذیرند؛ لذا خداوند میفرماید: "از (انکار) مردم نترس؛ بلکه خداوند شایستهتر است که از او برحذر باشی!".
پیامبر گرامی
اسلام در نهایت با زینب ازدواج کرد و این سنت غلط جاهلیت را برای همیشه از بین برد. خداوند در ادامه این آیه
حکمت این ازدواج را از بین بردن
سنت جاهلی میداند تا با از بین رفتن آن، دیگران در سختی نیفتند. خداوند میفرماید: تو را به ازدواج همسر پسرخواندهات در آوردیم تا دیگر مؤمنان در
ازدواج با چنین مواردی دچار مشکل و سختی نشوند.
پایگاه اسلام کوئست.