ارتباط حدیث ثقلین با جانشینی امام علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: پیامبر،
حدیث ثقلین،
امام علی،
پرسش: حدیث ثقلین چگونه میتواند تلاش پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای جانشین ساختن امام علی (علیهالسّلام) باشد؟
از جمله چارهاندیشیهای پیامبر خدا برای آینده امّت و جلوگیری از گسترش
ضلالت و
جهالت و
حیرت در جامعه، تلاش برای تعیین مرجع علمی و نشان دادن جهتگیری استوار برای حرکتهای فکری و بیان چگونگی
تفسیر قرآن و مکتب و سرچشمه آن است. شاید این حقیقت، روشنترین گونه خود را در «حدیث ثقلین» نشان داده است.
حدیث ثقلین، با محتوایی واحد و گونههای بیانی مکرّر، بارها و بارها به وسیله پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مکانهای مختلف:
عَرَفه،
مسجد خَیف،
غدیر خُم، حجره شریفش به هنگام شدّت بیماری در آخرین لحظات زندگانی و... بیان شده است.
افزون بر
اهلبیت (علیهالسّلام)، بسیاری از صحابیان نیز آن را گزارش کردهاند و کسانی بسیار از
تابعیان و عالمان، بر استواری آن، تأکید ورزیدهاند.
یکی از گونههای مختلف نقل این حدیث، چنین است:
«انّی تارِکٌ فیکُم ما ان تَمسَّکتُم بِهِ لَن تَضِلّوا بَعدی، احَدُهُما اعظَمُ مِنَ الآخَرِ؛ کِتابُ اللّهِ حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ الَی الاَرضِ، و عِترَتی اهلُبَیتی، و لَن یَتَفَرَّقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ، فَانظُروا کَیفَ تَخلُفونی فیهِما». من، در میان شما چیزی به یادگار مینهم که پس از من تا وقتی بدان چنگ درزنید، هرگز گمراه نگردید. یکی از آن دو، بزرگتر از دیگری است: کتاب خدا، که ریسمانی کشیده شده از
آسمان به
زمین است، و عترتم، اهلبیتم. هرگز این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض
[
کوثر
]
، بر من وارد آیند. پس بنگرید در نبودنِ من، چگونه با آن دو رفتار میکنید.
این، کلامی است شکوهمند، منقبتی است بزرگ، فضیلتی است بینظیر، هدایتی است سعادت آفرین، رهنمودی است ضلالت زدا و...!
نکته اوّل که مهمترین نکته است اینکه کلام رسا و گویای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مینمایانَد و هیچ تردیدی را برنمیتابد، مرجعیّت بخشیدن به اهلبیت (علیهالسّلام) و
وجوب پیروی از آنان در اقوال، افعال و... است.
بر این حقیقت والا، بسیاری از عالمان، تصریح کردهاند. از جمله، متکلّم بزرگ اهلسنّت،
سعدالدین مسعود بن عمر تفتازانی میگوید:
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنان را در اینکه چنگزدن به آنها رهایی بخشِ از گمراهی است، با کتاب خدا همراه کرده است و معنای چنگزدن به کتاب، جز دانشاندوزی و رهجویی نیست. پس درباره عترت نیز چنین است.
نکته دیگر، آنکه بزرگترین رسالت و مسئولیّت پیامبر خدا، هدایتگری و تلاش در جهت ضلالتزدایی است. از سوی دیگر، روشنترین و بدیهیترین واجب برای
مسلمانان، تمسّک به هر آن چیزی است که هدایت میآفریند و ضلالت میزداید. بدینسان، پیامبر خدا با جمله: «تا به آن دو چنگ زدهاید، هرگز گمراه نشوید»، این واجبِ مؤمنان را پیش دید آنها نهاده است. آیا کسی میتواند در وجوب پیروی از «
عترت» که هدایت آفرین و گمراهی زداست، تردید کند؟!
نکته سوم، آنکه تمسّک به این دو «گرانبها»، برای رسیدن به مقصد والا و مقصود اعلی و دستیابی به هدایت، بسنده است و در ورای آن، جز ضلالت نخواهد بود:
«فمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ اِلَا الضَّلَـلُ؛
و پس از حق، چه چیزی است، جز گمراهی؟»
نکته چهارم، آنکه حدیث ثقلین، بدون هیچ تردیدی، «
عصمت» عترت را رقم زده است. یکی بدان جهت که پیامبر خدا، بدون هیچ قید و شرطی، تمسّک بدانها را لازم شمرده است. در اینصورت، آیا میتوان تصوّر کرد که او امّت را به کسانی که خود در لغزشاند، ارجاع داده و بدون قید و شرط، چنگانداختن به آموزههای آنان را لازم شمرده باشد؟!
دیگر آنکه آنان، همبر قرآنی هستند که هرگز باطل در آن، راه ندارد. پس آنان نیز چنین خواهند بود.
جهت دیگر آنکه تمسّک به آنها، سدّی در برابر گمراهی است. اگر گمراهی بر کسانی روا باشد، کی گمراهی زدا توانند بود؟!
حدیثنت، برگرفته از مقاله «ارتباط حدیث ثقلین با جانشینی امام علی» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱/۲۸.