ارتباط با مبتلایان به بیماری مسری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خدا،
کرونا،
بیماری مسری،
پیامبر،
ائمه.
پرسش: در مورد ارتباط با افرادی که مبتلا به بیماری مسری (مثل کرونا) هستند، روایات به ظاهر ناهمخوانی وجود دارد که در برخی از آنها با تاکید اعلام شده که از آنان دوری کنیم؛ مانند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): از افراد مجذوم فرار کنید، همانگونه که از شیر فرار میکنید؛ اما در برخی از گزارشها آمده است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه (علیهمالسّلام) با آنان همنشین و هم غذا میشدند: پیامبر اسلام، دست فردی که مبتلابه
جذام بود را گرفته و با نام خدا و اعتماد و
توکل بر پروردگار با او در یک کاسه هم غذا شد. وجه جمع چیست؟
پاسخ اجمالی: در زمانهای گذشته، انواع مختلفی از بیماریهای مسری مانند «جذام» و «
طاعون» شیوع داشت، در مورد چگونگی برخورد افراد با این بیماران روایاتی وجود دارد که در ظاهر باهم متعارض هستند و همخوانی ندارند. برخی از روایات سفارش به دوری گزیدن از آنها و برخی دیگر دلالت بر همنشینی
معصومان (علیهمالسّلام) با آن افراد دارند. وجه جمعی که بین این دودسته احادیث میتوان به دست آورد این است که مبنای توصیه حضرات در این روایات، توجه به جنبههای مختلف مانند حفظ کرامت، اخلاق اسلامی و ارتباط پزشک و بیمار در برخورد با بیماران واگیردار است. علاوه بر آن، معصومان (علیهمالسّلام)، تعدیلکننده رفتارها در جامعه هستند. گاه مردم جامعه آنقدر به بیماریهای مسری بیتوجهاند که پیشوایان دینی با توصیههایی آنان را به رعایت بهداشت دعوت میکنند و در طرف مقابل، گاه جامعه نسبت به افراد بیمار، حساسیتی شدید و بیش از اندازه نشان میدهد تا جایی که آنان را از محیط طرد کرده و به انزوای مطلق میکشاند که در این زمان، رهبران دینی وظیفه خود میدانند تا با سفارشهای زبانی و رفتارهای عملی، این حساسیت را تعدیل نمایند؛ ازاینرو ممکن است گزارشهای به ظاهر متضاد در شرایط متفاوت رخ داده باشد.
در مورد چگونگی ارتباط با افرادی که مبتلابه بیماری مسری هستند، به نظر میرسد بین برخی از روایات به ظاهر، ناهمخوانی وجود دارد، مثلاً نسبت به بیماری «جذام» در بعضی از روایات، اعلام شده که از آنها دوری کنید اما در برخی از گزارشها آمده است که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه (علیهمالسّلام) با آنان همنشین و هم غذا میشدند.
به عنوان مثال در روایتی از
امام صادق (علیهالسّلام) باواسطه ائمه دیگر از
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نقل شده است که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در ضمن وصیتهای خود چنین فرمودند:
«کرِهَ اَنْ یکلِّمَ الرَّجُلُ مَجْذُوماً اِلَّا اَنْ یکونَ بَینَهُ وَ بَینَهُ قَدْرُ ذِرَاعٍ وَ قَالَ فِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ فِرَارَک مِنَ الْاَسَدِ؛
مکروه است با شخصی که مرض جذام دارد معاشرت و صحبت شود، مگر اینکه بین آن دو بهاندازه یک ذراع فاصله باشد و حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: از شخص جذامی فرار کن همانطور که از شیر فرار میکنی.»
در روایت دیگر از حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است که فرمودند:
«اَتَاهُ مَجْذُومٌ لِیبَایعَهُ فَلَم یمُدَّ یدَهُ اِلَیهِ بَلْ قَالَ اَمْسِک یدَک فَقَدْ بَایعْتُک؛
شخصی که مبتلابه جذام بود برای بیعت نزد پیامبر آمد، اما حضرت به او دست نداده و فرمودند: بدون آن که با من دست بدهی، بیعتت را پذیرفتم.»
همچنین در روایت دیگری از حضرت چنین نقل شده است که:
«لَا تُطِیلُوا النَّظَرَ اِلَی الْمَجْذُومِ وَ اِذَا کلَّمْتُمُوهُ فَلْیکنْ بَینَکمْ وَ بَینَهُ قِیدُ رُمْح؛
به افراد مبتلا به خوره زیاد نگاه نکنید و وقتی با آنان گفت وگو میکنید، به اندازه یک نیزه از آنان دور باشید.»
در روایت دیگر از
امام کاظم (علیهالسّلام) از رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیان شده است که:
«خَمْسَةٌ یجْتَنَبُونَ عَلَی کلِّ حَالٍ الْمَجْذُومُ وَ الْاَبْرَصُ وَ الْمَجْنُونُ وَ وَلَدُ الزِّنَا وَ الْاَعْرَابِی؛
پنج نفرند که درهرحال باید از
نشین شدن با آنان اجتناب کرد؛ جذامی، پیس، دیوانه، زنازاده و اعرابی.»
اما در مقابل، برخی از گزارشها از
سیره اهل بیت (علیهمالسّلام) وجود دارد که با افراد مبتلا به جذام همنشین و هم غذا میشدند؛ به عنوان مثال:
«اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیه ِالسَّلَامُ) قَالَ: لَقَدْ مَرَّ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ع بِمَجْذُومِینَ فَسَلَّمَ عَلَیهِمْ وَ هُمْ یاْکلُونَ فَمَضَی ثُمَّ قَالَ اِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُتَکبِّرِینَ فَرَجَعَ اِلَیهِمْ فَقَالَ اِنِّی صَائِمٌ وَ قَالَ ائْتُونِی بِهِمْ فِی الْمَنْزِلِ قَالَ فَاَتَوْهُ فَاَطْعَمَهُمُ ثُمَّ اَعْطَاهُم؛
امام صادق(علیهالسّلام) فرمود:
امام سجاد (علیهالسلام) از کنار چند نفر جذامی که مشغول غذا خوردن بودند، عبور میکرد. آنها امام را به خوردن غذا دعوت کردند. امام پاسخ داد: اگر
روزه نداشتم، میخوردم! سپس وقتی به منزل رسید دستور داد تا غذایی تهیه کنند و در تهیه غذا هر چه میتوانند از خرج مضایقه نکنند و آن مبتلایان به جذام را به منزل خود دعوت نموده و به همراه آنان غذا خورد.»
در گزارش دیگر آمده است که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست فردی که مبتلابه جذام بود را گرفته و فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ ثِقَةً بِاللَّهِ وَ تَوَکلًا عَلَیهِ» یعنی با نام خدا و اعتماد و توکل بر پروردگار و سپس با او در یک کاسه هم غذا شد.
بر اساس بررسیهای انجام شده، روایات دسته اول را
علامه مجلسی بدون ذکر سند از طریق
اهل سنت نقل کرده است و در هیچکدام از منابع معتبر حدیثی شیعه وجود ندارد غیر روایت اول («کرِهَ اَنْ یکلِّمَ الرَّجُلُ مَجْذُوماً اِلَّا اَنْ یکونَ...») که در کتاب «
من لا یحضره الفقیه» و روایت («خَمْسَةٌ یجْتَنَبُونَ عَلَی کلِّ حَالٍ الْمَجْذُومُ...») که در کتاب «
الخصال» آورده شده است؛ البته سند این دو روایت نیز با توجه به بررسی که در نرم افزار «داریه النور» صورت گرفته، ضعیف است. لازم به ذکر است که نظرات رجالی مطرح شده در این نرم افزار، زیر نظر اساتید و کارشناسان متخصص
علم رجال نوشته شده است.
اما دو روایاتی که دلالت بر هم نشینی
معصومان (علیهمالسّلام) دارند؛ روایت اول فقط در کتاب «
الامالی طوسی» و روایت دوم را نیز علامه مجلسی بدون سند از منابع اهل سنت نقل کرده است.
فارغ از بحث سندی، نظرات متعددی در مورد وجه جمع بین احادیثی که سفارش به دوری کردن از بیماریهای مسری دارند، با احادیثی که این بیماریها را واگیردار نمیدانند و حتی معصومان (علیهمالسّلام) با آنها همنشین میشدند، وجود دارد:
برخی گفتهاند ممکن است ائمه به دلیل کمال توکل، از این حکم مبرا باشند، به عبارت دیگر چون آنها کمال توکل به خدا را دارند در نتیجه، بیماری بر آنها اثری ندارد. یا اینکه چون خودشان میدانند خداوند، آنها را به این بیماریها مبتلا نمیکند، پس با آنها همنشین و همغذا میشوند.
پس همنشین شدن با آنها برای معصومان (علیهمالسّلام) ایرادی نداشته، اما به دیگران به دلیل ضعف توکل توصیه شده تا احتیاط کنند.
روایات مربوط به فاصله گرفتن از جذامی، دلالت بر وجوب ندارد، بلکه دلیل بر جواز این کار و یا استحباب دوری از آنها؛ به دلیل احتیاط و پرهیز از سرایت بیماری است.
«مرحوم
ملا صالح مازندرانی» نیز ضمن نقل این دیدگاه در ادامه میگوید: مؤید این مطلب، حدیثی از «
جابر» با سند
اهل سنت است که گزارش شده پیامبر با جذامی هم غذا شد و فرمود: «آکل ثقة باللّه و توکلا علیه» یعنی توکل بر خدا.
ایشان در ادامه میگوید: نقل شده است که در مورد دوری از جذامی، یکی از همسران حضرت گفت: گریزی نیست چون رسول خدا فرمود: «لَا عَدْوَی» (یعنی سرایت نمیکند) و ما یک خدمتکار داشتیم که مبتلابه جذام بود بااین حال در کاسه غذا میخورد و آب مینوشید و بر بسترم میخوابید.
علامه مجلسی به نقل از علماء اهلسنت نقل کرده است، روایاتی که ارتباط با افراد جذامی را مجاز میدانند،
ناسخ روایاتی هستند که به دور شدن و فاصله گرفتن از آنها توصیه میکنند.
به نظر میرسد علاوه بر سخنانی که علماء
شیعه و
اهلتسنن نقل کردهاند، نکات دیگری میتوان در جمع بین این دودسته روایات بیان کرد:
یکی از ویژگیهای اخلاق اسلامی این است که مسیر رشد اخلاقی را بر همه انسانها بهطور مساوی گشوده میداند؛ هر انسان، کرامت والایی دارد و مبنای تصمیمگیری درباره جسم و جان انسان نیز همین کرامت انسانی است و مبنای کرامت نیز «
تقوا» هست، همچنان که خداوند فرمودند: «اِنَّ اَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاکمْ»
بنابراین، ارزش تمام انسانها فارغ از تقوا سنجیده نمیشود پس بیماری دلیلی بر پَست بودن انسانها نیست. به عبارت دیگر چنین بیماریهایی ننگ اجتماعی نیستند بلکه مبتلایان میتوانند آن را نشانههای لطف و رحمت الهی بدانند چون آنها به سبب رنج بیماری، از
خداوند پاداش معنوی میگیرند پس باید برای زندگی آنها ارزش قائل شد پس نباید
تحقیر و
استهزا شوند.
همچنان که از امام سجاد (علیهالسّلام) سؤال شد که آیا از کسی که گرفتار بیماری طاعون است بیزار باشیم، طاعون را علامت عذاب او بدانیم؟
حضرت فرمود: اگر گنه کار است از او بیزار باشید چه طاعون گرفته باشد یا نگرفته باشد و اگر مطیع خداوند (عزوجل) است طاعون (عذاب او نیست، بلکه رحمت بر اوست و) مایه پاک شدن او از
گناه است. در حقیقت خداوند قومی را به طاعون عذاب کند و با همان طاعون رحمتش را بر قومی دیگر قرار میدهد. آیا نمیبینید که او خورشید را روشنی بخش بندههای خودساخته و باعث رسیدن میوههای آنها و فرارسیدن خوراک آنها کرده و چهبسا که به وسیله همان خورشید، مردمی را عذاب کند و به سوزش آن گرفتار سازد، چه در
قیامت به واسطه گناهانش و در دنیا به بدی کارهایشان.
بنابراین روایاتی که سفارش به گریزان بودن از بیماران مسری میکنند اولاً به معنای توهین و هتک حرمت آنها نیست؛ ثانیاً به معنای این نیست که فرد مبتلابه بیماری مسری، عضو کاملاً فعال جامعه نباشد یا از داشتن مشاغل مهم محروم بماند بلکه این دودسته از احادیث برای رفتار اجتماعی و دشواریهای ناشی از جذام، رهنمودهایی، هم اخلاقی و هم پزشکی دارد.
پس روایات دسته اول که توصیه به دوری از بیماریهای مسری دارند، به جنبه پزشکی آن نظر داشتهاند به همین دلیل مثلاً فرمودهاند «وقتی با آنان گفت وگو میکنید، بهاندازه یک نیزه از آنان دورباشید».
روایات دسته دوم که گزارشی از همنشینی و هم غذا بودن
اهل بیت (علیهمالسّلام) با جذامیان است، دلالت بر این میکنند که از جهت اخلاق اسلامی، صحیح نیست که آنها را از جامعه محروم و به آنها توهین کرد، به همین دلیل مثلاً امام سجاد (علیهالسّلام) وقتی میبیند مردم با تنفر و وحشت از آنها دوری میکردند، آنها را به خانه خود دعوت کرده و با ایشان هم غذا میشوند.
۴-۳.حفظ آرامش روحی و روانی جامعه
یکی دیگر از دلایل توصیه به دوری، حفظ آرامش روحی و روانی افراد بیمار و غیر بیمار است. به عبارت دیگر وقتی افرادی مانند جذامیها، بیش از آنکه از بیماری خود رنج ببرند از تنفر و انزجار مردم رنج میکشند، ائمه (علیهمالسّلام) راهحلهایی هم برای افراد بیمار و هم افراد غیر بیمار بیان میکنند؛ مثلاً امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند:
«لَا تَنْظُرُوا اِلَی اَهْلِ الْبَلَاءِ فَاِنَّ ذَلِک یحْزُنُهُمْ؛
به بلازدهها نگاه نکنید، چون مایهاندوه آنها است.»
یا در روایت دیگر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند:
«لَا تُدِیمُوا النَّظَرَ اِلَی اَهْلِ الْبَلَاءِ وَ الْمَجْذُومِینَ فَاِنَّهُ یحْزُنُهُمْ؛
نگاه پیوسته به گرفتاران و جذامیان نکنید که مایهاندوه آنها است.»
بر اساس این دو روایت، یکی از دلایل توصیه معصومان (علیهمالسّلام) به دوری از افراد جذامی، آرامش خود آنها است.
از سوی دیگر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند:
«اَقِلُّوا مِنَ النَّظَرِ اِلَی اَهْلِ الْبَلَاءِ وَ لَا تَدْخُلُوا عَلَیهِمْ وَ اِذَا مَرَرْتُمْ بِهِمْ فَاَسْرِعُوا الْمَشْی لَا یصِیبُکمْ مَا اَصَابَهُمْ؛
به مبتلا، کم نگاه کنید و بر آنها وارد نشوید و چون بر آنها رسیدید، زود بگذرید تا دردشان به شما نرسد.»
برخی از بیماران هم ازلحاظ ذهنی و هم جسمی آزاردهنده هستند، به همین دلیل
معصومان (علیهمالسّلام) برای حفظ روح و روان افراد جامعه توصیه کردهاند که از آنها دوری کنند.
نکته دیگر این که هرچند گفتهاند بیماریهایی مانند
جذام، مسری هستند اما به دلایلی ممکن است افرادی مطلقاً استعداد ابتلا به آن را نداشته باشند و یا این که همه آن نوع بیماریها خطرناک نباشند به همین دلیل مثلاً پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست فردی که مبتلا بود را گرفت و با وی هم غذا شد.
نتیجهای که از مجموعه سخنان در جمع بین این دودسته روایات میتوان در نظر گرفت این است که فارغ از بحث سندی، این موارد هیچگونه تعارضی باهم ندارند بلکه هر دسته از آنها به یک جنبه پرداخته است؛ با این توضیح که حق کرامت یا حرمتداشتن اشخاص در جامعه، همانند حق حیات، از موارد بسیار مهم در زندگی اجتماعی است. انسان یک موجود اجتماعی است و هنگامی میتواند به رشد و تکامل مورد نظر خویش برسد که بتواند از مواهب و نعمات الهی اعم از مادی و معنوی فردی و اجتماعی استفاده کند لذا برای ایجاد بستر مناسب جهت تکامل انسان در درجه نخست بایستی حرمت و احترام اجتماعی انسان که نیاز طبیعی و فطری اوست صیانت گردد و مورد تحقیر واقع نشود. با توجه به این اصل، منظور معصومان (علیهمالسّلام) از کنارهگیری با افراد بیماری، صرفاً جنبه پزشکی دارد نه اینکه درصدد تحقیر این افراد باشد؛ بنابراین درآیات قرآن و روایات اسلامی، اشارههای فراوانی درزمینهٔ حقوق بیماران وجود دارد که نشانگر دقت نظر اسلام به این مسئله است. نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر نشان دهنده توجه اسلام به جنبههای مختلفی نظیر کرامت و ارزش انسانها، ارتباط پزشک و بیمار، تقوی در برخورد با بیماران واگیردار است.
به هرحال، اصل بر رعایت بهداشت و دوری از افراد مبتلابه بیماریهای مسری است، اما اگر به مرحلهای برسد که به دلشکستگی آنان منجر شود، افرادی که از
توکل بالاتری برخوردار هستند، ایثار کرده و آسیب دیدن احتمالی خود را فدای به دست آوردن دل آن بیماران میکنند.
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، برگرفته از مقاله «ارتباط با مبتلایان به بیماری مسری» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۲/۸.