آیات یا روایات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: آیات،
روایات ، اعتبار.
پرسش: درجه اعتبار آیات
قرآن بالاتر است یا روایات معتبر ؟
پاسخ:
قرآن کریم و روایات معتبر، هر دو از منابع دینی محسوب شده و دارای اعتبار و حجیت هستند. در مورد قرآن بحث سندی انجام نمیگیرد؛ زیرا آیات قرآن مضبوط و مشخصاند و نزول آنها از جانب خداوند متعال و جای هیچگونه بحثی ندارد. تنها از جهت دلالت و فهم درست معنای آن آیه، بحثهایی انجام میگیرد.
اما در مورد
حدیث ، هم بحث سندی لازم است و هم بحث از نظر دلالت؛ یعنی هم باید انتساب آن قول به
معصوم بررسی گردد و هم باید معنا و مفاد آن روشن شود.
اگر کلامی مستقیماً از معصوم شنیده شود یا در قطعی بودن صدور آن از معصوم هیچ شک و شبههای نباشد، ارزش و اعتبار آن با قرآن مجید برابر است و هر دو
حجیت و سندیت دارند و باید طبق مفاد آنها حکم کرد و عمل نمود.
اما از آنجا که از زمان معصومان بیش از ۱۲۰۰ سال میگذرد و طی این مدت
احادیث بسیاری از بین رفته و احادیث بسیاری نیز جعل شدهاند، خود
معصومان یکی از راههای اطمینانبخش برای شناخت صحت یک روایت را موافقت با
قرآن و عدم مخالفت با آن ذکر کردهاند.
بنابراین در صورت شک در صحت نقل یک حدیث، مرتبه قرآن کریم مسلماً بالاتر است و بهعنوان معیار صحت و سقم روایات محسوب میگردد.
در میان مسلمانان همیشه افراط و تفریطهایی در مورد ارزش و
اعتبار حدیث وجود داشته است. در صدر اسلام برخی شعار «
حسبنا کتاب الله » (قرآن ما را کفایت میکند) سر دادند و گمان داشتند که با وجود قرآن، نیازی به
روایت و حدیث ندارند و گردآوری سخنان
پیامبر و اهل بیت و اصحاب او را کنار نهادند. پس از سالها جریانی افراطی در میان اهل تسنن به وجود آمد که میتواند شعار آن را «حسبنا الروایات» دانست؛ زیرا گمان داشتند با وجود احادیث نیازی به قرآن ندارند تا جایی که گفته شد:«حدیث بهوسیله قرآن
نسخ نمیشود؛ اما میتواند ناسخ قرآن باشد».
اخباریان
شیعه نیز
حجیت ظاهر قرآن را زیر سؤال برده و معتقد شدند تا مطلبی از قرآن در روایت تأیید نگردد، فهم آن برای ما ممکن نیست. حتی برداشت از قرآن را
حرام و آن را
تفسیر به رأی دانستند.
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در روایتی فرمودند:«
ان تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی... »؛ من دو چیز گرانبها در بین شما میگذارم یکی کتاب خدا (قرآن) و دیگری
عترت من (
اهل بیت )، تا زمانی که به این دو تمسک بجویید، هرگز گمراه نخواهید شد.
یعنی هم قرآن و هم کلمات معصومان برای مسلمانان حجت است. این دو منبع شناخت دین و راه
سعادت هستند و باید به هر دو تمسک نمود. منتها ممکن است در قرآن مطلبی به اجمال آمده باشد و شرح و تفصیل آن را پیامبر و یا اهل بیت
معصوم او بیان کرده باشند، یا مطلبی بهصورت کلی مطرح شده باشد و در روایات موردی را تخصیص زده و استثنا کرده باشند. این وظیفهای است که قرآن بر عهده پیامبر گذاشته و فرموده:«ما بر تو ذکر (قرآن) را نازل کرده تا تو (ای رسول) آن را برای مردم تبیین و تشریح نمایی».
این وظیفه، براساس روایتهای رسیده از
پیامبر گرامی اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ
بر عهده اهل بیت معصوم او نهاده شده تا پس از او با ارائه تفسیر معصومانه از
قرآن کریم مشکلات دینی مردم را برطرف سازند.
مسئله مهم در استفاده از قرآن کریم و روایات فهم مفاد و محتوای آنهاست که نیاز به تخصص بالایی دارد؛ شناخت
ناسخ از منسوخ، محکم از
متشابه ، عام و خاص، مطلق و مقید و... از آن جمله است.
همینطور نگاه عمیق به مورد روایت که آیا امام
معصوم درصدد بیان هست یا نه؟ و اینکه نظر
اسلام را در این زمینه بیان میکند یا نه؟ و قابل تعمیم به موارد مشابه در تمام ازمنه و امکنه هست یا نه؟ و مطالب دیگر که مربوط به
علوم قرآن و
حدیث و
فقه و اصول فقه و
فلسفه فقه میشود، همگی در استفاده از قرآن و
روایت نقش دارند و باید ملاحظه شوند.
اما اینکه آیا مطالب صریح قرآن اهمیت بیشتری نسبت به مسائلی که به صراحت بیان نشدهاند دارند یا خیر؟
باید در پاسخ گفت:خیر. صراحت آیات در موردی نشاندهنده اهمیت آن مطلب نیست، یا دستکم همیشه چنین نیست. بله میتوان ادعا کرد که هرچه مربوط به وظایف و تکلیف مردم است که باید آن را انجام دهند یا از آن اجتناب کنند؛ مانند آیات
احکام به صراحت بیان شدهاند. همچنین مطالبی که مربوط به
حقوق مردم نسبت به یکدیگر است و به زندگی روزمره آنها مربوط میشود، بیانی روشن و صریح دارند؛ اما مطالب دیگری هست که از درجه اهمیت بالاتری برخوردارند؛ مانند آیاتی که مربوطه به خود خداوند و صفات و افعال او هستند یا مربوط به امور اخروی هستند؛ مانند
بهشت و
جهنم و وضع و کیفیت آن دو، و یا مربوط به موجودات فرا مادی؛ نظیر
فرشته و
جن ، در هالهای از ابهام بیان شدهاند.
از
امام صادق ـ علیهالسلام ـ نقل شده که فرمود:«کتاب خدا بر چهارگونه است: عبارت، اشارت، لطایف و حقایق؛ عبارت برای عوام، اشارت برای خواص، لطایف برای اولیا و حقایق مربوط به انبیاست».
حضرت در جایی دیگر میفرماید:«قرآن ظاهری دارد و باطنی. ظاهرش
حکم است و باطنش علم، ظاهرش زیبا و دلربا و باطنش عمیق و ژرف است».
بنابراین، میتوان ادعا نمود مطالب ناب قرآنی، همچون درهای مکنون و پوشیده در صدف، در لایههای زیرین و در بطن آیات قرار دارند و باید برای رسیدن به آنها تلاش و کوشش مضاعف نمود.
نکته پایانی اینکه گاهی مصالحی در کار بوده است تا بعضی از مسائل بهصراحت در
قرآن نیاید؛ همانند عدم تصریح به نام
امام علی ـ علیهالسلام ـ در قرآن یا گنجاندن آیات مربوط به ایشان در بین آیات غیر مرتبط و....
پایگاه اسلام کوئیست.