آرامش درونی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: آرامش، درون،
یاد خدا.
پرسش: نشانههای آرامش درونی چیست؟ چطور میتوان به آرامش درونی دست یافت؟
پاسخ: کسی که به خدا
ایمان دارد و به این باور رسیده است که همه وقایع عالم، طبق نظم خاص و بر وفق هدف و حکمت تحقق مییابد، حتی برگ درختی بدون اذن آفریدگار مهربان به
زمین نمیافتد، هیچ گاه از سختیها نمیهراسد. بر اثر ناملایمات روزگار، خود را نمیبازد. چون کوهی استوار و ثابت به آن چه وظیفه دارد، عمل میکند؛ نیز میکوشد به آنچه در نظر دارد، برسد. اگر پس از کوشش به خواسته خود نرسید، میداند که تقصیر وی نبوده و مسئولیتی متوجه او نیست؛ از این رو
آرامش روحی دارد. از طرفی میداند
حکمت و مصلحتی از طرف خدا در کار بوده، که در آن زمان و شرایط به نتیجه مطلوب نرسیده است، چون خداوند
خیر و منفعت بندهاش را میخواهد، از این جهت نیز آرامش روانی او زیاد میشود.
مهمترین عاملی که در پیدایش ناآرامی روحی، هم چنین در ایجاد
سلامت روحی و فکری مؤثر است، نوع بینش و
تفکر و نگاه و ارتباط فرد با
جهان و اطرافیان و جامعه در مورد گذشته و آینده خویش است. اگر اندکی بیندیشیم، درمییابیم که چگونگی توجیه و
تفسیر پیشآمدها و حوادث، رابطه مستقیمی با میزان ناراحتی،
افسردگی، دلتنگی یا
اعتماد به نفس و خودباوری و تحرک و
اراده، در نتیجه نشاط و سرور و آرامش روحی و روانی دارد. کسی که به خدا
ایمان دارد و به این باور رسیده است که همه وقایع عالم، طبق نظم خاص و بر وفق هدف و
حکمت تحقق مییابد، حتی برگ درختی بدون اذن آفریدگار مهربان به زمین نمیافتد، هیچ گاه از سختیها نمیهراسد.
قرآن مجید،
عامل آرامش را در ذکر و یاد خدا میداند:
ألا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشید تنها با
یاد خدا دلها آرامی میگیرد.
در
روایات معصومان نیز به این نکته پرداخته شده.
امام علی (علیهالسلام) میفرماید: "ذکر الله جلاء الصدور و طمأنینه القلوب؛ یاد خدا روشنی بخش سینهها و آرامبخش دلهاست".
امام سجاد (علیهالسلام) میفرماید: "فلا تطمئن القلوب إلاّ بذکرک؛ دلها جز به یاد تو آرام نگیرد".
منظور از
ذکر خدا، صرف ذکر زبانی نیست. بلکه یاد دل است؛ یعنی همواره به یاد خدا بودن و در همه امور به او فکر کردن. البته اگر کسی در عین رفاه یاد خدا را فراموش نکند و به
غفلت مبتلا نشود و به
وظیفه انسانی و اسلامی خود
عمل کند و از
دنیاطلبی و حرص و تعلقات مادی خود را برهاند، میتواند از کیمیای آرامش برخوردار باشد.
قرآن مجید میفرماید: «کسانی که ایمان آوردند و ایمان خود را به
ظلم و ستم نیالودند، در آرامش و امنیتاند».
لقمان حکیم به پسرش گفت: «یَا بُنَیَّ إِنَّ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ قَدْ غَرِقَ فِیهَا عَالَمٌ کَثِیرٌ فَلْتَکُنْ سَفِینَتُکَ فِیهَا تَقْوَی اللَّهِ وَ حَشْوُهَا الْإِیمَانَ وَ شِرَاعُهَا التَّوَکُّلَ وَ قَیِّمُهَا الْعَقْلَ وَ دَلِیلُهَا الْعِلْمَ وَ سُکَّانُهَا الصَّبْر؛
دنیا دریای ژرفی است که انسانهای زیادی در آن غرق شدهاند.
تقوا کشتی تو است. آن کشتی که پر از ایمان است. بادبانهای آن، توکل به خدا؛ نگهبان و پاسدارش، عقل و فکر؛ راهنما و ناخدایش، علم و تدبیر و سکان آن
بردباری و تحمل است».
کسی که به خدا ایمان دارد و به این باور رسیده است که همه وقایع عالم، طبق نظم خاص و بر وفق هدف و حکمت تحقق مییابد، حتی برگ درختی بدون اذن آفریدگار مهربان به زمین نمیافتد، هیچگاه از سختیها نمیهراسد. بر اثر ناملایمات روزگار، خود را نمیبازد. چون کوهی استوار و ثابت به آن چه وظیفه دارد، عمل میکند؛
نیز میکوشد به آن چه در نظر دارد، برسد. اگر پس از کوشش به خواسته خود نرسید، میداند که تقصیر وی نبوده و مسئولیتی متوجه او نیست، از این رو
آرامش روحی دارد. از طرفی میداند حکمت و مصلحتی از طرف خدا در کار بوده، که در آن زمان و شرایط به نتیجه مطلوب نرسیده است، چون خداوند خیر و منفعت بندهاش را میخواهد، از این جهت نیز آرامش روانی او زیاد میشود، چنان که
قرآن کریم میفرماید:"هرگز نه برای آن چه از دست شما میرود، دلتنگ شوید و نه برای آن چه به دست شما میرسد، دلشاد گردید".
چه آن که هر وضعیتی که پیش میآید، حکمت و مسئولیتی دارد.
سرچشمه ناآرامیهای دل، عبارتاند از:
از سوی دیگر غفلت از خدا منشأ ناآرامی دل است.
قرآن مجید میفرماید: "مَن أعرض عن ذکری فإنّ له معیشه ضنکاً؛
هر کس از یاد من روی بگرداند، زندگی سختی در پیش خواهد داشت".
میتوان برای گشودن مفهوم (الا بذکر الله تطمئن القلوب) نخست به منشأ ناآرامیها توجه نمود. منشأ ناآرامی در وجود انسان، ترس از آینده مجهول، نرسیدن پاسخ به نیازهای واقعی روح مانند علم، قدرت، زندگی بینقص و در اختیار داشتن آنچه آرزو دارد است.
بخش دیگر ناآرامیها ترس از مخاطرات، فقر، ناامنی، رانده شدن و...، و بخشی هم مربوط به
نفس لوامه (وجدان) است که به خاطر لغزشها و
گناهان، انسان را در بیم و هراس از عاقبت آن، قرار میدهد و سرزنش میکند.
مهمترین عاملی که در پیدایش ناآرامی روحی، همچنین در ایجاد سلامت روحی و فکری مؤثر است، نوع بینش و تفکر و نگاه و ارتباط فرد با جهان و اطرافیان و جامعه در مورد گذشته و آینده خویش است.
اگر اندکی بیندیشیم، درمییابیم که چگونگی توجیه و تفسیر پیشآمدها و حوادث، رابطه مستقیمی با میزان ناراحتی،
افسردگی، دلتنگی یا
اعتماد به نفس و خودباوری و تحرک و اراده، در نتیجه نشاط و سرور و آرامش روحی و روانی دارد.
اما کسی که با بینش و نگاه مادی به جهان مینگرد، یا ایمان درونش ثبات نیافته و از ذهن و شعور ظاهری وی تجاوز نکرده، حوادث گذشته و حال و آینده باعث نگرانی و تشویش خاطرش میگردد. از این رو خدا باوران باید پیوسته از راه افزایش معرفت و شناخت خدا، تقویت روحیه حق شناسی و حقپذیری، ایمانشان را استوار کنند،نیز از راه اهتمام به عمل صالح، توجه و تفکر در مورد
حسابرسی روز
قیامت ، مناجات و راز و نیاز با خدا به خصوص در سحر، احساس مسئولیت و دلسوزی و خدمترسانی به بندگان خدا، دیدار و همنشینی با علمای پارسا و نیکوکاران. در این صورت با وصل به خدا و بریدن از تعلقات مادی احساس آرامش خواهید کرد.
برخیها تصور میکنند که ثروت و مال و رفاه مادی میتواند باعث
آرامش روحی و روانی شود. در حالی که امور مادی میتواند آسایش ایجاد کند. اما آرامش درونی نمیتواند بیافریند. زیرا آرامش درونی مربوط به روح و جان انسانها است، نه جسم و بدن. امکانات مادی و ثروت و اموال، آسایش و راحتی برای جسم انسان فراهم میآورد و نیازهای جسمانی و مادی
انسان را تأمین میکند، پس انتظار آرامش بخشیدن به روح و جان از
اموال و دارایی مادی، انتظار پسندیده و درستی نیست. بله اموال و امکانات مادی میتواند
زندگی آسان و راحتی برای بشر فراهم کند و از این طریق به برخی از نیازهای روحی انسان نیز پاسخ دهد، اما مطمئناً بسیاری از نیازهای واقعی روح و جان انسان را باید در عوامل و علل دیگری جستوجو کرد و امکانات مادی آنها را تأمین نمیکنند، بلکه چه بسا اگر آنها درست استفاده نگردند و یا بیش از حد به آن
ارزش دهند، فکر و ذهن انسان را به خود مشغول نموده و از نیازهای واقعی باز میدارند. بدین ترتیب امکانات مادی نه تنها موجب
آرامش ایجاد نمیشوند، بلکه آسایش و راحتی را از انسان میگیرند.
بسیاری از گرفتاریهای انسان در دنیا و اضطراب و ناراحتی و نزاعها و درگیریها از علاقهمندی به اموال و دارایی و شهرت و پست و مقام دنیایی ناشی میشود. حال اگر عوامل اصلی ایجاد آرامش درونی شناخته و فراهم شوند، امکانات مادی و ثروت و اموال نیز میتوانند برای رسیدن و دست یابی به آن کمک نمایند. عوامل اساسی آرامش، ایمان به خدا و یاد او، عشق و دوستی و مودت میان انسانها، قناعت طبع و رضایت به تقدیر الهی، ترک حرص و طمع و دنیاطلبی، دوری از تجمل گرایی و... است. اگر یاد خدا و دوری از حرص و دنیا طلبی نباشد، منشأ اضطراب و نگرانی خواهد شد.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «الرَّغْبَةُ فِی الدُّنْیَا تُکْثِرُ الْهَمَّ وَ الْحُزْنَ وَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا یُرِیحُ الْقَلْبَ وَ الْبَدَنَ؛
رغبت به دنیا، اندوه و غم را افزون سازد. زهد و بی اعتنایی به آن، جان و تن را آسوده گرداند».
وقتی توانگری با درویشی به سفر رفتند. توانگر چند دینار همراه داشت و درویش جز پوشاکی که بر تن داشت و سفره نانی که به کمر بسته بود، چیزی نداشت. شب بر سر چاهی رسیدند و لقمه نانی خورده، خوابیدند. توانگر تا صبح از ترس آن که مبادا دزد بیاید و دینارها را ببرد، خواب نرفت، ولی درویش با خیالی آسوده خوابید.
امام علی (علیهالسلام) میفرماید:
« المال داعیه التعب و مطیه النصب؛
مال رنجآور و مرکبی برای ناراحتیها است».
آری تنها یاد خدا و پایبندی به دستور الهی در همه عرصهها و زمینهها - است که میتواند آرامش حقیقی و مطلق ایجاد کند.
دکتر کارل (جراح
دانشمند و
فیزیولوژیست محقق فرانسوی و گیرنده
جایزه نوبل) میگوید: دعا و نماز قویترین نیرویی است که انسان میتواند تولید کند. نیرویی است که چون قوه جاذبه به زمین، وجود حقیقی و خارجی دارد.
در جای دیگر میگوید: نیایش را نباید با رفاه هم ردیف دانست؛ زیرا نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است، به طور کامل و صحیحی در فعالیتهای مغزی انسان یک نوع شگفتگی و انبساط باطنی و گاه قهرمانی و دلاوری را تحریک میکند.
سایت:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی.