یتیم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: یتیم ، سرپرست،
اموال ،
بلوغ ، رشد،
امتحان ،
اسراف نکردن، شاهد.
پرسش: معنای آیه:«و ابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح» چیست؟
پاسخ: خداوند در این آیه به سرپرستان یتیمان دستور میدهد که مواظب اموال آنان باشند و از سرمایههایشان نگهداری کنند؛
یتیمان را در ایام سرپرستی تا سن بلوغ و رشد، مورد آزمایش قرار دهند و پس از آنکه مشاهده کردند آنان به سن بلوغ و
رشد رسیدند، اموالشان را به آنان باز گردانند؛ این
آزمایش ازآنرو است تا معلوم شود که به سن بلوغ و
ازدواج رسیده و برای تصرف اموال خود و صرف آن در مصالح فردی و مصالح اجتماعی از رشد کافی برخوردارند. از خوردن و اسراف کردن
مال یتیم خودداری نمایند؛ اگر
سرپرست دارای مال و سرمایه است، هیچ حقی از مال
یتیم برای خود نگیرد و اگر
فقیر است، بهقدر متعارف و ضروری زندگی از مالی که پیش او است، مزد بگیرد.
بنابراین سرپرستان
ایتام ، موظفاند که
عقل ، فهم و صلاحیت آنان را آزمایش کنند و در صورتی که عقلشان به مرحله
کمال رسیده باشد، ثروتشان را در اختیارشان بگذارند.
شأن نزول آیه مورد پرسش،
ثابت بن رفاعه و عموی او است. رفاعه پدر ثابت از
دنیا رفت و ثابت درحالیکه کوچک بود،
یتیم شد. عموی او نزد پیغمبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آمد و پرسید برادرزادهام در کفالت من است، تا چه حد مجازم در مالش تصرف کنم و چه زمانی باید اموالش را به او برگردانم؟ اینجا بود که این آیه نازل شد.
برای روشن شدن حکم مسئله، نخست واژههای کلیدی آیه را معنا کرده، سپس به اصل مطلب میپردازیم.
واژه "ابتلاء" که مصدر فعل امر "ابتلوا" است، به معنای امتحان است؛
مراد از بلوغ
نکاح ، رسیدن فرد به سنین ازدواج است؛ پس در حقیقت تعبیر از "رسیدن نکاح" مجازی است عقلی.
فعل "آنستم" از مصدر "ایناس" گرفته شده و به معنای مشاهدهای است که بویی از الفت و
مهربانی در معنای آن نهفته باشد؛
چون ماده آن یعنی ثلاثی مجردش "انس" است. کلمه "رشد" به معنای پختگی و رسیده شدن میوه عقل است.
جمله "فادفعوا..." کنایه از این است که
مال یتیم را باید به دست خود او داد و اگر بهجای "فاعطوا" کلمه "فادفعوا" را آورد، برای همین بود که هم معنای تحویل دادن را برساند و هم
کنایه از این باشد که زحمت و مسئولیت او را از سر خود رفع کنید؛ پس این تعبیر در عین اینکه تعبیری است پیش پا افتاده، کنایهای لطیف هم دربردارد.
جمله "حَتَّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ..." متعلق به جمله "وابتلوا..." است و معنایش این است که یتیم را بیازمایید و این آزمایش باید از زمان تمیز دادن همچنان ادامه داشته باشد تا به سن ازدواج برسد، آنگاه اگر دیدید که رشد عقلی یافته، مالش را به دست خودش بدهید. پس این تعبیر تا حدی دلالت بر استمرار آزمایش دارد، و این را میرساند که کودک یتیم وقتی که میخواهد به حد تمیز و
عقل برسد؛ یعنی بهحدی برسد که بشود مورد آزمایشش قرار داد، او را مورد
آزمایش قرار دهید و این آزمایش تا حد ازدواج ادامه داشته باشد.
طبع مسئله نیز این اقتضا را دارد؛ چراکه با یک یا دو مرتبه امتحان نمیتوان رشد
کودک را تشخیص داد؛ بلکه باید این آزمایش تکرار شود تا رشد در کودک مشاهده شود؛ چون کودک بعد از حد تمیز، کمکم به حد "رهاق"،
و سپس به حد "ازدواج" و آنگاه به حد "رشد" میرسد.
بنابراین معنای مجموع آیه این است که یتیم را آزمایش کنید، و اگر رشد را در او مشاهده کردید، پس اموالش را به وی بدهید. این سبک سخن به ما میفهماند که رسیدن به سن ازدواج
علت تامه برای واگذاری مال یتیم به او نیست؛ بلکه مقتضی آن است. وقتی علت، تامه میشود و یتیم میتواند مستقلاً در مال خود دخل و تصرف نماید که به حد رشد هم رسیده باشد؛ چراکه در تصرفات مالی علاوه بر بلوغ، رشد نیز شرط است. از اینجا روشن میشود که
اسلام مسئله بلوغ را در همهجا به یک معنا نگرفته، در مسئله عبادات و امثال حدود و
دیات ، بلوغ را رسیدن به سن شرعی یعنی سن ازدواج دانسته؛ اما نسبت به تصرفات مالی و اقرار و امثال آن، شرط دیگری را هم اضافه کرده و آن رسیدن به حد رشد است، و این خود از لطایفی است که اسلام در مرحله
تشریع قوانین خود، به کار برده است؛ چراکه اگر مسئله رشد را شرط نمیکرد و در تصرفات مالی و امثال آن رشد را معتبر نمیدانست، نظام زندگی اجتماعی افرادی؛ مانند یتیم مختل میماند.
در روایتی از
امام صادق از معنای رشد در آیه مورد بحث سؤال شد، حضرت فرمود:رشد، توان و
قدرت بر حفظ
مال است.
بنابراین سرپرستان ایتام، موظفاند که عقل یتیمان را از لحاظ فهم و صلاحیت اقتصادی آزمایش کنند و در صورتی که عقلشان به مرحله
کمال رسیده باشد، ثروتشان را در اختیارشان بگذارند.
یکی دیگر از مسائلی که خداوند به اولیای ایتام الزام مینماید، این است که باید خیلی مواظب مال آنان باشند و از خوردن و
اسراف کردن مال یتیم خودداری نمایند؛ اگر سرپرست دارای مال و سرمایه است، هیچ حقی از مال یتیم برای خود نگیرد و اگر
فقیر است، بهقدر متعارف و ضروری زندگی، از مالی که پیش او است، مزد بگیرد.
البته اگر
سرمایه یتیم ناچیز است و قابل توجه نیست، از آن چیزی برندارد.
مسئله دیگر، این است که پس از آنکه یتیم به حد
رشد رسید، هنگام تحویل مالش شاهد و گواه بگیرید! اگرچه خداوند برای گواهی کافی است؛ اما این گواه و
شاهد گرفتن از دو جهت میتواند قابل توجه باشد؛ یکی ازآنرو تا در آینده، خود
یتیم و صاحب مال ادعایی در رابطه با حیف و میل کردن سرمایهاش از جانب
سرپرست و کفیلش نداشته باشد و جهت دیگر در مقابل مردم و
جامعه است که اگر شایعاتی را در این رابطه درست کردند، سندی برای دفاع داشته باشد.
در پایان گفتنی است که در کیفیت
امتحان یتیم اختلاف است. بعضی میگویند:کودکان یتیم دو گروهاند، یا پسرند یا دختر. اگر پسر باشد، امتحانش به این است که سرپرست، خرج یک ماه یا کمتر را به دست او دهد و به او بگوید که چگونه صرف کند و او را رها کند و آنگاه بنگرد تا چگونه آن را صرف کرده است. اگر درست خرج کرده معلوم میشود که رشید است، مالش را به او بدهد و اگر برخلاف این باشد، هنوز به مرحله رشد نرسیده است؛ اما اگر دختر بود، کارهای منزل و کارهای زنانه به او واگذار کند و چگونگی آن را برایش توضیح دهد و ببیند توان درست
عمل کردن در آن را دارد، اگر درست عمل کرد، دختر رشیده است، مالش را به او واگذار کند و اگرنه، نگاه دارد تا رشیده شود.
پایگاه اسلام کوئیست.