نیاز به ائمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: انبیا، امامان،
شناخت خدا، انسان،
علم،
خلقت، عبادت.
پرسش: مراد از
حدیث "لولانا ما عبدالله و لولانا ما عرف الله" چیست؟
پاسخ: انسان فطرتاً موجودی خداجو و به دنبال به دست آوردن
معرفت نسبت به
خداوند است، تا بر اثر آگاهی نسبت به خدا، هدف اصلی خلقت را که همان عبادت و
بندگی باشد، تأمین نماید. از طرف دیگر آنچنانکه خود خداوند هم در جایجای
قرآن خطاب به انسان فرموده، بهره بشر از
علم و دانش بسیار اندک است، پس ناگزیر محتاج انسانهایی است که به جهت لیاقتشان و لطف ویژه الاهی دربهایی از علوم بر روی آنان باز شده است و توسط خداوند هر آنچه را بشر به آن نیاز دارد،آموختند و اینان همان فرستادگان الاهی و رسولان او می باشند.
پس بهراستی که اگر نبود آموزههای انبیا و بعد از آنان امامان
معصوم علیهمالسلام، بشر نهتنها خدای را درست نمیشناخت، بلکه نمیتوانست آنگونه که شایسته اوست، او را عبادت کند.
حدیث مورد پرسش در منابع روایی اینگونه آمده است: قال ابوعبدالله علیهالسلام : إنَّ الله عزوجل خلقنا فاحسن خلقنا و صوَّرنا فاحسن صُوَرِنا و جعلنا خزانه فی سمائه و ارضه و لنا نطقت الشجرة و بعبادتنا عبد الله و "لولانا ما عبدالله".
همانطور که میدانید انسان موجودی است که فطرتاً خداجوست،
و به دنبال به دست آوردن
معارف بیشتر در رابطه با خداوند متعال است و از طرف دیگر هدف اصلی خلقت، عبادت معرفی شده است،
و در جای خود به اثبات رسیده است که هر چه معرفت انسان نسبت به خداوند بیشتر باشد، قطعاً در کیفیت عبادت او تأثیر میگذارد و با افزایش معرفت، عبادت او عمق پیدا میکند.
از سوی دیگر ظرفیت انسان در حدی نیست که بتواند با ابزاری که در دست دارد ـ اعم از
عقل و
فطرت و سایر موارد ـ بتواند به آن درجه مطلوب از معرفت برسد و حقایق این
عالم را درک نماید، همچنان که خود خدا هم در جایجای قرآن به آن اشاره فرموده است. مثلاً آنجا که میفرماید: "و به شما از
دانش، اندکی بیشتر داده نشده است".
اما خداوند متعال با توجه به اینکه حکیم و
عادل و دارای تمام صفات کمالیه است، ممکن نیست از یک طرف
کمال انسان را در عمق معرفت نسبت به خود و شدت
عبادت او قرار دهد و از دیگر سو دامنه اطلاعات او را محدود قرار داده و شرایط کسب معرفت بیشتر را برای او فراهم ننماید؛ لذا آموزههایی را در قالب
وحی بر سینه پیامبران فرو فرستاد و آنان را رسولان مرسل الاهی معرفی کرد و به آنان
حکمت و هر آنچه را نمیدانستند، آموخت،
و فرمود: "بهراستی ما پیامبران خود را با دلایل
آشکار روانه کردیم".
پس انبیا این
حجتهای الاهی فرستاده شدند تا با خود هر آنچه را بشر برای طی کردن مراحل
کمال و رسیدن به اوج قلههای معرفت به آنها نیاز دارد، بیاورند.
پس از حضرت
محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ که آخرین فرستاده خدا بود، این سؤال مطرح میشود که بعد از او چه میشود؟ آیا انسانهای بعدی نیاز به آموزههای دینی و شرح و بسط آنها ندارند؟ آیا راه فراگیری
علوم و معرفت هرچه بیشتر بشر نسبت به خداوند بسته شد؟ اینجاست که بحث جانشینی
پیامبر مطرح میشود؛ اما بهراستی چه کسانی میتوانند جانشین پیامبران باشند؟ چه کسی باید این جانشینان را انتخاب کند؟ در اینجا
عقل هر صاحب عقلی حکم میکند که چون باید جانشینان رسولان همه آنچه را آنان در قبال بشر انجام میدادند،انجام دهند، پس اولاً: باید هر آنچه را از علوم و کمالات نزد آنان بود، دارا باشند؛ ثانیاً: چون شناسایی این افراد برای
بشر ممکن نیست، باید از طرف خدا نصب شده باشند تا غرض الاهی از
هدایت بشر تأمین شود.
با مراجعه به کتابهای روایی و تاریخی درمییابیم که بحث وصایت و
جانشینی پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در زمان خود آن حضرت و به مناسبتهای مختلف مطرح شده است و حضرت بهصراحت و گاه به کنایه به مردم میفهماندند که هر آنچه دنبال او هستید و از من میجویید، بعد از من
امامان دوازدهگانه ـ علیهمالسلام ـ دارا هستند.
و فقط آنان هستند که میتوانند عطش معرفتی شما را آرام کنند و نه کس دیگری.
حال نتیجه میگیریم انسانی که بهرهاش از
علم بسیار ناچیز بود و حتی
عالم به نفع و ضرر خود نبود، با استفاده از این معلمان الاهی (پیامبران و جانشینان برحقشان) فرا گرفت هرچه را که نمیدانست و آموخت آنچه را که به آن نیازمند بود و اگر نبود این
لطف الاهی و اگر نبودند این راهنمایان خدایی ما در
جهل مرکب خود میماندیم و هرگز از این منجلاب نادانی خارج نمیشدیم.
با این توضیحات سخن
امام صادق ـ علیهالسلام ـ بهخوبی تبیین میشود که «اگر ما نبودیم، شما نهتنها خدا را نمیشناختید، بلکه آنگونه که سزاوار او بود نیز،
پرستش نمیکردید».
پایگاه اسلام کوئست.