نقش شاگردان حسنین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شاگردان،
یاران باوفا،
اصحاب،
امام حسن علیهالسلام،
امام حسین علیهالسلام.
پرسش: نقش
شاگردان امام حسن ـ علیهالسلام ـ و امام حسین ـ علیهالسلام ـ در
تثبیت و
استقرار تشیع در قرن اول هجری را بیان کنید؟
پاسخ: در ابتدا باید این نکته را متذکر شد که در کتب تاریخی کمتر عنوان «شاگردان» را برای یاران امام حسن ـ علیهالسلام ـ و امام حسین ـ علیهالسلام ـ
ذکر کردهاند. معمولاً از این شیعیانِ مخلص بیشتر بهعنوان «یاران باوفا» و «اصحاب» یاد کردهاند.
اما برای پاسخ به سؤال مذکور باید گفت:
اوضاع و شرایط بعد از زمان امام حسن ـ علیهالسلام ـ و زمان امام حسین ـ علیهالسلام ـ
بهگونهای بود که هرگونه تحرک و فعالیت را از ناحیه شیعیان
سلب میکرد؛ ولی با این وجود شیعیان مخلصی بودند که با شجاعت،
ایثار و فداکاری خویش نقش مهمی را در تثبیت و
استقرار شیعه ایفا میکردند.
نقش این شیعیان با توجه به منع
کتابت و
روایت احادیث که زمان عمر صورت گرفت، در
استقرار و
تثبیت تشیع بسیار مهم بوده است.
در دوران
بنیامیه شیعیان در
اوضاع و شرایط فوقالعاده دشواری بهسر میبردند، «شیعیان در هر کجا که بودند به
قتل میرسیدند. بنیامیه دستها و پاهای اشخاص را به احتمال اینکه از شیعیان هستند، میبریدند؛ هرکسی که معروف به
دوستداری و دلبستگی به
خاندان پیامبر ـ صلیالله علیهوآله ـ بود، یا زندانی میشد یا مالش به
غارت میرفت و یا خانهاش ویران میشد.
اما در طول قرن اول هجری شیعیان مشتاق و
پاکدامن و پایبند به
اصول و ارزشهای دینی وجود داشتند که عموماً از شاگردان مکتب امام علی ـ علیهالسلام ـ و امام حسن و امام حسین ـ علیهماالسلام ـ بودهاند. اینها با روشنبینی، آگاهی،
شجاعت و دلاوری،
فداکاری و ازجانگذشتگی، راه ائمه را برگزیده و در مسیر گسترش شیعه و رونق بخشیدن به
جامعه شیعه گام برمیداشتند.
از طرفی میبینیم که در زمان خلیفه دوم منع نوشتن و گفتن حدیث آغاز شد و تا پایان دوره عمر کسی جرأتِ نقل حدیث از طرف پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را نداشت.
ابن کثیر مینویسد: «ابوهریره میگوید: ما در زمان
عمر توان آن را نداشتیم که بگوییم
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود، تا آنکه عمر هلاک شد».
طبری در رابطه با منع حدیث مینویسد: «عمر بود که میگفت: قرآن را مجرد کنید و آن را
تفسیر نکنید و روایت رسول خدا را کم کنید».
علامه امینی، در این رابطه مینویسد: «بدعت ننگینی که عمر مرتکب شد، نهی و منع از حدیث رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود و زدن و زندانی کردن بزرگان صحابه را بدین سبب بود».
اما شیعیانی مانند «احنف بن قیس» و «اصبغ بن نباته» «جابر بن عبدالله» «حبیب بن مظاهر»، «هجر بن عدی»، «رشید هجری»، «
زید بن ارقم»، «
سلیم بن قیس»، «
سلیمان بن صرد»، «
ابوالاسود دئلی»، «
کمیل بن زیاد»، «
قیس بن سعد»، «
لوط ابن یحیی»، «
ابومحنف»، «
هلال بن شاف» و دهها شیعه مخلص دیگر که نام آنها در
ناسخ التواریخ و کتب رجالی مثل
رجال شیخ طوسی و
رجال کشی بهعنوان راویان اصحاب امام
حسن ـ علیهالسلام ـ و امام
حسین ـ علیهالسلام ـ آمده است، با بیان و روایت احادیث ائمه سبب گسترش و تثبیت شیعه میشدند.
در مجموع میتوان گفت شیعیان در قرن اول هجری و از طرق زیر در تثبیت شیعه تلاش میکردند:
افرادی مانند «
اصبغ بن نباته»
از کسانی بود که با علی ـ علیهالسلام ـ بیعت کرده بود که در راه علی ـ علیهالسلام ـ چندان بکوشد تا به شهادت برسد یا در جنگها پیروز شود».
برخی دیگر یاران امام حسن ـ علیهالسلام ـ و امام حسین ـ علیهالسلام ـ مثل
حجر بن عدی و
هانی بن عروة و اصحاب کربلای حسینی از جان خویش گذشتند، ولی از حقطلبی و عدالتخواهی و افشاگری علیه بنیامیه کوتاهی نکردند.
یاران امام حسین ـ علیهالسلام ـ با
شهادت خویش و با ایثار و جانبازی مهمترین عامل تثبیت شیعه در قرن اول
هجری بودند.
در این رابطه «علی محمد علی دُخیل» مینویسد: «یاران امام حسین ـ علیهالسلام ـ در راه
اصلاح و
هدایت امت گامهای بلندی برداشتند؛ زیرا آنان نمیتوانستند بهراحتی از کنار گمراهی امتی بزرگ بگذرند و آن را نادیده بگیرند؛ بنابراین با هرچه در توان داشتند در راه پند و اندرز مردم و
دعوت آنان بهسوی
حق کوشیدند.»
«
عاشورا» حماسه تاریخ شد و با بیدار کردن
وجدان مسلمانان حقجو و شعلهور ساختن احساسات مذهبی راه هدایت را آموخت. عاشورا یک
قیام محدود به سال ۶۱ هـ. ق و سرزمین
کربلا نیست؛ بلکه جریانی است که طول زمان در بیداری ملتهای
مسلمان مؤثر بوده و هنوز هم بسیاری از مصلحان جهان در مبارزه علیه
ظلم و بیعدالتی از آن
الهام میگیرند.
شیعیان و یاران امام حسن ـ علیهالسلام ـ و امام حسین ـ علیهالسلام ـ از هر فرصتی برای بازگو کردن
فضایل ائمه دریغ نمیکردند و عده زیادی از آنها بهواسطه همین امر جان خویش را فدا کردند.
یکی از این افراد «
میثم تمار» است که «از فراز دار فریاد برداشت که هان ای مردم! هرکه خواهد به احادیث
علی ـ علیهالسلام ـ گوش فرادهد، نزد من آید. مردم گرد او جمع شدند و او از احادیثِ علی و فضایل آن حضرت میگفت».
از این نمونهها بسیار است.
یک نمونه دیگر «
حُجر بن عدی» است که امام حسین ـ علیهالسلام ـ خطاب به
معاویه در مورد حُجر و یارانش میگوید: «مگر تو نیستی کشنده حجر و یارانش آن نمازگزاران عابد و تقبیح کنندگان ظلم و بزرگ شمارندگان
بدعت که در راه خدا سرزنش ملامتگران را به چیزی نمیگرفتند».
حجر و یارانش «پیشگامان
نهضت تکوین یافته و پیشرفت کنندهای بودند که بهزودی به شکل بخشی متکامل در جامعه
مسلمین تبلور یافت و شکل گرفت».
«تراژدی حجر سرآغاز
تاریخ شهدای شیعیان گردید و با مرثیههای فراوانی که در سوگش سروده شد، ادبیات غنی
تشیع را در
اسلام بسط داد».
شیعیان و یاران باوفای امام حسن و امام حسین ـ علیهماالسلام ـ همواره درصدد
دفاع از
حقانیت شیعه بودند و در این راه از هیچ امری هراس نداشتند.
بهعنوان نمونه «
قیس بن سعد» وقتی سخنان ناروای معاویه را در مورد اصحاب رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شنید، خشمگین شد و شروع کرد به جواب دادن به معاویه. از جمله جوابهای قیس، اشاره او به جنگهای
بدر و
احد بود که انصار در رکاب رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شمشیر میزدند؛ درحالیکه معاویه و پدرش
ابوسفیان در میان
کفار و
مشرکین بودند. معاویه بعد از شنیدن سخنان قیس ساکت شد؛ ولی قیس ادامه داد: رسول خدا از اینکه ستمگران بر ما حکومت خواهند کرد، ما را خبر داده است.» سپس قیس سخنانی در مدح و
ستایش علی ـ علیهالسلام ـ بیان داشت و معاویه از این سخنان خشمناک شد.»
این شیعیان با شجاعت خویش همواره دشمنان اهلبیت را رسوا میکردند.
«هنگامی که
مغیره و زیاد در منابر به
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ ناسزا میگفتند، حجر بن عدی سخن آنها را رد میکرد و میگفت: «شهادت میدهم آنکس را که مذمت میکنید به تمجید شایستهتر است و آنکس را که میستائید به مذمت اولی است.» این جمله را با صدای بلند میگفت و دو سوم مردم با او همآواز میشدند و میگفتند: «به خدا حجر راست گفت و نیکو گفت.»
سایت اندیشه قم