نذر ذبح عبدالله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نذر ،
قربانی ، عبدالمطلب، عبدالله.
پرسش: آیا نذر قربانی کردن عبدالله توسط
عبدالمطلب ، با
عقل انسانی مطابق بوده و آن را میپذیرد؟
پاسخ:
«قربانی»، یک اصطلاح و از
مراسم دینی است.
لفظ «قربان» در
زبان عربی ، از ریشۀ «قُرب» به معنای
نزدیکی است.
معنای این واژه میرساند که در همۀ قربانیها، نزدیکی جستن به خدا یا خدایان (به عقیدۀ
مشرکان ) منظور بوده است. به بیان دیگر،
قربانی ، عبارت است از آنچه انسان به قصد تقرب به خداوند
بذل و بخشش میکند.
براساس نقل
منابع تاریخی ، در ادیان و امتهای گذشته، قربانی بهگونههای مختلفی انجام میگرفته است؛
مانند اینکه،
هابیل و
قابیل از محصولات خود برای تقرب و نزدیکی به خدای متعال قربانی دادهاند.
همانطور که در قرآن کریم میخوانیم:«(ای
پیامبر !) داستان دو فرزند
آدم را بحق بر آنها بخوان:وقتی که به قربانی
تقرب (به پروردگار) جستند».
یکی از اقسام قربانی، قربانی کردن
انسان بوده است.
دین اسلام قربانی را پذیرفت، منتها محدود به حیوان
حلالگوشت نمود و آن را جزو
مناسک حج در روز
عید قربان قرار داد.
از جمله مطالبی که دربارۀ اجداد
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مطرح شده، داستان نذر عبدالمطلب و
ذبح عبدالله و
حدیث «
انا ابن الذبیحین »
است که از سوی مورخان و محدثان مورد بحث قرار گرفته و با مختصر اختلافی در کتابهای خود آوردهاند.
دربارۀ اصل کار عبدالمطلب و
نذر قربانی کردن فرزندش عبدالله، نکاتی بیان میشود:
از کردار
حضرت عبدالمطلب معلوم میشود که نذر قربانی کردن فرزند در
شریعت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ
سنت بوده است.
به دیگر سخن، در
شرایع گذشته، حرمت و جایز نبودن چنین نذری ثابت نشده بود.
این کار مخصوص عبدالمطلب بوده و به او
الهام شده بود.
عبدالمطلب به مرتبهای از
تسلیم و
ایمان به خدای تعالی رسیده بود که
ایمان وی،
ابرهه را مرعوب خود میسازد، و مردم را به
مکارم اخلاق ترغیب نموده و از اشتغال به امور پست دنیایی بازمیدارد. بنابراین چه مانعی دارد که گفته شود
اعتقاد اولیه وی آن بود که چنین تصرفی دربارۀ فرزند خود و چنین نذری را بکند، و این نذر، نشانگر بزرگی
روح عبدالمطلب و پایبندی او به
عقاید و
ایمان خویش است.
امام رضا ـ علیهالسلام ـ در بخشی از سخن خود در توضیح «أَنَا ابْنُ الذَّبِیحَیْن» می فرماید:«...عبدالمطلب در روزگار خود، رسومی از خود به یادگار نهاد که دین
اسلام آنها را پذیرفت...اگر عمل عبدالمطلب حجت نبود و ارادۀ وی بر ذبح فرزندش عبداللَّه مانند ارادۀ
ابراهیم بر
ذبح اسماعیل نبود، هرگز
پیامبر خدا به جهت انتساب به این دو نفر به عنوان دو ذبیح افتخار نمیکرد و نمیفرمود من فرزند دو
ذبیح هستم، همان سببی که باعث شد خداوند از ذبح اسماعیل صرفنظر کند، به همان سبب از ذبح عبداللَّه صرفنظر کرد و آن سبب عبارت بود از اینکه پیامبر خدا و
ائمه در صلب آنها بودند و به جهت همین برکتِ
پیامبر و
ائمه ، ذبح را از هر دو نفر برداشت و
سنت قربانی کردن فرزند در میان مردم رایج نشد...».
انجام دستوراتی که مطابق فطرت و عقل سلیم انسانی باشد، نشانۀ ایمان واقعی خواهد بود؛ لذا عمل به سنتها و
دستورات الاهی ، پیروی از یک سلیقۀ شخصی نیست تا مورد نکوهش قرار گیرد؛ مانند اینکه همسر
عمران در مورد فرزندی که در شکم دارد
نذر میکند که او را به خدمت خانه خدا بسپارد تا خدمتکاری خانه خدا را انجام دهد،
یا آنکه خدای تعالی
پیامبر خود
ابراهیم ـ علیهالسلام ـ را به ذبح فرزندش اسماعیل دستور داده و امر میفرماید:
اما اگر دانش و بینش انسانی بهقدری ناچیز و رفتارش بهقدری سفیهانه باشد که فرزندان خود را برای بُت و یا برای جلوگیری از تنگدستی و یا به جهت فرق گذاشتن میان پسر و دختر، به
قتل برسانند، ـ همانطور که برخی از
مشرکان دختران خود را زندهبهگور میکردند ـ نمیتوان نام قربانی را که
مقدس بوده، بر آن نهاد. پس، هرچند برخی از نذرها در ظاهر مخالف فطرت و
عقل بشری قلمداد میشود؛ اما چون اصل کار، مخالف دستورات الاهی نبوده و یا الهام و دستوری از ساحت
مقدس خداوندی است، ناپسند و
ظلم و
ستم نخواهد بود، بلکه خیر و مصلحت انسانها در آن است.
اگر ـ به فرض ـ سنت قربانی فرزندان از دستورات الاهی بود، حتماً خدای
مهربان ، به ازای پایبندی مردم به آن،
رحمت ،
برکت و نیز
مغفرت را برای
گناهکار و مجازاتشونده قرار میداد؛ بهطوریکه
عقل سلیم به جهت خیر و مصلحتِ در اجرای این سنت، آن را میپذیرفت؛ همانطور که به احکامی مانند
حدود و
قصاص هیچ عقل و
فطرت سالمی اشکالی ندارد.
پایگاه اسلام کوئیست.